آیدا قجر - ایران وایر
میگویند مردم در ایران مثل برگ خزان از کرونا میمیرند؛ خانوادهها عزادار شدهاند و در صف دفن عزیزانشان ساعتها میمانند. ویدیوهایی از فریادها و گریههای عزاداران در شبکههای اجتماعی پخش میشود که گاه «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی را به ناسزا میگیرند. انتقادها به سمت علی خامنهای نشانه رفته است که هشت ماه پیش به صراحت اعلام کرد، وارد کردن واکسن از آمریکا و بریتانیا ممنوع است. از آن زمان تا امروز که به ناگهان رهبر جمهوری اسلامی مجوز ورود واکسن آمریکایی را صادر کرده است، به قیمت مرگ هزاران نفر تمام شد.
همزمان با بالا رفتن آمار رسمی که نه افکار عمومی و نه فعالان حقوق بشر به آن اعتماد ندارند، تعدادی از وکلا و فعالان مدنی بازداشت شدند. به گفته برخی وکلا و رسانهها، اتهام آنها اقدام برای ثبت شکایت علیه برخی مقامات و مسئولان دخیل در به خطر انداختن جان شهروندان در اهمالکاری مدیریت بحران شرایط کرونا و همچنین علی خامنهای به عنوان راس نظام برای فرمان ممنوعیت ورود واکسن است. در عینحال، کانون مدافعان حقوق بشر با ارسال نامهای به سازمان ملل، علی خامنهای را مسئول مستقیم کشتار کرونا در ایران معرفی کرد.
زمستان ۱۳۹۹ بود که وضعیت کرونا در ایران مثل سایر کشورهای جهان رو به وخامت بیشتر بود؛ اما نه قرنطینهای انجام میشد، نه عبور و مرور بین شهرها تحت کنترل بود، اگر هم چنین تصمیماتی اعلام شد، چنان ناکارآمد بود که هر روز بیش از پیش انسانها از شیوع ویروس کرونا جان باختند. اولین واکسنها توسط آمریکا عرضه شد؛ یعنی «فایزر» و «مدرنا» و آرامآرام دیگر تحقیقات در جغرافیاهای دیگر هم خبر از دستیابی به واکسن کرونا دادند. درست در دیماه همان زمستان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ورود واکسن را ممنوع اعلام کرد و جامعهای که منتظر درمان بودند و خوشحال از دستیابی جهان به روشی برای پیشگیری از مرگومیر بیشتر، دچار شوک شدند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
هلال احمر ایران اعلام کرد که ورود بیش از ۱۰۰ هزار دوز فایزر را که از طریق نهادها و خیریهها، قرار بود ایرانیها را نجات دهد، منتفی شد و حتی تیم پزشکان بدون مرز که برای کمک راهی ایران شده بودند، برگردانده شدند.
۲۳ دیماه، ۲۵۰۰ پزشک و عضو هیات علمی در نامهای سرگشاده خطاب به دولت وقت خواستند که علاوه بر واکسنهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، برخی واکسنهای مربوط به «کوواکس» هم خریداری نشوند.
جمهوری اسلامی حتی از پذیرفتن واکسنهای اهدایی هم سر باز زد و به دستور یک نفر که خامنهای است، جان انسانها را برای نشان دادن «اقتدار نظام» به بازی مرگ گرفت. به ناگهان ایران اعلام کرد که در حال ساخت چند واکسن است و از همه مهمتر «برکت» را معرفی کرد که هنوز هیچکس از ماهیت آن باخبر نیست و سازمان بهداشت جهانی هم آن را تایید نکرده است. در پی بیتدبیری علی خامنهای، وزیر بهداشت وقت «سعید نمکی» با اظهارنظرهای ضدونقیض و اهمالکاریها، جامعه پزشکان و بیماران و شهروندان را با کمبود دارو و تجهیزات لازم در داروخانهها و بیمارستانها مواجه کرد و آخرش هم گفت که در مدیریت شرایط موفق بوده است.
افتخارات دستنیافته جمهوری اسلامی چنان بالا گرفت که در کتاب «علوم اجتماعی» کلاس نهم چنین جملهای به چاپ رسیده است: «جمهوری اسلامی ایران با در اختیار داشتن امکانات و تجهیزت بهداشتی و درمانی پیشرفته و کادر درمانی متخصص، دلسوز و پرتلاش، توانست جزء کشورهای برتر جهان در درمان بیماری کرونا باشد. این در حالی است که در برخی کشورهای غربی حتی از پذیرفتن و درمان بیماران مسن نیز خودداری میشد.»
۲۵ مرداد ۱۴۰۰ بیشترین مرگ و میر بر اساس آمار رسمی اعلام شد؛ یعنی ۶۵۵ انسان و همزمان سازمان مدافعان حقوق بشر با ارسال نامهای به «تیالنگ موفوکنگ» گزارشگر ویژه حق سلامت جسمی و روانی سازمان ملل، این سازمان بینالمللی را در جریان وضعیت «اسفناک و غمانگیز سلامت مردم ایران» قرار داد و از او خواست تا حکومت ایران را نسبت به عملکرد اهمالگرایانه خود پاسخگو کرده و همچنین برای انجام واکسیناسیون مردم ایران تلاش کند.
طبق اعلام این کانون، افزایش تلفات بر اثر کرونا در ایران نتیجه سیاستهای اتخاذ شده ناشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی بر پایه دستورات و بیانات رهبر ایران است.
دو روز پیش از این نامه اما هفت وکیل دادگستری و فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند؛ «آرش کیخسروی»، «مصطفی نیلی»، «محمدرضا فقیهی»، «مریم فراافراز» و «لیلا حیدری» از جمع وکلا و «مهدی محمودیان» فعال حقوق بشر در محل کار خود بازداشت شدند. لیلا حیدری فردای همان روز آزاد شد؛ اما از دیگر بازداشتیها خبری نیست. بنا به گفته حقوقدانها بازداشت آنها غیرقانونی است؛ خصوصا که موضوع بازداشت، یعنی شکایت از مقامات جمهوری اسلامی حتی علی خامنهای نیز، قانونی است.
«محمد اولیاییفرد» وکیل با انتشار ویدیویی در «ایران وایر» توضیح داده است که شکایت از مقامات جمهوری اسلامی بابت کرونا، خصوصا خامنهای و وزیر بهداشت وقت یعنی سعید نمکی، حق هر شهروندی است.
در همین رابطه ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ یعنی یک روز پس از نامه به سازمان ملل متحد، کانون مدافعان حقوق بشر در «کلاب هاوس» جلسهای برگزار کرد که در آن «شیرین عبادی» و «نرگس محمدی» از این کانون به همراه جمعی از کنشگران سیاسی و صنفی درباره «نقش خامنهای در کشتار مردم» بابت ویروس کرونا به بحث نشستند.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر ضمن مرور بر آنچه از زمان شیوع ویروس کرونا در ایران گذشت، به دستور خامنهای مبنی بر ممانعت از ورود واکسن پرداخت و سوال خود را از رهبر جمهوری اسلامی چنین مطرح کرد: «رهبر جمهوری اسلامی پاسخ بدهد که تبعات دستور او طی این هشت ماه برای مردم ایران چه بود؟ دستور او چه میزان درآمد برای تاجران با جان مردم داشت؟ این دستور چه تاثیری روی روند تصمیمگیری مسئولان دیگر گذاشت؟ آیا ماهیت آمریکا طی این مدت برای خامنهای عوض شد؟ مجوز از کجا نشات میگیرد؟»
یکی دیگر از سخنرانان، «محمد حبیبی» عضو کانون صنفی معلمان بود که با اشاره به اعتراض ۲۰ تشکل صنفی در پی ممنوع شدن وارد کردن واکسن، تصریح کرد با بیتوجهی به این خواسته توسط نظام و به دلیل «ناکارآمدی سیستم» امروز به «قتل عام سیستماتیک» رسیدهایم. به باور او اگرچه بایستی به نهادهای امنیتی و نقش سرکوبگران در این خصوص پرداخت؛ اما «اگر همانموقع در پی دستور خامنهای، درخواست تهیه واکسن مطالبه فراگیرتری در سطح نهادهای مدنی تبدیل میشد و به گستره پزشکان، مهندسان و پرستان و دیگر اقشار میرسید، رهبر جمهوری اسلامی ناچار به عقبنشینی میشد. راهحل اصلی تاکید همهجانبه تمام گروههای صنفی و همینطور ورود نهادهای بینالمللی برای حل بحران کرونا است.»
«تقی رحمانی»، فعال سیاسی با اشاره به بازداشت وکلا و فعالان حقوق بشری بابت طرح شکایت از مقامات جمهوری اسلامی تاکید کرد که لازم است نهادهای دیگر هم در پشتیبانی از آنها و چنین اقدامی حمایت کنند و مطالبهگری را در بدنه خود جای دهند: «علی خامنهای توهم دارد و اعتماد به نفس ندارد و به ساختار قدرت بدبین است. این سوءظن همیشگی بابت ضعف اوست؛ اعتماد به نفس تو از آل بویه و خلفای بنیعباس هم پایینتر است. این عدم اعتماد به نفس به نوع ملکداری برمیگردد و او از رعیت خود عصبانی است. در حالیکه جامعه حق دارد، زنده بماند و وقتی این امنیت وجود ندارد، میتواند از او شکایت کند. جمهوری اسلامی تا لحظه آخر هم مقاومت کند، با فشار افکار عمومی و نهادهای بینالمللی عقبنشینی میکند. لازم نیست همه صفآرایی کنند؛ اما لازم است همه با هم یکجا همافزایی داشته باشند.»
در میان سخنرانان جلسه، «محمد رسولاف» کارگردان سینما هم حضور داشت و وقتی «آسیه امینی» گرداننده جلسه از او درباره همگرایی جامعه سینمایی درباره موضعگیری علیه مسئولان نظام پرسید، گفت: «ساختار ایجاد شده در هنر خصوصا سینما به وسیله حاکمیت به شدت کنترل و تنظیم میشود. اصلا لازم نیست نقش خودمدار، خودبرترپندار و پدرسالار رهبر جمهوری اسلامی را در کشتار کرونا ثابت کنیم؛ نقش او واضح است. مشکل خود ما هستیم که در سکوت و پذیرش به سر میبریم. همانقدر که سیستم را نقد میکنیم، خودمان را هم نقد کنیم. متاسفانه نمیتوان چنین انتظاری را در حوزه سینما داشت؛ چون فضای معیشتی هنرمندان به گونهای است که اغلب از گفتن حقیقت پرهیز میکنند و خوب هم میدانند که در کتمان و هراس به سر میبرند. ما باید مطالبه خود را با صدای بلند فریاد بزنیم و پاسخ بخواهیم.»
«احمدرضا حائری» از فعالان سیاسی هم در میان سخنرانان حضور داشت که از زاویه مذهبی، تشریح کرد به باور او خامنهای خود را «شریک خدا» قرار داده است و «ما مقابل استبداد دینی» هستیم: «دلیل بازداشت این فعالان این بود که قصد داشتند در مدیریت آقایان شک ایجاد کنند و شکایت کنند که شما اشتباه کردید.»
به گفته این فعال سیاسی در پیگیریهایی که برای روشن شدن وضعیت وکلای حقوق بشری و مهدی محمودیان انجام داده است، هنوز معلوم نیست نهاد بازداشتکننده این افراد کدام است اما «تا جاییکه من متوجه شدم ادعا این بوده که شما جمهوری اسلامی و نظام را در موضع ضعف دیدید و با این شکایت از رهبری نظام خواستید او را تضعیف کنید تا شرایط را برای براندازی فراهم سازید.»
«سیروس میرزایی»، عضو بخش پزشکی سازمان عفو بینالملل هم از سخنرانان بود که اظهار داشت در پیگیریهای انجام شده، امکان دریافت از کمک از جامعه جهانی خصوصا پزشکان بدون مرز وجود دارد؛ اما همچنان درخواست آن باید از طرف نظام صورت گیرد: «ایران میتوانست اقداماتی صحیح انجام دهد؛ اما هم بیلیاقت بود و هم خودش به دنبال بحرانسازی است. من نامش را جنگ عراق دوم میگذارم. دستور خامنهای باعث شد وضع رسیدگی به بیماران در حالت اضطراری بدتر شود، تعداد مبتلایان زیاد شد و به جایی رسیدیم که امروز میتوانم بگوییم در کادر رسیدگی به بیماران به بنبست رسیدهاند؛ چون امکان دیگری نمیبینند. فاجعهای که در بیمارستانها اتفاق افتاده در هفتههای آینده با ورود واکسن جدید هم برطرف نمیشود و نیاز به کمک از خارج داریم.»
در ادامه بحث، «محمد نوریزاد» هم به جمع سخنرانان پیوست. او در صحبتهای خود با اشاره به کشتار ۶۷، ۹۶ و آبان ۹۸ گفت که نبایستی خامنهای را صرفا به خاطر کرونا مورد سوال و شکایت قرار داد؛ بلکه او برای همه این موارد مسئول است. او در بخشی دیگر از صحبتهای خود گفت: «ما در این ۴۲ سال با کشتار و ظلم به همزیستی رسیدیم. ما هیچوقت بنا را بر این نداشتیم که سر بیاوریم؛ چون از جانمان ترسیدیم و ترس مثل ابر مستمر بر سر ما باران اسیدی باراند.»
او البته نقش فشارهای بینالمللی را بیش از طرح شکایت علیه خامنهای و دیگر مقامات مسئول در سیستم قضایی جمهوری اسلامی عنوان کرد.
«اسماعیل بخشی» از نمایندگان کارگران هفتتپه با اشاره به شیوع موج ابتلا میان کارگران هفتتپه به جان باختن یکی از آنها پرداخت: «از آنجا که کارگران کف جامعه زندگی میکنند و اکثرا هم برای تامین معاش مجبورند در مکانهای جمعی کار کنند و کارفرما چه دولت باشد و چه نباشد، هیچ امکانات پزشکی وجود ندارد و فقط کار تعریف شده است، هرچقدر هم خانوادهها پروتکلهای بهداشتی را انجام بدهند، اما سرپرست به هر حال باید به خاطر تامین معیشت از خانه خارج شود. خودش درگیر ویروس میشود و خواسته یا ناخواسته ویروس را منتقل میکند. از حاکمیت شکایت و به مردم نقد داریم. الان در جامعه دو صف ایجاد شده است. حاکمیت و مردم؛ این واقعیت عینی است. مردم در این دو سال از روز اول فریاد زدند که کرونا هست و حاکمیت هم با استفاده از صداوسیما همهجوره فریاد زد که کرونا نیست. از آنهایی که دروغ گفتند، از وزیر بیلیاقت و بیعرضه روحانی تا بقیه باید محاکمه شوند. اینها مهمتر هستند؛ رهبر حرفی میزند و اینها هستند که آن را در جامعه بسط میدهند.»
«مجید توکلی» فعال سیاسی نیز در این جلسه سخنرانی تاکید کرد که همه منابع در اختیار حکومت است و نمیتوان نقش او را «به کرونا تقلیل داد» بلکه وقتی پذیرفته شود که این مساله هم «سیاسی» است، در نتیجه بایستی در کنار دیگر موضوعات سیاسی قرار گیرد: «حکومت وقتی کنشی دارد که خودیهایشان آسیب ببینند. اگر به این رسیدهایم که بایستی مقابل کرونا ایستاد، چون به همه آسیب میزند، پس بایستی جلوی مسائلی نیز ایستادگی کرد که عدهای را مورد آسیب قرار میدهد. کرونا را نباید تحملپذیر و عادی کرد؛ سایر مسایل را نیز به همین شکل.»
«سعید دهقان» وکیل و فعال مدنی در این جلسه با اشاره به مواد قانونی تشریح کرد که شکایت از مسئولان نظام و همچنین علی خامنهای حق هر شهروندی است. او همچنین یادآور شد که اگرچه میتوان بر سر اتهام «قتل عمد»، «غیرعمد» یا «شبهعمد» اختلاف داشت، اما آنچه اتفاق افتاده «قتل» است و رهبر جمهوری اسلامی یکی از مسئولان رسمی است. او در ادامه صحبتهای خود نقدهایی را هم به جامعه وکلا وارد دانست که در همگرایی برای واکنش نشان دادن به معضلات اجتماعی کاستی دارند و آنهایی که حاضر به اقدامات اعتراضی جمعی هستند، تعدادشان کم است.
«بهاره هدایت» دیگر فعال سیاسی حاضر در جمع سخنران بود که فصل مشترک صحبتهای دیگران را «استبداد» ارزیابی کرد: «بیش از صد سال است که دنبال حاکمیت قانون هستیم. فصل مشترک مطالبه فعالان سیاسی و مدنی امروز مبارزه علیه استبداد است. وقتی استبداد را مطرح میکنیم به این معناست که بخشی از سیستم حاکمیت خارج از نظارت قانونی قرار دارد. اگر قبلا نمیشد علتالعلل این استبداد را خامنهای و حکمران معرفی کرد، پس از کرونا این امر میسر شده است. چون آحاد مردم را درگیر خود کرده است. به نظر من طرح شکایت کافی نیست و کلیت حاکمیت این سیاستهای کشتار جمعی را به جامعه اعمال میکند. در استبداد، یک شخص منشا قدرت محسوب میشود که مستبدانه تصمیم میگیرد و سپس سلسله مراتبی را میآفریند، پیروان و حامیانی دارد و جریانات قدرت ذیل او خلق میشوند که در همان دستگاه استبدادی عمل میکنند.»
او همچنین به لزوم حمایت از وکلای بازداشتی و مهدی محمودیان پرداخت که خواسته آنها انگار مطالبهای بود برخاسته از بخش مهمی مردم که شاید تاکنون استبداد را چنین لمس نکرده بودند.
در پایان جلسه، «شیرین عبادی» حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل سخنرانی کرد. او با اشاره به آمار بالای کشتهها یادآور شد که میزان تلفات کرونا در ایران از کشتههای هشت سال جنگ میان ایران و عراق بیشتر است؛ خامنهای با ممنوع اعلام کردن ورود واکسن به ایران جانهای بیشتری گرفت تا جانهایی که در منازعهای میان دو کشور از بین رفتند.
او در ادامه اهمیت ثبت و طرح شکایت از خامنهای را شکستن سکوت دانست: «فکر میکنید ما آنقدر خوشبین هستیم که نمیدانیم قوه قضاییهای که رییساش را رهبر تعیین میکند، داد ما را میستاند؟ نه! اولین فایده آن گفتمانسازی است. همین کاری که همکارانمان کردند برای طرح شکایت از خامنهای، ارزشمند است. برای افکار عمومی مشخص میشود که بله، میتوان از رهبر جمهوری اسلامی هم شکایت کرد، حتی اگر به نتیجه نرسد. پس قفل دهانت را باز کن و حقات را بخواه، هیچکس حق تو را نمیدهد اگر آن را نخواهی.»
شیرین عبادی در پایان صحبتهای خود اظهار داشت که به عنوان جامعه حقوق بشری وظیفه فعالان این عرصه است که صدای مردم در مجامع بینالمللی باشند و البته «ما باید اشکها را پاک کنیم. عزا پشت عزا تحمل کردیم و باز هم تحمل میکنیم؛ ولی فریاد هم میزنیم تا دنیایی که چشمهایش را روی ایران بسته است، ببیند و باور کند که این حکومت چه بر سر مردم میآورند.»
در همین لحظهای که این گزارش به پایان رسید و شما آن را خواندید؛ همچنان مردم ایران مثل برگهای درخت بر اثر کرونا میمیرند و مسئولان وعده قبر مجانی میدهند و با اظهارات ضدونقیض، سلامت ساکنان این سرزمین را در قمار سیاسی و بیتدبیری و نابلدی مدیریت بحران میبازند.
اشرف غنی پیدا شد
بحران افغانستان و آیندهی ما، جبهه فراگیر ملی ایران