کیهان لندن - سعید قاسمینژاد - جو بایدن تصمیم دولتش برای خروج کامل و بدون قید و شرط نیروهای آمریکایی از افغانستان تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ را اعلام کرد. به گفته بایدن ایالات متحده پس از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ که توسط القاعده، با حمایت طالبان و از درون افغانستان طراحی شده بودند، به افغانستان لشکرکشی کرد و آنچه بیست سال پیش اتفاق افتاد توجیهی برای باقی ماندن بیشتر در افغانستان نیست.
بایدن سیاست دولت ترامپ در خروج از افغانستان را دنبال میکند، هر چند که سیاست دولت ترامپ خروج با قید و شرط بود و سیاست بایدن خروج بیقید و شرط.
بایدن میگوید او نمیتواند تداوم یا افزایش حضور آمریکا در افغانستان را به امید پیدایش شرایطی ایدهآل برای خروج از افغانستان ادامه دهد چرا که چنین شرایطی پدید نخواهد آمد. به عبارت دیگر بایدن میداند که با خروج آمریکا از افغانستان دولت کنونی ممکن است سقوط کند و به احتمال طالبان بر افغانستان مسلط خواهند شد و افغانستان دوباره به پایگاه امن تروریسم اسلامی بدل خواهد شد. سیاست دولت بایدن درباره افغانستان یک اشتباه استراتژیک است که بیشتر بر اساس محاسبات سیاست داخلی و اهداف اشتباه اتخاذ شده است.
بایدن و موافقان او در هر دو حزب درست میگویند که پس از دو دهه دولت مرکزی افغانستان همچنان ناتوان است و مشخص نیست چه زمانی بتواند از پس اداره کشور بدون کمک آمریکا بر بیاید. آنها به درستی اشاره میکنند که گره زدن خروج از افغانستان با پدید آمدن یک صلح پایدار و دولت مقتدر در افغانستان گره بر باد زدن است. اشتباه اصلی آنها اما این است که هدف ایالات متحده را تشکیل یک دولت مقتدر در افغانستان فرض میکنند و خروج از افغانستان را یک امر لازم. حال آنکه هدف اصلی دولت آمریکا در افغانستان باید مطابق با درگیری آمریکا در رقابت قدرتهای بزرگ در برابر چین و استراتژی ضدتروریستی واشنگتن در مقابله با تروریسم اسلامگرایانه تعریف شود. داشتن پایگاههای نظامی در گوشه و کنار جهان یکی از ضروریات و نشانههای یک ابرقدرت جهانی بودن است. به همین دلیل است که ایالات متحده دارای صدها پایگاه نظامی در دهها کشور دیگر است.
یک: پس از دو دهه تمرکز بر مبارزه با تروریسم اسلامگرا، که حاصلِ آن دهشت بزرگ در یازده سپتامبر بوده، ایالات متحده اینک دوباره درگیر رقابت قدرتهای بزرگ است. هماورد اصلی ایالات متحده در این نبرد چین و روسیهاند. جمهوری اسلامی به عنوان یک خصم ایدئولوژیک و یک قدرت منطقهای نیز بخشی از جبهه رقیب آمریکا در رقابت قدرتهای بزرگ البته در جایگاهی به مراتب پایینتر قرار دارد. از این منظر خروج ایالات متحده از افغانستان اشتباهی بزرگ است. افغانستان با ایران و چین مرز مستقیم دارد. علاوه بر این، افغانستان با منطقه آسیای مرکزی، حوزه نفوذ سنتی روسیه، هممرز و دارای نزدیکیهای نژادی و فرهنگی است. ضمنا افغانستان هممرز پاکستان، کشوری ناآرام، دارای سلاح هستهای و شریک تاریخی چین است. افغانستان بهواقع یکی از استراتژیکترین سرزمینها از منظر نبرد قدرتهای بزرگ در قرن بیست و یکم است و ایالات متحده از داشتن پایگاههای متعدد نظامی در آن بهره میبرد. ایالات متحده میتواند از پایگاههای متعدد نظامی در افغانستان برای تسهیل جمعآوری اطلاعات درباره رقبا و واکنش سریع نظامی در صورت لزوم استفاده کند.
دو: رها کردن دولت افغانستان برای بسیاری یادآور خروج از ویتنام و سقوط سایگون است. سقوط سایگون و تصاویر آن به نماد شکست و ضعف ایالات متحده بدل شدند. در نبرد قدرتهای بزرگ ایالات متحده نیازمند شرکا و متحدین منطقهایست. شرکا و متحدین بالفعل و بالقوه آمریکا به خروج آمریکا از افغانستان نگاه میکنند و از خود میپرسند آیا ایالات متحده شریک قابل اعتمادیست؟ خروج از افغانستان موجب بیاعتمادی شرکا و متحدین منطقهای به ایالات متحده میشود و در شرایطی که ایالات متحده میخواهد در شرق آسیا چین را، در خاورمیانه جمهوری اسلامی را، و در اروپای شرقی روسیه را مهار کند بیاعتمادی متحدین بالفعل و بالقوه کار واشنگتن را دشوار میکند.
سقوط سایگون یک فاجعه انسانی بود که برای سالها قدرت نرم ایالات متحده در دوران جنگ سرد را کاهش داد. سقوط دولت مستقر در کابل و تسویه حساب طالبان با مردم افغانستان یک فاجعه انسانی دیگر خواهد بود. بیاعتنایی ایالات متحده به این فاجعه انسانی موجب تضعیف قدرت نرم ایالات متحده در افکار عمومی جهانی و کشورهای حساس و کلیدی در نزاع قدرتهای بزرگ خواهد شد.
سه: رها کردن افغانستان توسط آمریکا پس از خروج شوروی از آن کشور، موجب برآمدن طالبان در افغانستان شد. خروج زودهنگام از عراق در دولت اوباما در شرایطی که امنیت در عراق تثبیت شده بود منجر به برآمدن داعش در عراق شد. در هر دو مورد دو کشور تبدیل به خانه امن تروریسم اسلامی شدند و آتششان خاک اروپا و آمریکا را نیز در بر گرفت. دولت اوباما مجبور شد در شرایطی بسیار بدتر برای نبرد در عراق به آن کشور بازگردد. گزارشها نشان میدهند طالبان ارتباطش با القاعده را قطع نکرده است و بازگشت طالبان به قدرت میتواند دوباره افغانستان را به خانه امن تروریستهای اسلامی از سراسر جهان بدل کند. بدون داشتن پایگاه نظامی در افغانستان و همکاری دولت افغانستان نظارت بر و حذف فیزیکی گروههای تروریست اسلامی در خاک افغانستان برای ایالات متحده بسیاری دشوارتر خواهد شد.
چهار: انتخاب یازده سپتامبر برای پایان دادن به خروج بیقید و شرط از افغانستان و واگذاری آن به طالبان نمادی از کجسلیقگیهای دولت بایدن است. در روزی که القاعده تحت حمایت طالبان برجهای دوقلو در نیویورک را مورد حمله قرار داد دولت بایدن از افغانستان خارج میشود! انتخاب این روز درواقع بیش از هر چیز نمادی از اندیشه شکستخواهانهای است که فضای فکری و تصمیمسازی در عرصه سیاست خارجی در آمریکا را تسخیر کرده است. این شکست نمادین تصویر اایالات متحده در رقابت قدرتهای بزرگ را تضعیف میکند و به زیان منافع ملی آمریکا و قدرت نرم آن است.
پنج: مباحثات درباره حضور در افغانستان عمدا حول هزینه مالی و جانی آن و ادامه یک نبرد بیحاصل است. در بندهای پیشین نشان دادیم که حضور در افغانستان ادامه یک نبرد بیحاصل نیست بلکه منافع مهم و مشخصی دارد. صحبتها از هزینه بالا عمدتا به یک تریلیون دلار هزینه ایالات متحده طی این دو دهه در افغانستان میپردازد. طی سالهای اخیر تعداد نیروها در افغانستان در حدود ۱۰ هزار و هزینه سالانه حدود ۵۰ میلیارد دلار بوده است. در حال حاضر تعداد نیروها حدود سه هزار است و هزینه سالانه نگاه داشتن این نیروها بین ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. هزینه ده الی بیست میلیارد دلار در سال برای داشتن پایگاههای نظامی در کشوری که میتواند به سرعت به پایگاه تروریسم اسلامی بدل شود و از سوی دیگر به خاطر داشتن مرز با چین، ایران، پاکستان و کشورهای حوزه نفوذ روسیه به آمریکا اجازه فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی و واکنش سریع نظامی را میدهد برای اقتصاد ۲۱ تریلیون دلاری آمریکا چندان هم زیاد نیست.
شش: ایالات متحده امروز درگیر رقابت قدرتهای بزرگ با چین و روسیه است. هیچ کشوری در طول تاریخ با جاخالی دادن و ترک میدان موفق به پیروزی در رقابت قدرتهای بزرگ نشده است. هدف اصلی ایالات متحده در افغانستان میبایست مانع شدن از تبدیل افغانستان به خانه امن تروریستهای اسلامگرا و داشتن پایگاههای نظامی برای فشار بر چین، جمهوری اسلامی، روسیه، و پاکستان باشد. ایالات متحده میتواند این اهداف را با صرف منابع نسبتا محدود در افغانستان برآورده کند حال آنکه خروج کامل و بیقید و شرط از افغانستان به معنای از دست دادن این فرصتها و تضعیف هژمونی جهانی ایالات متحده است.
اینجا کلاب هاوس است، صدای ایران!؛ ف. م. سخن