چطور می شود بعد گذشت ۴۲ سال از عمر جمهوری اسلامی برخی بجای گذر از آن، صحبت از تقویت جناح میانه رو در برابر تندروها میکنند؟ اصلاح طلبی محصول پایان نامههای دکتری برخی از نیروهای وفاداربه نظام و به سفارش حکومتی صادر شده تا تقاضاهای فزایندهی مردمی پس از جنگ را کنترل و سر و سامانی ببخشند. واقعا باورتان نمیشود که اصلاح طلبی اپوزیسیون نظام نیست؟
تصور بفرمایید این باصطلاح اصلاح طلبان تصمیم دارند تا بیایند مطبوعات را آزاد کنند و نظارت استصوابی برداشته شود، خوب اگر چنین اتفاقی بافتد آیا اصلاح طلبان جایی در هرم قدرت برای خود متصور خواهند بود؟ مسلما خیر
در آن صورت، مجلسی ساخته خواهد شد که اولین تصمیمش تغییر ماهیت جمهوری اسلامی است. از دهها دلیل همین یک دلیل کافی است تا مطمئن شویم اصلاح طلبی بخش مهمی از کلیت جمهوری اسلامی است که البته اگر غیر از این بود جمهوری اسلامی، حکومتی اهل مدارا نیست تا با اصلاح طلبان حقیقی تعامل کند. مگر با حزب توده، با مجاهدین، با فدائیان، با دانشجویان و حتی با مردم گرسنه در آبان ماه مدارا کرد که با چند اصلاح طلب مدارا کند. اصلاح طلبی، بال خود ساخته نظام است تا نقش اپوزیسیون نیروهای تندرو را بازی کند تا خواستههای انباشته مردم در بزنگاهها توسط همین نیروی بااصطلاح معتدل نظام کنترل گردد حال اگر تصور میکنید که اصلاح طلبی از دوران اوجش از سال ۷۶ تاکنون دست آورد هایی هم داشته، کمی تامل بفرمایید متوجه خواهید شد که این مجموعهی خودساختهی هستهی سخت قدرت، حتی یک دست آورد ماندگار حقوقی و مردمی که بتوان به آن استناد کرد ندارد چرا که از ابتدا هم قرار نبود داشته باشد، صرفا کف خواستههای مردمی برای تخلیه انرژی انباشته مردم... چه قدمی برای جلوگیری از سرکوب فریاد آزادی خواهی ملت برداشت مگر اینکه خود عامل مهار خواستههای بنیادین ملت ایران شدند. البته باید حساب اصلاح طلبان حکومتی که دانسته و یا ندانسته در خدمت اتاق فکر هستهی سخت قدرت هستند را با تغییر خواهان غیر حکومتی جدا کرد تا این واژهی اصلاح طلبی بیش از این مورد سوء استفاده قرار نگیرد، مضحک است از اصلاح طلبان حکومتی بخواهیم تا در برابر رهبر و نظامی قرار بگیرند که با نبودن این نظام، آنان نیز شانس قابل توجهای برای ماندن در قدرت نمییابند، در واقع اصلاح طلبی حکومتی، ساخته و پرداخته همان هسته سخت قدرتی است که تا جا دارد و تا میشود بصورت نرم افزاری و بدون خشونت خواستههای مردمی را به ناکجا آباد ببرد و دفن کند اما همگی خواهیم دید که پس از عبور مردم از این ترفند نرم افزاری رژیم، هسته سخت قدرت چارهای بجز برخوردهای سخت افزاری و عریان نخواهد داشت، حال اگر میبینیم که نظام روز به روز خشن تر میشود به این دلیل نیست که تندروها در حال قدرت گیری در برابر اصلاح طلبانند، ابدا اینطور نیست چرا که از ابتدا هم اصلاح طلبی تنها ماسکی ساخته و پرداختهی همین هستهی سخت تندروی نظام بود بلکه مشکل اینجاست که دست نظام برای غالب مردم رو شده و اصلاح طلبان اعتبار لازم برای ایفای نقششان در جهت منافع نظام را از دست دادهاند و اگر حتی به فرض برخی از اصلاح طلبان که برای خود در پس از جمهوری اسلامی آیندهای متصور باشند که قصد عبور از جمهوری اسلامی بکنند تازه میشوند مثل هزاران نیروی برانداز که هستهی سخت قدرت به راحتی آنها را به سینه دیوار نشاند. لذا این روزها وقتی از معتبرترین مطبوعات و یا از سیاست مدارها و مفسرین کشورهای دیگر میشنوم که باید سیاست هایی را اعمال کنیم تا بتوانیم میانه روها را در ایران تقویت بکنیم! شگفت زده میشوم که چقدر تامین منافع کشورهاشان آنان را به فرستادن سیگنالهای اشتباه و دروغ به ملت مصیبت زدهی ایران وا میدارد چرا که آنان بسیار پیش از ما میدانستند که پیوند ولایت فقیه و شورای نگهبان فقط به مخالفین قلابی اجازه ورود به ساختار قدرت میدهند.
و اما انسانهای شریفی که از ترس رویارویی مردم وحکومت در دام پروژهی نا امن سازی و تجزیه ایران افتادند وهمچنان بر طبل توخالی اصلاح طلبی میکوبند و با باالصطلاح انتخاب بد، در برابر انتخاب بدترهمچنان سر را در برف مینهند ویا ندانسته با همکاری و تشویق به ملاطفت با رژیم، آب به نهال استبدادی ریختند و میریزند که حال درخت تنومندی شده است و هر روزنیز بر حجمش افزوده میشود و مصائبش روز به روز و بیشتر و بیشتر دامن تک تک ملت ستمدیدهی ایران را فرا خواهد گرفت.
پویا امینی - اسفند ۹۹ خورشیدی