*
*
*
بفرمود بانگی فریبا سروش
برو پای صندوق و زهری بنوش
نه شرمی ز کشتارِ آبان و دی
نه یادی از آن عارفِ خرقه پوش
نسنجیده گوید بسی او سخن
چه شد آن همه دانش و عقل و هوش؟
نه تحلیلِ عالم، نه تدبیرِ پیر
تو گویی مُرادش شده جرج بوش
چرا حال او بر جهد دم به دم؟
گهی شیر باشد گهی شکلِ موش
بگوید نبسته کلاسانِ درس
نکرده به دستور آن رذل گوش
چرا خم کند پشت خود وقتِ رای؟
مبادا ستاند زر و سیم و توش
امیدش شده یاوهِ همتی
کِه باور کند این ریا و خروش؟
مهران رفیعی
انتخابات، مهستی شاهرخی
فرخ نگهدار، قطبنمای سیاسی من! ه. آذین