Tuesday, Jan 19, 2021

صفحه نخست » چرا میهن‌دوستی به عنوان دکترین غالب در حال شکل‌گیری نهایی است؟ علی‌اکبر امیدمهر

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgبعد از جنگ جهانی دوم، از سوی چپ‌ها، بازماندگان نازی‌ها، حتی برخی گروههای پارتیزانی، همراه با افسران ارتش سرخ در برلین، با تشکیل گروههای جنایی- مافیایی، بشکل مدیریت شده ستادی، اقدام به پاکسازی میهن دوستان با تضعیف (مشکل سازی، ایجاد مانع و کارشکنی در انجام وظایف) نیروهای ناظر متفقین و در راس آنها نیروهای آمریکایی نمودند. که این جدال در غایت امر با تبلیغ و تبدیل تفکر کمونیستی به تفکر غالب همراه با فشار استالینیستی ارتش سرخ، سرانجام در سال ۱۹۴۹ منجر به تقسیم آلمان به دو کشور و تقسیم برلین به شرقی و غربی در ۱۹۶۱ گردید. از فردای تقسیم آلمان و استقرار یک دولت منتخب در آلمان غربی با استفاده از طرح مارشال و انجام پروسه پیشرفت و توسعه سیاسی اقتصادی و دموکراسی و آزادی با محوریت ایجاد یک محیط تمدن بشری و رفاه اجتماعی و فقدان آن در آلمان و برلین شرقی، سرانجام منجر به فروپاشی دیوار برلین در ۱۹۸۹ و اتحاد آلمان در ۱۹۹۰ شد.

در ایران ما با فتح خرمشهر در ۱۳۶۱ توسط ارتش ایران و ادامه آن به دستور خمینی تا ۱۳۶۷ با هدف تضعیف ارتش و قدرت گیری سپاه، با مرگ خمینی و تقسیم قدرت بین هاشمی و دست نشانده‌اش خامنه‌ای به عنوان رهبر، در همان آغاز ماه عسل روابط هاشمی با رهبر جدید، وی فرمانی صادر کرد. که فرماندهان سپاه می‌توانند در عرصه‌های پولی مالی اقتصادی و سیاسی دوران پس از جنگ وارد اقدام شوند. هدف هاشمی حذف کامل ارتش به عنوان برنده جنگ از قدرت و ایجاد مانع در مقابل هرگونه اقدام کودتا در آینده و در نتیجه بیمه همیشگی جمهوری اسلامی و ادامه حیات‌اش با قدرقدرتی سپاه در همه عرصه‌های زندگی مردم و جامعه ایران بود. این اقدام، از سپاه هیولایی ساخت. که قدرت و دولت برتر در پشت پرده ویترین سیاسی رژیم، یعنی رئیس جمهور به اصطلاح منتخب و کابینه‌اش بود. سپاه درین پروسه، از جمله بنادر، کشتی‌ها، ورودی مرزهای هوایی و خاکی مخصوص و در انحصار خود را، برای قاچاق، صادرات و واردات غیر قانونی در دست گرفت. که با تشکل و انسجام یک هرم قدرت مافیایی حول محور بیت فاسد رهبری بعنوان تضمین کننده این عملیات، تمام قدرت و امکانات کشور را، در انحصار خود و این مجموعه قرار داد.
اوج قدرت و شکوفایی این نهاد (سپاه - بیت) زمان ریاست جمهوری هشت ساله اوباما بود. که بعلت رهبری شاخه چپ گلوبالیزم توسط اوباما و نیاز این جامعه به تنور آتش در منطقه زرحیزخاورمیانه، ایجاد حمام خونها در شرق و غرب ایران و ماورای آن را به عهده همین سپاه و بیت گذاشت. چون همه کارخانجات اقتصادی گلوبالیزم به چین منتقل شده بود و برای رونق کارخانجات تسلیحاتی (که نمی‌توانستند در اختیار چین بگذارند) لازم بود که خاورمیانه را تا شمال آفریقا و شرق مدیترانه به آتش کشیده، شخم زده و با ایجاد حمام‌های خون، هزاران رشته اقتصادی اجتماعی فرهنگی وابسته با این کارخانجات اسلحه سازی را در درون مرزهای کشورهای عضو گلوبالیزم رونق و جلا و گرما بخشند.
روی کار آمدن دولت ضد گلوبالیزم ترامپ تمام آرزوها و نقشه‌های پر طول و دراز چپ‌های گلوبالیزم اقتصادی و تروریسیم اسلامی وابسته را به هم زد. هزار مشکل طی این چهارسال علیه وی ساخته و پرداخته شد و گلوبالیزم متحد در مقابل این فرد و تفکر جدید بعلت رشد و توسعه اقتصادی و رونق و رفاه اجتماعی باور نکردنی بی سابقه در تاریخ آمریکا، خود را در آستانه فروپاشی حس نمود. که با ترفندهایی که همگان دانند و آخرین آن ویروس چینی و تقلب بود، مانع ادامه طبیعی و قانونی آن شدند.
اما قرائن و شواهد زیادی در عرصه جهانی نشان می‌دهد که دیگر خیلی دیر شده و ستون و پایه و دیوارهای هر سه محور اقتصادی، چپ و تروریسم اسلامی گلوبالیزم، ترک برداشته و تا تغییرات اساسی و کلیدی در آن رخ ندهد، تفکر ترامپیسم با گذار از این دوران موقت، تبدیل به تفکر غالب در جهان خواهد شد. یکی از نشانه‌های بارز این تغییر و تحول این است. که سانسور دیجیتالی ترامپ، با اعتراضات و مقاومت هایی در اتحادیه اروپا به عنوان مهمترین متحد گلوبالیریم مواجه شده و به خصوص اینکه، همین اتحادیه در مقابل پخش اخباری مبنی بر آغاز مذاکرات پنهانی دولت جدید آمریکا با رهبران رژیم اسلامی و بازگشت به برجام و آواهای جدیدی که از سران این اتحادیه شنیده میشود. که تاکیدش بر این است که برجام فقط منحصر به حصار بمب اتمی رژیم نیست و باید مسائل دیگری چون موشک و حقوق بشر و شرکت دول منطقه در مذاکرات، شامل هر نوع گفتمان جدیدی گردد. آنچه مسلم و بدیهی است، که دکترین جدید با تظاهراتی که در بیش از بیست کشور به طرفداری از ترامپ برگزار شد، با اقبال بخش مهمی از جامعه جهانی مواجه شده است. با توجه باینکه هر دکترین جدیدی در جامعه بشری ابتدا از سوی گروهی اندک مورد پذیرش قرار گرفته. سپس جهانی میشود. در نتیجه احتمال جهانی شدن این پروسه یعنی آغاز پایان گلوبایزیم سنتی و ورود به جهان جدیدی که دریچه آن با میهن دوستی، طی چهارسال گذشته باز و از آن رونمایی شده، دیگر هرگز قابل بازگشت به گذشته نخواهد بود.
باین ترتیب در دنیای جدیدی که در پیش روست. چپ به عنوان گفتمان غالب، تروریسم اسلامی به عنوان هیزم آتش این گفتمان با محوریت گلوبالیزم اقتصادی، دیگر وجود خارجی نخواهند داشت.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy