Monday, Sep 6, 2021

صفحه نخست » چه عواملی منجر به انسجام نیروی‌های محرکه جامعه و ایجاد جنبش همگانی می‌شود؟ ژاله وفا

Jaleh_Vafa.jpgدر انقلاب ایران و در «انقلاب اکتبر» روسیه قبل از تحت رژیم کمونیست قرارگرفتن کشورهای اروپای شرقی و در جنبش‌های کشورهای عرب، پیش از آنکه رهبری مردم را به جنبش فرابخواند و یا سازمانی سیاسی چنین کند، حرکت خودجوشی از سوی بخشی از جامعه که آن را نیروی محرکه سیاسی می‌خوانیم، آغاز گرفت.

از سوی نظریه‌های موجود نه جنبشهای خود جوش و خود انگیخته مردم و نه شرکت کنندگان در این جنبشها صاحب نقش بشمار نمی‌رفتند. پیش از این جنبش‌ها، در ماه مه ۱۹۶۸، در فرانسه خیزشی که از اعتراض یک گروه دانشجویی شروع شده بود و میلیون‌ها نفر از مردم شهرنشین فرانسه را به میدان مبارزه کشاند که در اهمیت آن برخی آن را به گسترش دامنه آزادی و شکوفایی و بالندگی انقلاب کبیر فرانسه تعبیر کردند، بوجود آمد که توان سازمان دهی تظاهرات حدود یک میلیون نفر در میدان دانفر روشرودر ۱۳ مه ۱۹۶۸ را داشت و در ۲۰ مه، ارقام رسمی از وجود ۱۰ میلیون نفر اعتصاب‌کننده در فرانسه خبر می‌دادند. درماه مه ۱۹۶۸ نیروی محرکه‌ای جنبش همگانی را برانگیخت که نه جامعه شناسی وجودش را احراز کرده بود و نه نظریه‌های چپ، از مارکسیست و غیر آن، برایش نقشی قائل شده بود.
❋نیروی‌های محرکه سیاسی جامعه‌های نا همسان، این همسانی‌ها را داشته‌اند:

۱-هنگامی که نسل جوانی، در جامعه‌ای محل عمل برای دست و اندیشه خود نمی‌یابد وحیات فردی و ملی را در خطر می‌بیند و خویشتن را از مرام یا مرام‌هائی که ناتوانی و ناامیدی و ترس‌ها را القاء می‌کنند رهایی می‌بخشد و از یافتن راه حل در آنها و یا توسط آنها نا امید می‌شود به خویشتن و توانایی خود باور می‌آورد. این نسل امید را به واقعیتی که خود است استوار می‌کند و برخوردار از شجاعت زندگی می‌شود. از آن پس خویشتن را تغییر دهنده تعریف می‌کند واینگونه است که نیروی محرکه تغییر بوجود آمده و زاده می‌شود.
۲-وقتی این نیروی جوان به یمن داشتن اندیشه راهنما و مجهز شدن به دانش و فن، خودانگیختگی و توانائی سازمان دادن به جنبش خودانگیخته را بدست می‌آورد، تغییر می‌کند و آماده تغییر دادن می‌شود. و
۳-خواسته‌های متنوع و متفاوت این نیروی محرکه جدید هر چهار بعد جامعه را اعم از خواست سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را در بر می‌گیرد. بطور نمونه: استقلال و آزادی و عدالت وبهبود وضع معیشت و برابری حقوقی و برابری امکانات اقتصادی و آموزشی و عدم تبعیض جنسیتی و امکانات بهداشتی سرتاسری و بهبود محیط زیست و طبیعت و عمران آن واجازه برخورداری از زبان و رسوم محلی و حفظ هویت قومی در کنار و همراه با هویت ملی و...
۴- این خواست‌ها و مطالبات زمانی در جامعه مقبول واقع می‌شوند که تنها متعلق به یک قشر نباشند و یا خاستگاه آن قشری مرفه و بریده ازبطن جامعه و بیگانه با آلام و درد مردم و ناآشنا با مشکلات و مسائل عمده مردم نباشند.
۵-جنبشها متنوع می‌شوند. چرا که در برگیرنده اقشار مختلف می‌باشند، اعم از: طبقات زحمتکش شهری و روستایی همچنین اقشار متوسط جامعه که حیات اجتماعی و اقتصادی خود را در خطر می‌بینند. در ایران این جنبشها در جنبشهای دانشجویان و معلمان و زنان و بازنشستگان و اهل رسانه و حتی پناهندگان (که معتقدند با خواست برابری حقوق انسانی و شهروندی، به اعتلای عدالت خواهی جنبشهای مدنی می‌افزایند) تجلی می‌یابند. این تنوع جنبشها که خود نیز دال بر تنوع خواسته‌ها می‌باشند، بر کمیت وکیفیت وجدان همگانی به نیازهای بر هم تلنبار شده و برآورده نشده جامعه و نیز گستره و ژرفای جنبشهای مدنی می‌افزاید.
۶-هر چند همواره بر سر خواست‌ها و مطالبات این جنبشها اشتراک کامل وجود ندارد و اختلاف نیز وجود دارد اما مخرج مشترکی بین این خواستها و مطالبات وجود دارد و نیز ترجیع بندی را می‌توان مورد شناسایی قرار داد که در آنها با همه تنوع تکرار می‌شود و آن اغلب مبارزه با وجوه مختلف سلطه و زیر سلطه رفتن است. همانا رفع تبعیض همه گونه از روابط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. رفع تبعیض ناشی از روابط سلطه آن ترجیع بند مشترکی است که در خواست اقشار مختلف خود را نمایان می‌سازد. مخالفت صریح با نابرابری و عدم عدالت و هر آنچه به ضرر محیط زیست و طبیعت صدمه وارد میکند و فساد ایجاد می‌کند.
۷- و وقتی جامعه آمادگی شرکت در جنبش همگانی را پیدا می‌کند، خواستهای متنوع در وجه مشترک خود به اندیشه راهنمای استقلال وآزادی راه می‌یابند که جامعه به آن اندیشه راهنما (نه به شکل مطلق اما کم و بیش) وجدانی همگانی می‌یابد و جامعه بدین گونه حافظ و مددکار نیروهای محرکه می‌شود.
۸-وجود یا عدم سازمان‌های سیاسی جذب نشده در نظام حاکم و اندازه توان این سازمانها، عرصه اجتماعی - سیاسی نیروی محرکه سیاسی را بیشتر و یا کمتر می‌کند. مقایسه جنبش ماه مه ۱۹۶۸فرانسه با جنبش همگانی مردم ایران در انقلاب ۱۹۷۸ ایران، ما را از رابطه سازمان‌های سیاسی با نیروی محرکه سیاسی، آگاه می‌کند: در ایران، سازمان‌های سیاسی جذب نشده در رژیم اما طالب قدرت، ناتوان بودند و نمی‌توانستند جنبش همگانی را به مهار خود درآورند و حتی از از انقلاب مردم غافلگیر شدند. این جنبش همگانی مردم بود که منجر به آزادی اعضای سازمانهای سیاسی از زندان شد. اما در فرانسه، سازمان‌های سیاسی که در نظام سیاسی عمل می‌کردند، توانا به مهار جنبش ماه مه سال۱۹۶۸ شدند. حزب کمونیست فرانسه سندیکاهای کارگری را ناچار به مذاکره با ژرژپمپیدو نخست وزیر دوگل کرد و این مذاکرات آغازی بود برای پایان ماجرا. (۲و۱)
سندیکای سِ. ژِ. تِ. که به حزب کمونیست فرانسه نزدیک بود تمام و کمال به خدمت برنامه" بازگشت به کار "درآمد و در ۵ ژوئن ۶۸ اعلام کرد که «منافع کارگران در بازگشت به کار است». این سندیکا که بیش از همه بر طبل رفتن دوگل و برقراری حکومت مردمی پافشاری می‌کرد، از «بازگشت جمعی و پیروزمندانه کارگران به کار» خبر دادو بدینسان جنبش مه ۱۹۶۸ فروخوابید.
۹-جنبش‌های مردمی در شکل و سازماندهی نیز استقلال خود را حفظ کرده و کمتر به سازمانهای سیاسی وابسته و یا وامدار می‌شوند. نوع سازماندهی نیز به نحوی است که خود جوشی و خود انگیختکی در آنها بارز است و نیز مخالفت با تشکیلات و شکل‌های سنتی و سلسه مراتبی و هرمی مانند در برخی احزاب، بر عکس تمایل به مشارکت آزاد و سازماندهی آزاد در این جنبشها غلبه دارد. یک نوع تمایل حتی اگر نه کاملا واضح و شفاف به:
الف: حفظ هویت فردی و پافشاری بر حقوق انسانی و شهروندی در عین قائل بودن به هویت ملی و جهانی خود. و
ب: نیز خواستار حقوق ملی خود شدن در عین حالی که خود را عضوی ازجامعه جهانی دانستن و به حقوق جهانی خود نیز احترام گذاشتن و اهمیت دادن.
ج-مستحیل نشدن حقوق فردی در حقوق جمعی (ملی) به معنای عدم صرفنظر کردن از حقوق فردی بخاطر حقوق جمعی (ملی).
د: و نه اهمیت بیش از اندازه به حقوق فردی دادن و حقوق جمعی (ملی) را مخالف تحقق حقوق فردی دانستن.
از اینرو آرام آرام معرفت به یکپارچه بودن حقوق دارد شکل میگیرد و تقدم بازی در حقوق و یا اعتقاد به اینکه حقی میتواند حق دیگری را سلب کند رنگ می‌بازد و
امرسازماندهی آزاد جنبشها هم موجب استقلال آنها از نظام حاکم می‌شود و هم در عوض نوعی ناپایداری در آنها نیز بوجود می‌آورد که البته به محض بدل شدن خواستها و مطالبات به وجدانی عمومی این ناپایداری قابل ترمیم است. در ایران در چهل سال اخیر جناح اصلاح طلب حکومتی امروز که جناح اقتدارگر و فالانژ دیروز بودند بسیار سعی کردند که جنبش دانشجویی و جنبش زنان را به پیروی و وابستگی به خود وادارند و در مقاطعی نیز همچون بعد از ایلغار کوی دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و دوران ریاست جمهوری خاتمی و در هنگام تشکیل مجلس ششم موفق شدند آنها را وسیله به قدرت رسیدن خود کنند.
آقای تاج زاده عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت و از اصلاح طلبان حکومتی در جشنوارۀ تابستانی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در ۲۰ مرداد ۸۳ خطاب به دانشجویان گفت: "به دلیل نزدیک بودن حوزۀ دولت به عرصۀ عمومی، میزان اعتماد به دولت با میزان اعتماد به عرصۀ عمومی برابر است! بر همین اساس در جامعۀ ما اگر کسی از عرصۀ قدرت حذف شود، از عرصۀ عمومی هم حذف می‌شود"!
در واقع وی برای ترغیب دانشجویان به دفاع یک طرفه و جانب گرایانه از دولت اصلاحات و نظام ولایت فقیه بعنوان سرچشمه قدرت اصلاح طلبان، جایگاه خود و حزب متبوعش را با جایگاه جنبش دانشجویی اشتباه گرفته بود، و در واقع به دانشجویان اخطار می‌کند که به محض دوری شما از دولت اصلاحات، از عرصۀ عمومی نیز طرد می‌شوید! و فراموش کرد که بر عکس در تاریخ معاصر ایران اعتلای جنبش دانشجویی در پیوندش با مردم و نهادهای مدنی و در نقد قدرت حاکم بوده است. و اصولاً طرد شدن از عرصۀ قدرت، بهترین ضامن سلامت جنبش دانشجویی و نشان نزدیکی‌اش به عرصۀ مدنی و عمومی بوده است. (۳)
اما تجربه:
۱-مورد سوء استفاده قرار گرفتن این جنبشها و تنها از آنها بعنوان اهرم فشار از پایین استفاده کردن،
۲-ولی زدوبند برای کسب قدرت در بالا را با حضور خود و بدون حضور فعالان این دو جنبش انجام دادن
باعث شد این جنبشها به خواست‌های خود دست نیابند و احساس غبن کنندو در یابند زمین قدرت زمینی است بی‌حاصل و شوره زار ارمانها و حقوق آنها، در حالی که بطن جامعه زمین پر حاصلی است که ریشه در آن دارند و بهره و میوه آن نیز نصیب خود مردم می‌شود و نه قدرتمداران میوه چین. و دامن خود را از این وابستگی رها کردند و برخورداری کوتاه مدت از قدرت و سهم ناچیز از قدرت را رها و به متن مردم وفادار ماندند.
اوج شکست اصلاحات حکومتی در انتصابات ۱۴۰۰و تنها گذاشتن کاندیدای اصلاحات حکومتی رخ نمایاند. هرچند رفتار اصلاح طلبان حکومتی ضربه‌های سنگین خصوصا به جنبش دانشجویی زد و آن جنبش را ازهم پاشاند اما چون خصیصۀ بارز جنبش دانشجویی ایران تمایل به دوری از قدرت و منتقد آن بودن، ساختارشکنی، آزادیخواهی، عدالت طلبی و هدفمند بودن، است، بعد از تجربه دوباره جان خواهد گرفت. صرف خصیصه جوانی و عدم وابستگی به قدرت، دانشجویان را که نیروی فکری جامعه و جستجوگر دانش است راهمواره مستعد عمل موثرو توانا بعنوان نیروی محرکه سیاسی می‌سازد.
۱۰-برای اینکه جامعه توان تغییر در خود و تغییر در روابط و بنیادها را بیابد بایستی امور زیر اتفاق افتد.
الف: عناصر به بندگی قدرت درآمده و فرسوده و فرساینده (اپوزیسون ساختگی درون نظام) بی‌نقش‌شوند یعنی جامعه مدنی آنها را بی‌نقش ‌کند.
ب- درنیروی محرکه سیاسی جامعه نسبت به تفکری که تسخیر قدرت را در مرکز دل‌مشغولی و هدف خود قرار می‌دهد و هدفش باز تولید ساختار قدرت درچهار وجه اجتماع و بنیاد‌ها است، گسست ایجاد شود و جامعه بخود متکی شود. این امر در این شعار جنبش آبان ۹۸ بوضوح هویدا است: «ملت چرا نشستی؟ منجی خود تو هستی»
ج: خلاء بوجود آمده را شهروندان تازه نفس تغییر جسته و تغییر دهنده با نیروی خود پر ‌کنند،
در این صورت نیروی محرکه توان بزرگ شدنی را می‌یابد که سرکوبگر نه تنها از ناتوان‌کردنش درمانده می‌شود، بلکه پیشاروی بزرگ شدن این نیرو، قوای سرکوب‌گر خود را ناتوان می‌یابند و از سرکوب‌گری باز می‌ایستند.
سرکوب جنبش همواره در مقاطعی رخ می‌دهد که نیروهای قدرت حاکم تلاش می‌کنند خلاء موجود را یا خودو یا با نمایندگاه دروغین و بظاهر مردمی اما عامل دست خود نظام حاکم، پرکنند و یا تشتتی بین صفوف این جنبشها بیندازند.
۱۱- وقتی این شهروندان تغییر جسته و تغییر دهنده بخش بزرگی از جامعه را تشکیل می‌دهند، نیروی محرکه بزرگ‌تر و جنبش همگانی‌تر می‌شود و می‌تواند تا پیروزی ادامه یابد. در ایران، هم‌زمان با فرسوده شدن رژیم شاه و فرسایش نیروهای سیاسی جذب شده در رژیم و مبلغ ناتوانی و یأس و ترس، زنان و جوانان رها شده از ساخت اجتماعی روستاها و متراکم شده در شهرها و اتصال اینان با دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانی، نیروی محرکه سیاسی بس بزرگی را پدید آوردند. اکنون نیز همین امر در حال رخ دادن است و در امر رد همه جانبه سیاستهای نظام ولایت فقیه و کلیت نظام حاکم، اشتراک نظر در میان اقشار مختلف جامعه دیده می‌شود. هر چند توافق جمعی بر امور سلبی بسیار است (در وضعیت سنجی ۳۶۶ بدان پرداختم) اما هنوز اتحاد بر سر آنچه بایستی در همه وجوه چهارگانه جامعه جانشین شود و اثباتی و ایجابی باشد وجدان همگانی که شفافیت آن برای همه آشکار باشد شکل نگرفته است. (در وضعیت سنجی آینده در هنگام بررسی نقش بدیل بدان خواهم پرداخت.)
۱۲- بی‌نیازی نیروی محرکه سیاسی از خشونت و توانائیش به خشونت زدائی به قصد همگانی کردن جنبش، عامل سمت یابی نیروی محرکه سیاسی از مدار بسته رابطه با قدرت به مدار باز رابطه با حقوق است. مقایسه جنبش در لیبی و سوریه با جنبش در مصر و تونس، ما را از اهمیت این توانائی آگاه می‌کند. در انقلاب ایران، باوجود سازمانهای سیاسی جانبدار مبارزه مسلحانه، نیروی محرکه سیاسی که اکثریت بزرگ نزدیک به تمامی جامعه مدنی گشت، موفق شد گل را بر گلوله پیروز کند (گل دادن به سربازان و گل نهادن بر لوله‌های تفنگ‌ها به مثابه فراخواندن آنها به عدم بکار گیری خشونت علیه مردم و موفق شدن مردم در این امر). بدیهی است نیروی محرکه سیاسی که این توانائی را نداشته باشد و تمایل به بکار بردن خشونت نیز داشته باشد، درجا، ابتکار عمل را به سود سازمان و یا سازمانهای سیاسی از دست می‌دهد و یا از ادامه دادن به جنبش ناتوان می‌شود. امری که، در ۱۹۱۷، در روسیه، روی داد. و امری که در ۱۳۸۸ (۲۰۰۹)، در ایران روی داد. و امری که در لیبی و سوریه و مصر روی داد. لذا هشدار که هر گونه دعوت به بکار گیری خشونت و عدم باور به توان جنبشهای ضد خشونت در پیروزی، باعث هدر دادن دست آورد نیروهای محرکه جامعه و انحراف مسیر آنها می‌شود.
بعنوان نمونه به جنبش جلیقه زردها در فرانسه توجه کنیم که یک جنبش اعتراضی با مرکزیت پاریس فرانسه بود و به سرعت به کشورهای دیگری همچون بلژیک، هلند و حتی عراق گسترش یافت. این جنبش در روز شنبه ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸ با اعتراض علیه گرانی قیمت گازوئیل و بنزین شروع شد. این اعتراض، مخالفت بخشی از لایه‌های اجتماعی در فرانسه را نشان می‌داد که زیر فشار اقتصادی قرار دارد و قدرت خریدشان کاهش یافته بود. بعدها اعتراضات به سیاست‌های کلی دولت امانوئل مکرون سوق پیدا کرد و عده‌ای خواستار استعفای وی شدند. این جنبش توان سازمان دهی تظاهرات ۲۹۰ هزار نفری در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸را داشت ودر دور دوم اعتراض‌ها تعداد معترضین بسیج شده در ۱۲ ژانویه به ۸۴ هزار تن در سراسر فرانسه رسید.
در زمان تظاهرات که اغلب شنبه‌ها رخ می‌داد، متاسفانه برخی از جلیقه زردها خشونت و تخریب‌ها را تقبیح نکردند. جریانهایی که در تحمیل خشونت به جنبش جلیقه زردها شرکت کردند عبارتند از: راست افراطی نزدیک به مارین لوپن، چپ افراطی فاشیسم گرا، و بخشی از جلیقه زردهای خشونت طلب و خودسر و نیزسوء استفاده باندهای چپاولگرحرفه‌ای. آنها به تخریب اموال مردم اعم از داروخانه‌ها و مدارس و ساختمانهای دولتی و حتی موزه هنری پرداختند و از بکار گیری پنجه بوکس و چاقو نیز ابا نداشتند. جلیقه زردها متاسفانه به موضعگیری علیه خشونتگران نپرداختند. برخی از فعالان جلیقه زردها معتقد بودندکه جاه طلبی امانوئل مکرون منشا خشونت است و با این بهانه از محکوم نمودن تخریب اموال مردم اجتناب می‌کردند.
اما در ایران چه در جنبش دیماه ۹۶ که با نه گفتن به گرانی شروع شد و چه در جنبش آبان ماه ۹۸ که با اعتراض به گران شدن بنزین آغاز گردید و با حضور طبقات محروم جامعه و متوسط شهری در سراسر ایران برپا گردید، شاهد تخریب اماکن و بانکها و مغازه‌ها و خانه‌های مردم توسط عوامل حکومتی بودیم و نه مردم.
هرچند نظام ولایت فقیه بسیار سعی کرد تخریب سیستماتیک را به پای مردم معترض بگذارد، تا اعتراض و جنبش آنها را به شورشیان بی هدف و مخرب و چپاولگر تقلیل دهد، اما خوشبختانه هوشیاری مردم معترض در گرفتن فیلم‌های متعدد از تخریب گران و یا فیلمهای مدار بسته‌ای که در خانه‌های مردم از ماموران مجهز به اسلحه و کلاه و وسایل تخریبی گرفته شده بود و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده بود، که چگونه وارد خانه مردم شده و به تخریب پرداخته‌اند، ماهیت و هویت تخریبگران نظام را افشا کرد. بدینسان نظام ولایت فقیه نتوانست خشونت را به حرکت اعتراضی مردم تحمیل و بپای حرکت آنها بنویسد خوشبختانه مردم در اعتراضات و تظاهرات خود هشیارانه در شعارها مخالفت صریح خود را با خشونت اعلام کردند. از قبیل: «ما مردمیم نه اوباش، بنزین باید ارزون شه»، «سپاه جنایت می‌کند، رهبر حمایت می‌کند»، «به من نگو فتنه‌گر، ‌ فتنه تویی ستمگر» و اینگونه بود که تقبیح بکار گیری خشونت آنهم علیه اموال عمومی و خصوصی مردم در سطح جامعه همگانی شد. خصوصا سبعیت نظام در کشتار حداقل۱۵۰۰ نفر از جوانان کشور آنهم با شلیک از نزدیک گلوله به مغز جوانان، بیشتر هویدا شد.
تصاویر فراوانی که توسط شهروندان گرفته شد، نشان می‌دهد که نیروهای امنیتی، سپاه پاسداران و بسیج با استفاده از سلاح‌های جنگی در نقاط مختلف کشور، به سوی معترضان به صورت مستقیم و هدفمند تیراندازی مستقیم کرده‌اند. عفو بین‌الملل نیز در گزارشی که مبتنی بر تحقیقات چند ماهه است ذکر کرد که «به جز چهار مورد، همه قربانیان بر اثر اصابت گلوله‌های نیروهای امنیتی - از جمله اعضای سپاه پاسداران و بسیج و مأموران نیروی انتظامی - جان باخته‌اند؛ گلوله‌های مرگبار این نیروها اغلب به سمت سر یا بالاتنهٔ قربانیان شلیک شده، و این نشان می‌دهد که هدف آنان شلیک به قصد کشتن بوده‌است.» صدا و سیمای نظام، معترضان در ماهشهر را اغتشاش‌گرانی خواند که قصد تصرف پتروشیمی ماهشهر را داشتند. اما تصاویر موجود از ماهشهر نشان می‌دهد که نیروهای سپاه پاسداران با استفاده از سلاح‌های نیمه سنگین جنگی، همچون دوشکا و تیربار، معترضان را هدف قرار دادند. خبرگزاری فرانسه نیزدر گزارشی تحقیقی نشان می‌دهد که بیش از ۷۵۰ تصویر و ویدئو از تیراندازی توسط نیروهای امنیتی و کشته و زخمی شدن معترضان به جای مانده‌است. شعارهای جنبشی که در اعتراض به گران شدن بنزین آغاز شد فورا شکل سیاسی بخود گرفت و کل نظام و راس آنرا نشانه گرفت. از قبیل: «سپاه بی‌کفایت، عامل قتل ملت»، «حکومت سپاهی، نمی‌خوایم، نمی‌خوایم»، «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنه‌ای»، «کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل را ستایش کنیم» «۱۵۰۰ نفر، کشته آبان ماست».
۱۳- قطعی شدن موفقیت انقلاب (واﮊگون کردن دولت جبار و استقرار جمهوری شهروندان یعنی رابطه حق با حق وخصوصا استمرار آن)، نیازمند انسجام کامل بدیل و نیروی محرکه سیاسی و جامعه شرکت کننده در انقلاب در طول زمان است. نایکسانی اندازه موفقیت‌ها، از جمله گویای کم و بیشی این انسجام و اندازه شفافیت وجدان نیروی محرکه و هدف شدن استقرار جمهوری شهروندان، در استقلال و آزادی، است.
در وضعیت سنجی آینده به بررسی نقش بدیل و رابطه آن با نیروی محرکه سیاسی خواهم پرداخت.

پاورقی
(۱)
Cees Nooteboom
Paris، Mai 1968
Übersetzung: Beuningen، Helga van؛ Fotos: Boer، Eddy Posthuma de
(۲)
Fast eine Revolution: Der Mai 68 in Frankreich Broschiert - 15. Februar 2018
Autor Wilfired Loth
(۳) مقاله ژاله وفا: جنبش دانشجویی و ویژگی نقش آن در مبارزات دموکراسی خواهی
https://news.gooya.com/politics/archives/2015/12/205845.php



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy