دیریست جمهوری اسلامی برآمده از فرهنگ اسلامی ما، عملاً نگران همبستگی ملی ایرانیان است؛ همبستگیای که رو بسوی بازآیی خویشتن ایرانی خود دارد تا از بستر آن آزادی قوم دینی نیاکانی را به آزادی شهروندان و فرد مبدل سازد. اسلامیت جمهوری اسلامی، هم آزادی قوم دینی به جاماندهء نیاکانی را سرکوبید و هم مانعی شد در راه رویش ایرانیت با مضمون آزادی فرد. فضای جمهوری اسلامی فضای نفس گیر تفرقه افکنانه در میان اپوزیسیون است، فضایی که شمشیر داموکلس بر فرق سر هر نوع همبستگی ملی ست. چگونه ممکن است این فضای سلاخ خانهای که هر جنبنده را سلاخی میکند به چشم خواص نیاید و در عوض چاره جوییاش بشود برکشیدن شمشیر از غلاف و ضربه زدن بر قلب نونهال همبستگی ملی ما ایرانیان؟ فرض را بر این گیریم که امضاءها در پای کمپین «نه به جمهوری اسلامی» متجاوز از هزار و چهارصد نباشد و نیر ریشه در رفتار اقشار گوناگون «جامعهٔ» ساخته شدهٔ جمهوری اسلامی نداشته باشد اما حتا علیرغم این، با کدام منطق و استدلال چنین عمل شایسته و بایستهای را از سوی شخصیتهای سیاسی، هنرمند، نویسنده، دانشگاهی، متخصص، کارگر و ارتشی مباین با ایجاد همبستگی سکولار ایرانی دانسته و در صدد مذموم کردن آن برآمدید و آن را نکوهیدید؟ شما خودتان با کدام ابزار سیاسی درفکر ایجاد همبستگی ملی برآمدید و گامهایتان در این زمینه کدام بوده است؟
تا آنجا که من مطلعام امضاء کنندگان کمپین «نه به جمهوری اسلامی» مدعی نشدهاند که با این تعداد میخواهند جمهوری اسلامی را براندازند بلکه گفتهاند براندازاند و تلاش خواهند کرد تا به پشتوانه مردم ایران، همبستگی ملی ایرانیان را در جهت برانداختن نظام دینی در ایران، ایجاد کنند. به باورم امضاء کنندگان، «نه به جمهوری اسلامی» را یکی از چند پایه سازنده همبستگی ملی میدانند که میبایست در کنار پایههای دیگر این همبستگی را استوار سازند. «فریب» چه بوده که آگاهانه خواستید امضاء کنندگان را از قِبل آن بنوازید؟ بلند کردن صدای «نه به جمهوری اسلامی»، «فریب» دادن نیست که به هزار و چهارصد نفر نسبت دادید برعکس، تفرقه افکنان نظام دینی در جلدها و نقشها و با حضور در زمانها و مکانهای گوناگون فریبندهاند و میفریبند و بایست مواظبشان بود. راه حل «بغرنج عبور از جمهوری اسلامی» از نه گفتنهای بسیاری سرچشمه میگیرد و این «تقلیل» دادن و «سراب» نیست برعکس تبلیغ، تهییج و تدبیر است برای آماده ساختن همبستگی ملی و سکولار. شما دو تن، سراسر نوشتهتان معطوف به سرزنش افسارگسیخته و بی لگام علیه امضاء کنندگان است آنوقت نامش را میگذارید «نقد نظر»!؟ اعلام هر «نه»ای به جمهوری اسلامی نه اینکه «غیر مسئولانه» نیست درست برعکس عین مسئولیت پذیری است. آنچه غیر مسئولانه است محتوای نوشته خود شماست که امیال تفرقه افکنانه در آن بوضوع مشهود است. ضمناً، کار نیکی میکنید که از «دلال سیاسی» و «فروش پروژه سیاسی به قدرتهای خارجی» میپرهیزید پس به تبعیت همین کار نیک، تلاش آگاهانه کنید تا با هر نوع مظاهری که دال بر تفرقه افکنی در میان ایرانیان باشد فاصله گیرید. در خاتمه به سمعتان میرسانم مهم نیست سرنوشت کمپین «نه به جمهوری اسلامی» به کجا کشیده شود اگر حتا خاتمه پیدا کند اما، مهم این است که این کمپین از نیاز و رفتار اکثریت مردمی سرچشمه گرفته که به جمهوری اسلامی نه گفتند و این «نه» در هر زمان و مکان خاص خود میتواند به شکل و محتوایی در آید تا بالاخره از آن، غنچه همبستگی سکولار ما خندان شود.
نیکروز اعظمی