همزمان با انقلاب۵۷ در ایران، اپوزیسیون جمهوریاسلامی فعال شد. گروهها و چهرههای شاخصی از همان روزهای اول انقلاب تلاش کردند مسیر تغییر ساختار سیاسی در ایران را فراهم کنند. انتقادها به حکومت جدید همزمان با سرکوب و اعدام هزاران زندانی و ترور در خیابانهای ایران، ادامه پیدا کرد.
در سالهای اول انقلاب تشدد آرا و جریانهای مختلف سیاسی منجر به تنشسیاسی گستردهای در ایران شد. اپوزیسیون خارج از کشور تنها گروه مخالف رژیم جدید در ایران نبود و جریان «پوزیسیون» در دل ساختار سیاسی جمهوریاسلامی شکل گرفت. هرچند تنش میان پوزیسیون با ساختار سیاسی جمهوریاسلامی بر سر نقش و سهم آنان در ساختار سیاسی بود اما اپوزیسیون جمهوریاسلامی از همان روزهای اول انقلاب ۵۷ درصدد براندازی و سرنگونی جمهوریاسلامی شد. تفاوت ماهوی میان «اپوزیسیون» و «پوزیسیون» در میزان مخالفت آنان با سیستم جمهوریاسلامی است.
در ادبیات سیاسی ایران بارها این دو جریان به درستی تعبیر و معرفی نشدهاند به همین دلیل بخشی از پوزیسیون را در قامت اپوزیسیون شناسایی میکنند که در تعریف اپوزیسیون اشتباه صورت میگیرد.
اپوزیسیون به دنبال براندازی یک سیستم سیاسی مشخص است و در این مسیر هیچگونه تعلقخاطری نه به مقامات و نه به آینده آن حکومت نخواهد داشت و برخلاف این نوع دیدگاه، پوزیسیون معتقد است که با اصلاح و عدم عبور از حکومت میتوان تغییراتی ایجاد کرد تا شرایط بهبود یابد.
سوالات بسیاری مرتبط با عملکرد این دو گروه در شبکههای اجتماعی مطرح میشود که با توجه به سابقه پوزیسیون در ساختار جمهوریاسلامی نتایج کنش این جریان به نسبت جریان اپوزیسیون مشهودتر است. به باور بسیاری از ناظران ایران عملکرد اپوزیسیون رفتهرفته دارای کیفیت در عمل و گفتمان شده است و به سوی حداکثری شدن خواست جامعه پیش رفته است.
جمهوریاسلامی و اپوزیسیون
طی چهار دهه اخیر جمهوریاسلامی تلاش کرده است که اپوزیسیون را با نقاط ضعف بسیاری روبرو کند. از مهمترین اقدامات، مقابله رژیم با اتحاد اپوزیسیون در خارج و داخل کشور است. تزریق تفکرات تفرقهافکن در بدنه اپوزیسیون و همچنین ممانعت از اتخاذ گفتمان واحد در درون اپوزیسیون از طریق چهرههای نفوذی و اپوزیسیوننما از جمله تلاشهای حکومت جمهوریاسلامی تعبیر میشود.
جمهوریاسلامی طی چهار دهه اخیر با صرف میلیاردها دلار تلاش کرده است گفتمان براندازی در ایران را کمرنگ نشان دهد اما به دلیل عملکرد ضعیف و رویکردی برخلاف خواست مردم ایران، گفتمان براندازی گسترده و همهگیر شده است. هر چند گفتمان براندازی طی سالهای فراگیر شد با این وجود اتحاد میان اپوزیسیون همچنان نیاز به زمان دارد.
آنچه جمهوریاسلامی جهت مقابله با براندازی هزینه کرده است را میتوان به حضور خبرنگاران در رسانههای اصلی و شناختهشده و یا ارتش سایبری جمهوریاسلامی اشاره کرد که تلاش میکنند در چهره منتقد و یا مخالف رژیم به تنش در میان براندازان دامن بزنند و یا از آن مهمتر به دنبال مخفی کردن جنایات حکومت قلم میزنند و یا در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند.
اپوزیسیون و جمهوریاسلامی
رژیم جهت بقای خود به مهمترین جمله خامنهای تمرکز کرده است. خامنهای پیشتر گفته بود «حفظ نظام از اوجب واجبات است». هرچند رژیم تلاش میکند تمامیت قدرت خود را حفظ کند اما اپوزیسیون طی سالهای اخیر با صرف هزینه جانی و استقامت توانسته است جمهوریاسلامی را از مشروعیت چه در حوزه سیاسی و چه از منظر مذهبی نامشروع کند. هرچند از همان روزهای اول اپوزیسیون توانست رژیم را نگرانِ قدرت خود کند با این حال جمهوریاسلامی به دلیل در اختیار داشتن قدرتِ سرکوب چه از منظر نظامی چه از طریق مالی! توانسته است جایگاه قدرت خود را هرچند با زور اما حفظ کند.
توان اپوزیسیون هر ساله افزایش پیدا کرده است و میتوان گفت از دی ۹۶ و بخصوص پس از آن آبان ۹۸ قدرت خود را به رخ رژیم بکشد. جمهوریاسلامی جهت بقای خود دستکم ۱۵۰۰ شهروند را طی ۳ روز در آبان ۹۸ کشته است که این رفتار نشان از ترس حکومت دارد. پس از این واقعه اپوزیسیون تمرکز بیشتری جهت اتحاد از خود نشان داد و از آن سوی نیز مدافعان رژیم بیش از پیش فعال شده و به دنبال پوشاندن جنایات حکومت فعالیت میکنند.
با بررسی رفتار و عملکرد مخالفان جمهوریاسلامی طی چهار دهه میتوان رشد تقابل اپوزیسیون با رژیم جمهوریاسلامی را در سالهای اخیر سریع و تاثیرگذار دانست. شعارها و حضور میدانی و همچنین فعالیت در فضای مجازی از سوی اپوزیسیون نشان از جدیت این جریان در ایران دارد. این نکته نباید فراموش شود که حکومت تلاش میکند واژگانی همچون «براندازی» و «اپوزیسیون» را تعابیری رادیکال نشان دهد چرا که نگران پیوستن کل جامعه به این مسیر هستند با این حال در پی هر تجمع شاهد حضور هزاران شهروند با شعارهای ساختارشکنانه از منظر حکومت جمهوریاسلامی هستیم.
پیام، نتیجه و خواست اپوزیسیون
هر جنش و جریانی به دنبال اهداف و آرمانهای سیاسی یا اجتماعی خود است. شکلگیری هستهای مختلف در ایران و تجمعات پیوسته در کنار شعارهای ساختارشکنانه ادعای اپوزیسیون را تایید میکند که مردم ایران به دنبال تغییری بزرگ و یا همان تغییر رژیم هستند. آنچه اپوزیسیون در شعارهای خود و یا دلایل تجمعات معرفی میکند میتواند شاهکلید پیام اپوزیسیون باشد. عبور از حکومت و تشکیل یک رژیم مردمی که تضمینکننده آزادی و معیشت مردم باشد که حکومت جمهوریاسلامی دقیقا برخلاف خواست مردم خود ناقض آزادی و وضعیت رفاه مردم ایران است.
اپوزیسیون و رهبران سیاسی
انتقادات بسیاری به نبود رهبری واحد در میان براندازان و یا اپوزیسیون مطرح شده است. بسیاری با تمرکز به شعارهای مردم ایران «شاهزاده رضا پهلوی» را نمادی جهت رهبری معرفی میکنند و بخشی نیز با انتقاد به جایگاه سیاسی او و وابستگی وی به خاندان پهلوی تلاش میکنند وی را مورد نقد قرار بگیرند با این حال برخلاف ادعای بخشی از منتقدان که اپوزیسیون رهبری ندارد بسیاری از ناظران سپهر سیاسی ایران مدعی هستند که چهرههای محبوب و مقبول از شاهزاده رضا پهلوی تا مادران آبان میتوانند در این میانه همراهان خود همسو با خواست کل جامعه اپوزیسیون کنند.
حال با توجه به آنچه مطرح شده است میتوان گفت ادعای منفعل بودن اپوزیسیون با توجه به رویدادهای متعدد در ایران صرفا انتقادی توخالی و نادرست است. اپوزیسیون چه در داخل و چه در خارج هر دو در کنار یکدیگر در مسیر براندازی قرار دارند. اپوزیسیون خارج از کشور با لابیگری و کنش رسانهای میتواند نقشی موثر در کنار اپوزیسیون داخل کشور و حاضر در میدان نبرد با حکومت ایفا کند.
سرکوب و کشتار راه حل بحران گستردۀ آب نیست
در سوگ زاینده رود، مهران رفیعی