Wednesday, Apr 28, 2021

صفحه نخست » فرافکنی سیاسی: بیماری فرهنگی، مسعود نقره‌کار

Masoud_Noghrehkar.jpgفرافِکنی در ساده ترین و رایج ترین تعریف و برداشت "خطای خود را ندیدن و آن را به گردن دیگران انداختن" است. در معنای واژگانی، فرافکنی معناهای متعدد به خود دیده و به انواع گونه گون نیز تقسیم شده است. در این یادداشت منظوراز فرافکنی نوعی" بیرون سازی" حس‌ها و رفتارها به ویژه حس‌ها و رفتارهای ناخوشایند و ناپسند است، پرتاب و بیرون انداختنِ لغزش‌ها و خطاها با هدف راضی کردن خود و کاهش احساس گناه، اضطراب و استرس ناشی از فکر و عملی که انجام شده است، و نیز نوعی تلاش برای کنار آمدن و توجیه حس‌ها و عاطفه‌های آزار دهنده، خواست‌ها و انگیزه‌ها و رفتارهایی که مورد پذیرش فرد و گروه فرافکن نیستند. فرافکنی می‌تواند به شکل سهیم کردن دیگران در حس‌های ناخوشایند خود ویا نسبت دادن آن به دیگری برای کم کردن آزار ناشی ازحس آزار دهنده و ناخوشایند و استرس ناشی از آن نیز باشد.

این واژه و این نشانه بیش از هرجای دیگر در عرصه روانپزشکی، روانشناسی و روانکاوی، و علوم اجتماعی به عنوان یک مکانیسم دفاعی مطرح و کاربرد داشته است. فرافکن نه فقط عیب خود به گردن دیگران می‌اندازد حتی عیب‌ها و نقص‌های طرف مقابل را بر پایه خواست و میل خود بزرگ و غیر واقعی جلوه می‌دهد. فرافکن وقتی لغزش و خطائی مرتکب می‌شود، به ویژه آن هنگام که لغزش و خطا بر ملا می‌شود، سعی می‌کند طرف مقابل و مخالف خود (و حتی موضوع و فاعلی خیالی) را خطاکار نشان دهد و او را همسان وهمسنگ خود یا بدتر از خود وانمود کند.
فرافکنی با پاره‌ای از مکانیسم‌های دفاعی - روانی مثل انکار کردن، تحریف کردن، تهاجم انفعالی، واپس زدن و تلاش در فراموش کردن نزدیکی و شباهت دارد. روش " فرار به جلو" که در عرصهٔ سیاست و میان سیاسیون رایج است، یعنی در موضع خطا کاری و ضعف قرار داشتن اما از بی خطائی و بی لغزشی، و از قدرتمند بودن سخن گفتن و تلاش برای نشان دادن کنترل و مدیریت از موضع ضعف، با فرافکنی همخوانی هائی دارد. "تئوری توطئه" و توطئه بینی و بد گمانی نیز در بطن خود نوعی فرافکنی نهفته دارد.
عوامل متعددی می‌توانند سبب بروز " فرافکنی" شوند که به چند نمونه اشاره می‌کنم:
۱- برخی از بیماری‌های روانی (اختلال‌های اضطرابی، اختلال‌های شخصیتی مثل شخصیت‌های مرزی، خودشیفته، پارانوئید، اجتنابی یا دوری گزین و...)
۲- برخی عوامل فردی و اجتماعی (محیطی) مثل ناآگاهی، تلاش هدفمند برای به انحراف کشاندن افکار و اذهان مردم و سمت و سو دادن آن‌ها به مسایل، موضوع‌ها و عوامل غیرواقعی.
۳- عقب ماندگی فرهنگی و سیاسی همراه با غلبه‌ی تفکر دینی و ایدئولوژیک، و ناکامی‌ها‌ی عقیدتی، آرمانی و باورهای اجتماعی و سیاسی.
۳- پیش داوری‌های اعتقادی (دینی - مذهبی، ایدئولوژیک و...)
....

این مقدمه کوتاه را نوشتم تا به فرافکنی در بارۀ انقلاب بهمن ۵۷ اشاره کنم، فرافکنی هایی نه فقط پیرامون انقلاب اسلامی، که در رابطه با سایرجنبش‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه مان دیده و تجربه شده‌اند، تجربه‌های تلخی که از انقلاب مشروطه، رخدادهای سال‌های ۳۲، شورش خرداد سال ۴۲ برجای مانده‌اند.
فرافکنی، که بخشی از مردم میهن ما، و به ویژه اهل سیاست و فرهنگ به این "بیماری" و اختلال فردی و جمعی مبتلا هستند را درهمه عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی می‌توان دید. فرافکن رخدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌ای که مورد قبول و پذیرش نیستند را ناشی از خطای دیگران می‌پندارد، بی آنکه در اثبات ادعایش بتواند دلایل، مدارک و شواهدی قابل اتکا ارائه دهد، ویژگی و فکر و رفتاری که مانع شناخت واقعیت می‌شود.
در حوزۀ سیاست تجربه انقلاب بهمن ۵۷ (انقلاب اسلامی) نمونه خوب و قابل تاملی ست. صاحب نظران و تحلیل گران سیاسی و اجتماعی ایرانی و خارجی ده‌ها علت برای بروز انقلاب بهمن ۵۷ به عنوان یکی از تضادمندترین رخدادهای قرن بیستم برشمرده‌اند، آنان به روشنی نشان داده‌اند که در بروز انقلاب سال ۵۷ عوامل گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی، و نیز نیروهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مختلف نقش ایفا کردند. خطاها و لغزش‌های رژیم پهلوی، خطا‌ها و لغزش‌های بخش بزرگی از روشنفکران سیاسی و فرهنگی، خدعه گری وفریبکاری ِ روحانیون و آخوندها، نقش مخرب و فاجعه آفرین بسیاری از حزب‌ها، سازمان‌ها و شخصیت سیاسی چپ، میانه (ملی) و راست، و عوامل بیرونی و بین المللی در پیدایی انقلاب اسلامی سهم داشته‌اند. اما کیست این واقعه را همه جانبه و بدون تعصب بررسی کرده باشد و نقش خویش در بروز این واقعه دیده باشد؟ هرکس و هر جریانی بروز این انقلاب و نکبت‌های ناشی از آن را به گردن دیگری می‌اندازد، و این همان راه و روش و روندی ست که مانع شناخت دقیق این پدیده و درس گیری از آن شده است. فرافکن راه بررسی و نقد سازنده را می‌بندد و به دلیل عدم علاقه مندی به شناخت واقعیت و دست یافتن به حقیقت، فقدان حوصله و صبوری لازم و نیزتعصب ورزیدن به نظر و اعتقاد ومیل و خواست خود امان نمی‌دهد پدیده انقلاب بهمن ۵۷، و یا هر رخدادی که بر وفق مراد او نبوده و نیست، به درستی و واقعی بررسی و شناخته شوند و از لغزش‌ها و خطاها درس گرفته شوند. شکست خوردگان و غرض ورزانِ عرصه‌های سیاسی، عقیدتی و آرمانخواهی‌های اتوپیائی غیرمسؤلانه وبا نادیده گرفتن پیوندهای تنگاتنگ پدیده‌های تاریخی و اجتماعی، فرافکنی می‌کنند و علل رخدادها و حوادث را بیرون از خود، فقط به عوامل داخلی و خارجی نسبت می‌دهند. این نوع نگاه نه فقط راه درس گرفتن و تجربه آموزی نیست بلکه سبب تشدید درگیری‌های اجتماعی و بروز و تشدید خشم و خشونت وخصومت میان افراد و گروه‌های اجتماعی خواهد شد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy