سیاستهای استراتژیک ایالات متحده آمریکا هرگز در کاخ سفید و یا مجلسین آن کشور تدوین نشده است، بلکه کمپانیهای عظیم سیاست سازی در آن کشور سیاستهای بلند مدت این ابرقدرت جهانی را در خارج از حکومت سیاسی تدوین و آن را جهت پولیتیزه کردن به ساختار سیاسی کشور تزریق نمودهاند. کاری که بر عهده احزاب سیاسی قرار گرفته همیشه این بوده است که کدامیک از دو حزب عمده آن کشور قادر است آن پالیسی را در شرایط ویژه روز بهتر پولیتیزه کند.
قبلا طی مقالهای که اغلب سایتهای معتبر فارسی زبان ایرانیان آنرا بازتاب دادند از احتمال بسیار بالای دستیابی ایران به جنگافزارهای هستهای در فراز و فرود مذاکرات معروف به مذاکرات برجام سخن گفته بودم و در آن بر این احتمال پای فشرده بودم که احتمال بسیار زیادی وجود دارد که اعضای اصلی مذاکره کننده با ایران خود را در برابر این تمایل پشت پرده بین المللی بیابند که اجازه دهند ایران در وضعیتی شبیه به کره شمالی در آینده نه چندان دور از منظر مالکیت جنگافزارهای هستهای و بعلاوه تحریمها قرار گیرد. اساس این پیشبینی بر سیاستهای اقتصادی حاکم بر سیاستهای عمومی ابرقدرتها و کشورهای توسعه یافته صنعتی برای کسب درآمدهای هنگفت بیشتر از یکسو و تمایل عمومی کشورهای خارج از دایره مالکیت جنگافزارهای هستهای از سوی دیگر به دستیابی به این سلاح بازدارنده جنگی بود. در آنجا به این سیاست نیز اشارت رفته بود که دستیابی ایران به جنگافزارهای هستهای اشتیاق عمومی کشورهای خاورمیانه را برای دستیابی به اینگونه سلاحها درصورت دستیابی ایران به آن، به منظور تعادل نظامی در منطقه باعث خواهد شد و این تقاضا میتواند به یک مسابقه تسلیحاتی کنترل شده در منطقه بیانجامد که درآمدهای بسیار عظیمی را به کشورهای دارای تواناییهای ساخت تاسیسات غنیسازی در این کشورها بخصوص آمریکا و اروپا سرازیر نماید. اینک گزارشی از مخالفت «برخی روزنامههای اسراییلی» با عنوان «روزنامههای اسراییلی» با این سخنان رییس موساد که «ایران هرگز به سلاح هستهای دست پیدا نخواهد کرد» و انتشار با آب و تاب آن در آن سایت با عنوان گزارش رادیو فردا و با تیتر «انتقاد رسانههای اسرائیلی از وعده رئیس موساد درباره عدم دسترسی ایران به سلاح هستهای» بسیار قابل توجه است و به ویژه تاکید این گزارش بر این نکته از این اعتراضات رسانهای از هارتص که بنا به گزارش رادیو فردا نوشته است: «فقط یک نادان میتواند باور کند که یک نیروی خارجی خواه یک سازمان خارجی و یا حتی یک ارتش بیگانه بتواند زیرساختهای هستهای و صنعتی در شکل کنونی آنرا از جمعیت هشتاد و پنج میلیون نفری ایران سلب کند». اکنون این سوال مطرح است که آیا این گزارش بنا به سفارش حکومت تروریستی ایران در سایت متعلق به دولت ایالات متحده منتشر میشود و یا آغاز سیاست چراغ سبز دولت کنونی ایالات متحده در باب آینده ایران اتمی است که بطور غیر مستقیم و از طریق رسانههای اسراییلی منتشر و بنا به سفارش دولتمردان امریکایی به این رسانه فارسی زبان به صورت عامدانه درز داده شده است تا به عنوان مقدمهای بر ایجاد فضای سیاسی لازم برای آن سیاست چراغ سبز مورد استفاده قرار گیرد؟ عامل انتشار این گزارش هرکدام از آن دو مورد که رفت باشد، نهایتا نتیجه آن چیزی غیر از همان که در مقاله مورد اشاره پیشبینی کرده بودم را در بر ندارد. چرا که رادیو فردا به عنوان سایت دولتی ایالات متحده بدون اجازه دولت ایالات متحده امریکا اصولا قادر به انتشار چنین گزارشی که حتی «بقای اکنون اتمی ایران» را مورد تاکید قرار میدهد و به آن صلاحیت مردمی هشتاد و پنج میلیونی هم میدهد، نیست و لاجرم باید آنرا بخشی از سیاستهای استراتژیک ایالات متحده آمریکا برای آینده خاورمیانه دانست و در راستای سیاستهای دولت مذکور در این مورد است که باید به ارزیابی این گزارش پرداخت.
سیاستهای استراتژیک جهان صنعتی پیشرفته و در راس آن آمریکا در مورد تقسیم کار بینالمللی و نگه داشتن بخش وسیعی از جهان در مدار بسته توسعه نیافتگی اقتضا میکند که کشورهای خاورمیانه هرگز نتوانند از درآمدهای سرشار نفت خود در توسعه اقتصاد جایگزین نفت برای آینده اقتصادی خود استفاده کنند و اینک که همه کارشناسان حوزه انرژی متفقالقول هستند که بعد از یک دوره بیست ساله در آینده دیگر استخراج و فروش نفت مقرون به صرفه نخواهد بود و کشورهای منطقه در حال تدارک صنعت توریسم و تجارت به عنوان صنعت جایگزین نفت هستند انحراف درآمد حاصل از فروش نفت از صنعت یاد شده به مسابقه تسلیحاتی در سایه وحشت از ایران هستهای درست در راستای سیاست استراتژیک یاد شده تواند بود که هم قادر است این درآمدها را نصیب کشورهای دارای تواناییهای هستهای از طریق شرکت در این مسابقه تسلیحاتی نماید و هم به سیاست غیر صنعتی نگه داشتن این منطقه از جهان تداوم بخشد و هم مانع سودآوری صنعت توریسم و تجارت موجود در این بخش از جهان به دلیل ناامنی تسلیحاتی گردد. طبیعی است که با توجه به سیاستهای یاد شده و گزارش رادیو فردا از رسانههای اسراییلی و نزدیک شدن ایران به مرحله ساخت سلاحهای هستهای و مماشات جهان صنعتی در این رابطه میتوان به بسیاری از پرسشهای سیاسی در این منطقه پاسخ داد و در عین حال پرسشهای جدیدی را در این راستا مطرح کرد.
چنگیز عباسی
گلو فشردگان*، شهلا شفیق