شرارتهای سپاه، در خلیج فارس، دریای عمان و دریای سرخ و آبراههای اطراف، علیه اعراب و حملات قبلی به مواضع اسرائیل، از سوی تروریستهای نیابتی، توام با شعار نابودی این کشور عضو سازمان ملل، که با حمله اخیر، به کشتی اسرائیلی، ابعاد گسترده تری یافته، از یک طرف باعث نزدیکی اعراب به اسرائیل و تبدیل دشمنی دیرینه، به دوستی و اخیرا اتحاد نظامی سه کشور حوزه خلیج فارس با اسرائیل، علیه رژیم و از طرف دیگر، رفتار ارباب و رعیتی سپاه، در داخل کشور، با ملت ایران، موجب نفرت بیکران ملت، ازین گروه تروریستی و کلیت رژیم شده است.
سپاه همانطور که به نمایندگی از خامنهای، حرف اول و آخر را، در سیاست خارجی میزند (دو نهاد وزارت خارجه و ریاست جمهوری رژیم، نقش ویترین سیاسی سپاه و بیت رهبری را، بازی میکنند) به همین ترتیب سکان اقتصادی امنیتی انتظامی فرهنگی و رسانهای و تقریبا همه عرصههای مختلف زندگی مردم را، در دست خود گرفته و چون یک دستگاه نظامی معمولی نیست و به منظور تروریسم و سرکوب پرورش یافته، در نتیجه به عنوان پدرخوانده مافیا، در داخل کشور رفتار و از قاچاق کالاهای ضروری، تا مواد مخدر را، در انحصار و ید قدرت خود داشته و هیچ فرد و رقیب دیگری، اعم از بخش خصوصی و غیره را، بر نمیتابد و بشدت سرکوب میکند. اگر از روی ناچاری، کولبران غرب کشور و سوخت بران شرق کشور، بخاطر این مشاغل خطرناک، با جان خود بازی میکنند (بعلت نبودن شغل عادی و معمولی در کشور و انحصار و قبضه کردن همه مشاغل بخش عمومی و خصوصی، اختاپوس وار از سوی سرباران سپاه و نه سرداران، که لغت سردار شایسته این گروه تروریستی ضد بشری نیست ونیز بستگان دور و نزدیک و مزدوران و مواجب بگیران خرد و کلان اش) در نتیجه فجایعی که در غرب و شرق کشور، از سوی سپاه علیه هموطنان کرد و بلوچ صورت میپذیرد، بخاطر این است، که سپاه تمام مقاطع ورودی و خروجی کشور را تنها در ید قدرت و ملک خصوصی خود تصور نموده هر جنبندهای، اقدام به صدور و ورود کالایی خارج از محدوده عملیات سپاه انجام میدهد، به عنوان رقیب این سرباران قاچاقچی تلقی شده، با حدت و شدت کامل، تا حد کشتار جمعی و جنایت علیه بشریت، سرکوب میگردد. همانطور که در قیام اخیر هموطنان شرق و غرب کشور دیدیم. این بساط نمیتواند، بیش ازین، ادامه یابد واین جنایات به زودی گریبان رژیم را، بصورت خیزش میلیونی سرتاسری میگیرد.
شاید اگر رژیم از ابتدای کار، در مقابل مردم و خواستهها، نیازها و آرزوها و مطالبات آنان نمیایستاد و یک رژیم عادی و معمولی، همچون همه کشورهای جهان بود، عمر طولانی تری داشت. اما رفتار ضد بشری غیر معمولی و نیز همه جنایات و شرارتهایش را، باسم خدا و دین تمام کردن، باعث نفرت مردم، ازین اعتقادات شده و در فردای خاتمه رژیم، ایرانی دانا و توانا و در نتیجه مقتدر و آزاد، بخاطر بریده شدن علقهها و زنجیرهای بردگی، علیه این قبیل مقدسات و خرافات مربوطه، قد علم خواهد نمود.
رژیمی که از قطار تاریخ جا مانده، کورش عرفانی
در ابتدا کلمه بود؛ خیر در آغاز عمل بود، امیر امیری