آقای فرخ نگهدار من از سن ۱۲-۱۳ سالگی از دور و گاهی کمابیش نزدیک از شما خاطره دارم. از زمانی که مشی چریکی داشتید و مبارزه مسلحانه را هم استراتژی و هم تاکتیک میدانستید، در تحلیلهای سیاسی خود در اشتباه بزرگی بودید.
از همان اوائل پس از انقلاب با چپ رویهای کودکانه و ماجراجویانه در ترکمن صحرا و کردستان در اشتباه محض بودید. پس از آن در تغییر مشی سیاسی خود و نزدیکی به مواضع حزب توده ایران باز هم دچار خطایی بسیار جدی شدید. از چاله در آمدید و به چاه افتادید. سپس به شوروی مهاجرت کردید و در آنجا برای نزدیکی با روسها و جایگزین کردن جایگاه حزب توده ایران با فدائیان نزد مقامات امنیتی شوروی با آتشی خطرناک بازی کردید و دستتان سوخت. باز هم خطاهای تحلیلی و اخلاقی بزرگی کردید. زمانی که جنبش اعتراضی در بدنه حزب توده ایران از خاک اتحاد شوروی شکل گرفت، مواضع بسیار نادرستی گرفتید و باز هم خطایی کردید که دههها بعد بی سر و صدا خودتان به آن مواضع رسیدید. در کرنش با سازمان ک. گ. ب دچار خطای جدی شدید و در تحلیلهایتان در مورد نظامهای جهانی شرق و غرب خطاهای بزرگی کردید.
سپس با فروپاشی شوروی به غرب آمدید و این بار با کنار گذاشتن بینش مارکسیستی-لنینیستی، با تجدید نظر در مورد ماهیت اتحاد شوروی و کل سیاستهای گذشته خود به خطاهای تحلیلی و عملکرد گذشتهای رسیدید که بیش از ده سال پیش از آن، اعضا ساده سازمان شما به آن رسیده بودند. این بار باز هم با اعتماد به نفس کامل خود را تحلیلگر سیاسی و فعال سیاسی معرفی کردید و از هر فرصتی برای مصاحبه و اظهار نظر استفاده کردید و حکم صادر فرمودید.
آخرین شاهکار تحلیل سیاسی شما، خطاهای فاحش شما در مورد ماهیت جمهوری اسلامی و انتخابات سال ۱۴۰۰ بود. با تشویق در بازی انتخاباتی باز هم طبق عادت نیم قرن گذشته خود خطا کردید و در کنار مرتجع ترین نیروهای تاریخ قرار گرفتید. با اعتماد به نفس کامل اظهار نظر کردید که احتمال انتخاب نشدن رئیسی بسیار بالاست. بدون آنکه درک و تحلیلی از اوضاع منطقه، نیروهای موثر در منطقه و جهان و ماهیت نظام و دلایل حاکمیت برای انتصاب رئیسی داشته باشید، بازهم خطای فاحش کردید.
با نگاهی گذرا به کارنامه سیاسی شما به دو نکته کلیدی به شرح زیر میرسم:
۱- آقای نگهدار شما اکنون بهترین قطب نمای سیاسی من هستید. چون بر حسب تجربه دریافتهام که هرچه را میگوئید وارونه کنم، مرا به نتیجه درست هدایت میکند. قطب نمای سیاسی شما همیشه معکوس نشان داده و میدهد.
۲- پیشنهاد من به شما این است که به جای این همه اعتماد به نفس کاذب، دیگر اظهار نظر سیاسی نکنید و در آرامش دوران بازنشستگی دورهای به مطالعه و یادگیری نظام مند بپردازید. پس از آن از طریق جمع بندی و تحلیل خاطرات و حوادث زندگی سیاسی خود سعی کنید این بار با صداقت و شهامت به نسل آینده خدمت کنید، همچنین به آبروی سیاسی خود و نام و یاد فدائیانی که خونشان جوهر قلمی بود که زیر هویتشان را با آن امضا کردند.
ه. آذین
چماقداران خارج کشور، محمود دلخواسته