طرح نمکزدایی آب خلیج فارس برای فلات مرکزی ایران، کلان پروژهای است که قدرت ویرانگری زیست محیطی عظیمی را در خود دارد. افزون برآن، سرمایههای بسیار کلانی در این برنامه شرکت دارند که فقط سودآوری و فساد هدفشان است. قرارگاه خاتمالانبیا شش سال پیش این طرح را آماده کرد و این پروژه قرار است بخشی از نیازها و مصرف آب مجتمعهای تولیدی و طرحهای توسعه مجتمعهای معدنی و صنعتی سه استان هرمزگان، کرمان و یزد را تامین کند. اما مردم و محیط زیست و خلیج فارس بازندگان این طرح سپاه هستند. همیشه تخریب محیط زیست پشت طرح اقتصادی صنعتی پنهان میشود.
فناوری نمکزدایی و مدیریت خطرناک
گرمایش کره زمین، رشد سریع جمعیت در دهههای گذشته و مدیریت نامناسب آب، تقاضای آب را در دنیا و در خاورمیانه به شدت افزایش داده است. این درحالی است که در دهههای پیشین، منابع آب شیرین در جهان افزوده نشده است. افزونی تقاضا به منابع آب شیرین بیش از پیش کشورها را به صنعت نمک زدایی از آب دریا جلب نموده است. بهره برداری از این صنعت سبب شده است که هم اکنون میزان ۱۰۰ میلیون متر مکعب از آبهای شور رودخانهها، دریاها و اقیانوسها روزانه در جهان شیرین سازی یا نمک زدایی شود. آمریکا، روسیه، ژاپن، اسرائیل، کویت، عربستان، کشورهای جنوبی خلیج فارس از جمله کشورهایی هستند که به این صنعت روی آوردهاند. امروزه در کشور عربستان سعودی ۵۰ درصد آب آشامیدنی از فرایندهای نمک زدایی تامین میشود.
پروژههای نمکزدایی همیشه موفق نیستند. برای داشتن آب شیرین اگر صنعت نمکزدایی در دستور قرار میگیرد باید به تکنیکهای مختلفی که در این زمینه موجود است دقت شود. بعنوان نمونه انتخاب پروژه شیرین سازی میتواند برپایه استفاده از سوخت فسیلی باشد و یا سوخت آفتابی در نظر گرفته شود، پس راه حل دوم غیرفسیلی در این دوران بهترین گزینه است. پیش از انتخاب قطعی صنعت نمکزدایی باید جایگزینیهای دیگری مورد مطالعه قرار گیرند. برای مقابله با کمبود آب، نمکزدایی آب دریا باید آخرین راه حل باشد زیرا در اینگونه پروژهها آسیبهای محیط زیستی فراوان است و هزینههای سنگین یکی از ویژگیهای آنست. محافل مالی و سیاسی ممکن است بخاطر منافع خود، روی یک راه حل تاکید کنند حال آنکه مصالح عمومی و محیط زیستی میطلبد که به همه جوانب توجه شود. ما میدانیم که بازیافت پسابها برای آبیاری و استفادههای صنعتی در مقایسه با روش نمک زدایی، امتیازی چندین برابر دارد. جمعآوری روانآبهای شهری و آب سیل و توفان نیز برای تصفیه، جهت بازسازی آبهای زیرزمینی بسیار سودمند است. استفاده از انرژی خورشیدی برای کارخانه تصفیه آب و پمپاژهای این پروژه و یا هر پروژه دیگر، کاهش آب به هدر رفته در کشاورزی کشور و فلات مرکزی، افزایش بارآوری آب مصرفی و غیره، جزو تدبیرهای بزرگ اقتصادی و اکولوژیکی میباشد که متاسفانه در ایران زیر سلطه اسلامگرایان انجام نمیگیرد.
امروز از میان فناوریهای گوناگون شیرین سازی آبهای شور، فرایند «اسمز معکوس» به عنوان اقتصادی ترین فرایند نمک زدایی از آب دریا مورد توجه میباشد. در سال ۲۰۲۰ میلادی، بیش از ۹۰ درصد ظرفیت نمک زداییهای آبهای شور با فرایند اسموز معکوس بوده است. بر اساس این تکنیک عبور آب از غشای نیمه تراوا یا ممبران در فشار بالا انجام میشود. آب شور دریا با فشار بالا وارد ممبران شده و براساس پدیده اسمز معکوس ملوکول نمک از آب جدا میشود و سپس به دو جریان آب شیرین و آب شورتر تقسیم میشود. طول عمر ممبرانهای اسمز معکوس به طور معمول ۳ تا ۶ سال بوده و پس از افت کارایی، نیازمند تعویض هستند. یادآوری کنیم هزینههای مواد شیمیایی و مصرفی وابسته به نوع فرایندهای به کارگیری شده در نمک زدایی، ۳۰ تا ۵۵ درصد از هزینههای مستقیم تولید را به خود اختصاص میدهند. جریان آب شور خروجی از ممبرانها نیز با رعایت ضوابط زیست محیطی به طبیعت بازگردانده میشود. تمام نتایج مستقیم و غیرمستقیم چنین پروژهای باید ارزیابی گردد. از هرگونه آلودگی آب و زمین و تخریب طبیعت باید اجتناب ورزید، گزینههای مختلف تکنیکی باید مورد بحث قرارگیرد، هرگونه فشار و تاثیرگذاری شرکتهای سازنده و سرمایه گذار در چنین پروژه هایی باید خنثی گردد، متخصصان و کنشگران محیط زیست از ابتدا تا انتها در پروژه باید حاضر باشند، فعالیت اطلاع رسانی شفاف برای شهروندان باید برقرار باشد. هر آنچه ما در اینجا یادآوری میکنیم در مورد این پروژه در نظر گرفته نشده است زیرا مدیریت بوروکراتیک و نظامی طرح، هرگونه دقت و شفافیت را نابجا میداند.
در ایران کمبود بارش باران، افزایش جمعیت، برداشت نامطلوب کنونی آب، نابودی بخش مهمی از آبهای زیر زمینی، وجود ناحیه کویر مرکزی که در پیرامون خود شهرهایی چون اصفهان، یزد و کرمان را در برمی گیرد و همچنین مناطق ساحلی خلیج فارس که از کمبود آب رنج میبرند، توجه به پروژههای نمک زدایی آب خلیج فارس برای مناطق مرکزی را برجسته نموده است. سپاه و تکنوکراتهای حکومتی و مدیران شرکتهای وابسته به سپاه، از این فرصت استفاده کرده و راه حل را در انتقال آب شور خلیج فارس از نقطه بندرعباس به مرکز ایران میدانند و نظر خود را با دست دولت خودشان به اجرا گذاشتهاند. این پروژه ضداکولوژیکی توسط «شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس» علیرغم اعتراضهای دانشگاهیان و کنشگران محیط زیست، به مرحله عملی رسید. توطئههای پنهانی علیه محیط زیست و ثروتها و مصالح کشور کدامند؟
حذف کارشناسی همه جانبه
کشور ایران ۵۰۰ میلیارد متر مکعب پتانسیل منابع آب زیر زمینی دارد و متاسفانه تا سال ۱۳۹۶ از این منابع آبی تجدیدناپذیر ۱۳۵ میلیارد متر مکعب استفاده شده است و هیات حاکمه بفکر پس اندازی آبی برای روز مبادا و نسلهای آینده و آینده بسیار نگران کننده آبی کشور نیست. متوسط مصرف خانگی در جهان نزدیک ۱۳۰ لیتر به ازای هر نفر در شبانه روز است و میانگین کشوری در ایران حدود ۲۰۰ لیتر ارزیابی شده در حالی که متوسط بارش جوی ما نسبت به جهان یک سوم و میانگین شدت تبخیر آب سه برابر آن است. در این زمینه هیچ قانون و هیچ آموزشی وجود ندارد.
متاسفانه بررسی وضع موجود نشان میدهد که زیرساختهای اصلاح نظام مصرف آب را ایجاد نکردهایم و فقط با عطش عجیبی همچنان به دنبال پروژههای تامین بیشتر برای مصرف بیشتر هستیم و بیش از اینکه در پروژههای آبی بفکر ساخت و ساز سازههای آبی برای پایداری اکوسیستمها و آینده باشیم، در حال مصرف در کوتاه مدت هستیم. افزون بر آن دیدگاه حکومتگران فاقد یک استراتژی بلند مدت آبی است و تصمیم گیریها بوروکراتیک و واکنشی است و در پروژهها نظر شهروندان و کنشگران زیست محیطی در نظر گرفته نمیشود.
پروژههای آبی درجمهوری اسلامی همیشه به تراژدی محیط زیستی و رنج و فقر مردم تبدیل شده است. خشکاندن دریاچه ارومیه و زاینده رود، نتیجه سیاست حکومتی است که در انحصار شبکههای مالی و نظامی و عطش سودبری اولین انگیزه آنان است. آنها آب را به یک کالای بازاری سوداگرانه تبدیل کرده و با سرعت پروژههای آب دزدی را به اجرا درمی آورند. حال آنکه پروژهها یک کارشناسی اقلیمی و علمی و اکولوژیکی و اجتماعی و اقتصادی میطلبد. هنگامیکه از آب صحبت میشود باید پرسش نمود حوضه آبریز دریای مازندران، حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان، حوضه آبریز دریاچه ارومیه، حوضه آبریز فلات مرکزی، حوضه آبریز مرز شرقی، حوضه آبریز قره قوم، دارای چه ویژگیها میباشند و قدرت هیدرولوژیکی آنها چگونه است. باید توجه داشت که انتقال آب بین حوضهای به معنی دست اندازی به داشتههای همسایه برای حل کمبودهای غیر اساسی است که بیشتر رنگ و بوی زیاده خواهی و سودخواهی دارد. آیا طرح انتقال آب دریای مازندان به سمنان و دامغان و یا به دریاچه ارومیه یک خطای بزرگ نیست؟ پیش از هرگونه تصمیم در مورد سرمایه گذاری پروژه نمک زدایی، باید مدیریت حوضههای آبریز مورد بررسی قرار گیرد، بررسی کاهش آبهای مصرفی صورت بگیرد و از تخریب اکوسیستمها اجتناب ورزید.
کارشناسی باید در درون و در بیرون حوضه آبریز به بررسی دقیقی در باره سیستم آبیاری موجود و میزان آبهای هدر رفته بپردازد. آیا سرمایه گذاری در مورد بهبود سیستم آبیاری و افزایش کیفیت مصرف آب میتواند پروژه کارخانه نمک زدایی را زیر سئوال ببرد؟ آیا صرفه جوئی در مصرف آب، مدیریت راهها و کانالهای آب رسانی، تغییر الگوی غرقابی در کشت، پرهیز از زراعت محصولات با نیاز آبی بالا، انتقال کارخانههای پرمصرف به مناطق پرآب و کناره دریا، چاره کار ما و مسئله کم آبی کشور نمیباشد؟
یک مسئله مهم دیگر سوخت فسسلی برای دستگاههای تبدیل میباشد و این سوخت خاک و هوا را آلوده میکند. در این مدل پسماند سمی تولید میشود و نگهداری پسماند پر هزینه است. بنابراین آب شیرین کن با منبع انرژی خورشیدی، باید بطور مسلم مورد نظر باشد. امتیاز این روش این است که واحد آب شیرین کن هوا را آلوده نمیکند و خروجی آب خنککننده نیروگاه نیز هیچ افزایش دمایی در آب ایجاد نمیکند تا زندگی آبزیان را در معرض خطر قرار دهد. توجه باید داشت که شوری آب خلیج فارس به عنوان یکی از دریاهای آزاد، حتی از ۴۸۰۰۰ میلیگرم در لیتر در برخی مناطق تجاوز میکند که شیرین سازی آب این خلیج را دشوارتر از دیگر دریاهای آزاد یا اقیانوسها میکند. رعایت ملاحظات زیست محیطی برای دفع شورابه و محافظت از اکوسیستم دریا و نواحی ساحلی در برخی از مناطق هزینه بالایی را به واحدهای آب شیرین کن تحمیل میکند. طبق نظر متخصصان هزینه سرمایه گذاری اولیه برای احداث یک آب شیرین کن با ظرفیت ۵۰،۰۰۰ مترمکعب در روز در سواحل خلیج فارس برابر با ۷۰ تا ۸۵ میلیون دلار خواهد بود. به خاطر بالاتر بودن کیفیت آب دریا، هزینه سرمایه گذاری اولیه برای احداث آب شیرین کن با همین ظرفیت در دریای مدیترانه تا ۱۵ درصد پایین تر است.
بطور مسلم با پروژه نمکزدایی بشکل دگماتیستی نمیشود مخالفت داشت و این راه حل برای برخی کشورها و یا در کناره دریا در شرایط کم آبی واقعی میتواند مفید باشد. ولی پروژه کارخانه و لوله کشی بندرعباس تا فلات مرکزی رژیم خطاست زیرا ضربه سنگینی به محیط زیست وارد میکند.
روشن است که پروژه نمکزدایی آب خلیج فارس به قلب آبریز فلات مرکزی پرسش برانگیز است و کارشناسی علمی و زیست محیطی همه جانبه بزرگی میطلبید ولی سپاه و دولت تصمیم سود خود را در یک پروژه ضداکولوژیکی میدیدند. در باره طرح انتقال آب شور خلیج فارس از بندرعباس هیچگونه کارشناسی جدی صورت نگرفت. هرگونه مطالعه اقتصادی و زیست محیطی جدی در باره این پروژه حذف شد تا سوداگران به اهداف خود برسند.
پروژه انتقال آب، انحصار سپاه و زورآزمایی جناحها
در ایران تداوم خشکسالی در استانهای کرمان، یزد و هرمزگان، درخواست و فشار تعداد زیاد معادن مس و سنگ آهن و صنایع فولاد باعث شد تا سپاه با همکاری با برخی باندهای سیاسی، بطرز پنهانی پروژه انتقال آب را تدارک ببیند. باوجود طرح پروژه در ابتدا بخاطر اختلاف میان جناحهای حکومتی کارها شتاب نداشت. در دولت یازدهم و با اعلام آمادگی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا راه برای اجرای طرح هموار شد. سال ۹۴ عبادالله عبداللهی، فرمانده وقت قرارگاه خاتمالنبیا به وزیر وزارت نیرو هشدار داد که «امروز وضعیت آب در کشور بحرانی است» و پیشنهاد طرح انتقال آب خلیج فارس را به «ایران مرکزی» داد. این فرمان سپاه باید عملی میشد. سازشها و توطئه گری راه را برای سرعت بخشیدن به پروژه آماده نمودند.
مرحله یکم طرح انتقال آب خلیج فارس به فلات مرکزی ایران آغاز شده بود. سپس کمی دیرتر زیر نظر «شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس»، واحد صنعتی نمکزدایی در بندر عباس بوجود آمد. این شرکت کارتل با سه شرکت خواهر همکاری دارند. سه شرکت و مجتمع معدنی و صنعتی عظیم گُل گُهر سیرجان، مس سرچشمه رفسنجان و چادرملو یزد، با تاسیس «شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس»، تصمیم گرفتهاند ۳۵۰ میلیون متر مکعب آب شیرین سازی شده از خلیج فارس و در محدوده غرب بندر عباس را به استانهای کرمان و یزد انتقال بدهند. این صنایع، از مجتمع معدنی و صنعتی گل گهر، مجتمع مس سرچشمه و صنایع فولادی و معدنی استان یزد، سهامداران این پروژه بزرگ و در ضمن همین سه شرکت یعنی گلگهر، ملی مس و چادرملو هستند که نه تنها از اجرای پروژه سودی کلان میبرند و بلکه از آب انتقال داده شده برای مجتمعهای صنعتی خود بهره میبرند.. ما در اینجا شاهد سازشهای رانتی سپاه و شبکه نفوذی آن هستیم.
در سایت «شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس» میخوانیم: بزرگترین مجموعهی نمکزدایی ایران به ظرفیت ۲۰۰ هزار متر مکعب در روز به همراه تمامی زیر ساختهای مورد نیاز در آبان ماه ۱۳۹۹ افتتاح شد. مسیرگشایی از سایت نمکزدایی بندرعباس تا اردکان یزد به طول ۸۲۶ کیلومتر برای سه خط لوله به عرض مسیر ۳۰ متر به انجام رسیده است.
بر اساس گزارش روزنامه ایران این طرح در سه قطعه، آب لازم برای صنایع معدنی گلگهر سیرجان (۴۰ میلیون مترمکعب) و شرکت مس سرچشمه (۳۰ میلیون مترمکعب) در استان کرمان و شرکت معدنی چادرملو و سایر صنایع (۲۰ میلیون مترمکعب) در استان یزد را تأمین میکند. همچنین تأمینکننده آب شرب و صنعت به میزان ۵۰ میلیون مترمکعب برای استان هرمزگان و مصارف شرب و بهداشت روستاهای مسیر انتقال به میزان ۱۰ میلیون متر مکعب در استانهای کرمان و هرمزگان است. با توجه به این گزارش میتوان در باره مناسب بودن استقرار صنعت پر مصرف آب، در فلات مرکزی و کویری، پرسش کرد.
بطور مسلم شرکتهای وابسته به سپاه و لابیهای مالی و سیاسی و وزارت نیرو نقش قطعی در شکل گیری این پروژه داشتهاند. ما از چگونگی بوجود آوردن این شرکت و انتخاب آن برای انجام این پروژه بزرگ اطلاعی نداریم. ولی برخی «ویژگیهای» تکنیکی اعلامشده در طرح دولت چنیناند:
• «برخی رسانههای ایران این طرح را "اَبَر پروژه" و طولانیترین خط انتقال آب میدانند، از خلیج فارس تا سیرجان در استان کرمان
• هدف اصلی تامین آب برای صنایع است اما در مسیر خود، آب شرب و کشاورزی شهرهای فلات مرکزی ایران را هم تامین میکند
• نسبت آب شور به شیرین سه به یک؛ آبِ بدون نمکزدایی به مصرف آبزیپروری، خنک کردن تاسیسات صنعتی و نیروگاهها میرسد
• طول طرح در سه مرحله به بیش از هشتصد کیلومتر میرسد در سه استان هرمزگان، کرمان و یزد اما هفده استان از مزایای آن بهرهمند میشوند
• مجری طرح "شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس" است با سرمایهگذاری و سهامداری شرکتهای معدنی و صنعتی گلگهر و چادرملو و صنایع ملی مس ایران
• فاز اول: از آبشیرینکن بندرعباس تا گلگهر کرمان، ۳۰۳ کیلومتر لوله فولادی به قطر ۱/۶ متر
• فاز دوم: از گلگهر تا مس سرچشمه کرمان، ۱۵۰ کیلومتر
• فاز سوم: آبرسانی به چادرملو و اردکان یزد، ۵۱۰ کیلومتر
• آبشیرین کن بندرعباس:
• ظرفیت یک میلیون متر مکعب
• فار اول: نمکزدایی از ۴۵۰ میلیون مکعب آب شور و انتقال ۱۵۰ میلیون متر مکعب آب شیرین به استانهای هرمزگان، کرمان و یزد
• هزینه: هشتهزار میلیارد تومان +۵۰۰ میلیون یورو»
هزینههای کلان پنهان
کل هزینه شیرین سازی آب و پمپاژ آب از بندرعباس و هزینههای نگهداری و تمام لوله کشیها و پمپاژها تا یزد بسیار سنگین خواهد بود. متاسفانه در جمهوری اسلامی در مورد پروژهها شفافیت مالی وجود ندارد. خبرگزاری جمهوری اسلامی در ۴ مرداد ۱۳۹۹ خبر داد انتقال آب خلیج فارس ۶۰ هزار میلیارد تومان هزینه دارد. این مبلغ بطور مسلم بازتاب واقعیت هزینهها نخواهد بود.
کارشناسان از سالها پیش درباره این پروژه هشدار دادند که اجرای آن با هزینه سنگین بهره برداری، نگهداری و تامین انرژی و هزینههای کلان سرمایه گذاری همراه است و پیامد آن بناگزیر افزایش هزینه قیمت تمام شده آب و دشواریهای اجتماعی ناشی از عبور خطوط انتقال آب به شهرها و روستاها میباشد. آنها تاکید داشتند که این طرح فاقد توجیه اقتصادی میباشد. یادآوری کنیم که شرکت آب ایران در ۸ تیر ۱۳۹۹، قیمت تمام شده آب در تهران در هر متر مکعب را مبلغ ۲۵۰۰ تومان اعلام کرد. حال آنکه قیمت شده هر متر مکعب آب شیرین شده ناشی از این طرح خلیج فارس ۲۰۰۰۰ تومان ارزیابی میگردد. هیئت علمی گروه بهداشت محیط علوم پزشکی یزد در نشستهای پیشین با اشاره به «هزینه بسیار زیاد و مباحث کیفیتی آب شرب» گفته است این پروژه نه تنها برای مصرف آب شرب مقرون به صرفه نیست، بلکه «هزینههای سالم سازی و افزایش کیفیت آب نیز باید در نظر گرفته شود».
جمهوری اسلامی و سپاه حقیقت هزینهها را نمیگویند. در چنین روندی باید تمام هزینهها ارزیابی شود هزینه برپایی کارخانه تصفیه بخشی از سرمایه گذاری است. لوله کشیها برای انتقال آب، تصرف زمینهای مسیر لوله، هزینههای دستمزد نیروی انسانی، برق مصرفی، مواد شیمیایی، مواد مصرفی، قطعههای یدکی، کار تعمیر، کارهای ساختمانی و غیره از مهمترین عناوین هزینههای مرتبط با تولید آب شیرین هستند. غشاهای اسمز معکوس بسیار در مقابل آلودگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آب دریا آسیب پذیر هستند. این بدان معناست که کارایی پایین بخش پیش تصفیه، ارتباط مستقیمی با کاهش طول عمر ممبرانها دارد و کاهش طول عمر غشاها به معنی افزایش هزینههای بهره برداری و افزایش بهای تمام شده آب تولیدی خواهد بود.
بهای تمام شده شیرین سازی آب دریا با بهره گیری از مدلهای حسابداری و مالی و با لحاظ کلیه هزینههای مستقیم و غیر مستقیم تولید آب شیرین ارزیابی میشود. هزینه استهلاک سرمایه ثابت و هزینههای بهره برداری و نگهداری، مشخص کننده بهای تمام شده آب شیرین هستند. با توجه به تفاوت عوامل تأثیرگذار در این دو بخش، بهای تمام شده آب شیرین در نقاط مختلف دنیا با یکدیگر متفاوت است. تفاوت در کیفیت آب دریا، قوانین و مقررات کشورهای مختلف در مالیاتها، قوانین زیست محیطی، نرخ بهره و مالکیت و همچنین تفاوت بهای انرژی الکتریکی، دستمزد نیروی انسانی و غیره سبب میشود که بهای شیرین سازی آب دریا در نقاط مختلف جهان متفاوت شود. در جاها یی که تا حدودی دور از دریا هستند و هم مرتفع، مانند ریاض و حراره هزینه نمک زدایی آب گران است. در ایران هزینه تمام شده شیرین سازی آب شود خلیج فارس برای مرکز بسیار هنگفت خواهد بود.
خطرها و آسیبهای کلان زیست محیطی
این طرح بشدت نگرانیهای زیست محیطی برانگیخته است. آنها میگویند: طول سه خط لوله نزدیک ۱۰۰۰ کیلومتر و پهنای سه لوله به میزان ۳۰ متر، مسیرگشایی از واحد صنعتی نمکزدایی بندرعباس تا اردکان یزد را طی خواهد کرد. در این مسیر طولانی دستگاه هایی مانند پمپاژ و تونل کشی، یک مساحت عظیم آسیب دیده بوجود خواهد آورد. میلیونها تن خاک جابجا میشود و اکوسیستم زمینهای مسیر از بین میرود. بطور مسلم نزدیک هزار کیلومتر خط انتقال آب از خلیج فارس تا چادرملو، بیش از ۱۰۰ کیلومتر از اراضی یزد را تصرف میکند. کانون تفکر آب دانشگاه یزد برآنست که این پروژه «تخریب و آسیبهای زیست محیطی را در پی خواهد داشت، ضمن اینکه اثرات اجتماعی مانند مهاجرتهای احتمالی به استان نیز قابل چشم پوشی نیست». این طرح به گفته دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزید» سبب تخریب ۶ هزار هکتار از اراضی و از بین رفتن ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بوته میگردد. آب بازگشتی شور با غلظت بسیار بالا در آبهای کناره بندرعباس، پیرامون جزیره قشم و همه خلیج فارس، خطرهای محیط زیستی را بمیزان بسیار بالایی افزایش میدهد.
میزان شوری آب خلیج فارس نسبت به ۲۰ سال گذشته یک و نیم برابر افزایش یافته است. آب خلیج فارس از دریای عمان شورتر است و برداشت زیاد آب، شوری آن را افزایش میدهد. فعالان محیط زیست برآنند این پروژه بر سلامت زیستبوم و گونههای گیاهی و جانوری خلیج فارس اثر مخربی دارد. در شرایط کنونی کشورهای عربی پیرامون خلیج فارس سالانه بیش از ۳۰ میلیارد متر مکعب آب شیرین از خلیج فارس برداشت میکنند و چنین روند برای اکوسیستم خلیج فارس خطرناک است. بی مسئولیتی کشورهای عربی در افزایش شوری آب و ساختن جزایرمصنوعی در دورن آب از جمله عوامل ویرانی اکوسیستم خلیج فارس است. متاسفانه این خرابکاری هیچگاه مورد اعتراض حکومت اسلامی تهران قرار نگرفته است. حال دولت ایران در مسابقه برای تخریب و آلودگی خلیج فارس وارد میدان شده است. گرمایش آب خلیج فارس در ۱۷ سال گذشته ۲ درجه افزایش داشته است. خلیج فارس ۴۷ برابر دریاهای دیگر آلودگی دارد یا در برخی مناطق آن، آلودگی فلزات سنگین بسیار بالا است. از ۸۸ جزیره در خلیج فارس حدود ۵۵ جزیره یعنی ۶۲. ۵ درصد متعلق به ایران است که مدیریت این جزایر از اهمیت زیادی برخوردار است و ساحلهای ایران در خلیج فارس بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر است. مسئولیت زیست محیطی ایران بزرگ است، حاکمان اسلامی ایران ویرانگر محیط زیست هستند و خلیج فارس آلوده و شکننده است.
پژوهشها نشان میدهد بیش از ۵۰ گونه آبسنگهای مرجانی در خلیج فارس و دریای عمان وجود دارد که طبق بررسیها برخی از آنها دارای ارزش دارویی به ویژه در درمان سرطان و ایدز هستند. همچنین ۷ گونه لاک پشت دریایی در دنیا وجود دارد که ۵ گونه آن در خلیج فارس و دریای عمان زیست میکند، ۱۷ گونه علف دریایی، ۱۳ گونه نهنگ، ۴۵۰ گونه ماهی، ۵ تا ۷ گونه دلفین و ۱۰۰ گونه پرنده آبزی و کنار آبزی در این دو پهنه آبی وجود دارد. سالانه با حدود ۲ تا ۳ لاشه نهنگ یا دلفین در سواحل مواجه میشویم، همچنین شکوفایی جلبکی ۹ برابر و مرگ و میر ماهیان ۵ برابر افزایش یافته است و علت آن آلوده شدن آب به دلیل ورود فاضلاب و پساب است. صید بی رویه، عدم نظارت بر فعالیتهای صیادی، ترال کشی، عدم نظارت اصولی بر سکوهای صیادی، مدیریت نادرست پسابهای مزارع پرورش ماهی، تخریب سواحل و جزایر و نابودی زیستگاههای ساحلی، برخی از علل چالشهای محیط زیستی این منطقه است.
خلیج فارس، دریایی نیمه بسته است. از این رو حفاظت از آن از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا اگر دریایی باز بود امکان خودپالایی وجود داشت بنابراین به علت بسته بودن میزان شوری و گرما در آن افزایش یافته است. به دلیل حساسیتهای منطقه در سال ۲۰۰۸ سازمان بین المللی دریایی، خلیج فارس را منطقه ویژه معرفی کرد که بر این اساس باید ملاحظات زیست محیطی با دقت بیشتری در این آبراه رعایت شود.
جنگ جناحها، خسارتها و آسیبها
با روی آمدن دولت رئیسی جدال شبکههای قدرت در درون هیات حاکمه بشدت افزایش یافته و انعکاس این جدال در کنترل پروژه انتقال آب خلیج فارس و فلات مرکزی خود را نشان میدهد. پشت هر برنامه اقتصادی و پشت هر ویرانگری زیست محیطی در ایران توطئههای سودآور برای گروههای حاکمیت است. بدنبال استقرار وزیر اصولگرای وزارت صنایع و معادن در دولت ابراهیم رئیسی، ترکیب مدیریتی «شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس» تغییر کرد و افراد دارای «فن مسئولیت» و مدیر شرکت بیرون انداخته شدند. این وضع تلاطم تازهای در تناسب قوا و سهم خواهی جناحها بوجود آورده است و نوع چپاولگری در این پروژه کلان باید تغییر کند.
در روزنامه صنعت میخوانیم: «فشارهایی از سوی وزارت صمت (صنعت معادن تجارت) برای خروج مهندس یاری از هیاتمدیره این شرکت دنبال شد و در نهایت افرادی به عنوان اعضای هیاتمدیره در این شرکت تعیین شدند که نهتنها تخصص و تجربه کافی در این زمینه را ندارند بلکه اسامی برخی از آنها به عنوان افرادی که ناگفتهها در مورد آنها فراوان است، مطرح میشود. از جمله این افراد میتوان به یکی از افراطیترین چهرههای اصولگرا، مدیرکل بازرسی و معاون وزارت ارتباطات دولت احمدینژاد سیدشمسالدین بربرودی با اسم مستعار رضوی اشاره کرد که در زمان فعالیت رزمحسینی (از فرماندهان سابق سپاه و وزیر صنعت) به عنوان مشاور اجرایی در حوزه وزارت صمت منصوب و مشغول به کار شد و حالا از سوی وزیر صمت به عنوان رییس هیاتمدیره شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس تعیین شده است». (مهر ۱۴۰۰)
بدنبال این جدال جناحی، میرعلی یاری مدیر پیشین که در عدم شفافیت، کارتل «شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس» را کنترل میکرد و پس از چندین سال مدیریت و آغاز کارهای عملی، بتازگی گفته بود که «مطالعات برای پیشرفت این پروژه هنوز تکمیل نشده است»، توسط جناح دیگر با شتاب کنار گذاشته شد. «روزنامه صنعت» برآنست که این شخص «همچنین اعلام کرده بود که باید پروژه به گونهای جلو برود که مباحث مالی و تکلیف سهامداران نیز در آن مشخص باشد، اما از آنجا که وزیر صنعت و معادن و تجارت در روزهای پایانی فعالیت خود مذاکراتی سیاسی و حتی شاید مالی را در پشت پرده دنبال میکرد، در نهایت تصمیم گرفت تا «یاری» را با وجود عملکرد مثبت کنار بگذارد و افرادی از جبهه خود را به عنوان هیاتمدیره این شرکت تعیین کند. این در حالی است که به باور متخصصان این حوزه، خطوط دیگر پروژه انتقال آب هنوز تکمیل نشده و ممکن است با اشکالاتی روبهرو شود.» (همانجا)
در جمهوری اسلامی فساد و توطئه گری و پنهانکاری، اصل است. در این پروژه نمک زدایی کارخانه بندرعباس و انتفال آب به فلات مرکزی که میلیاردها دلار هزینه خواهد داشت مورد دعوای جناحها برای سهمگیری و امتیازگیری میباشد. از تمام گزارش بالا درمی یابیم: یکم، این پروژه فاقد بررسی و تحقیق همه جانبه فنی و تکنیکی و مالی و ساختمانی و فاقد مهندسی همگانی میباشد؛ دوم، این پروژه وسیله تقسیم رانت در میان جناحهای حکومتی است؛ سوم، گردانندگان این پروژه فاقد شایستگی حرفهای در پیشبرد مدیریتی میباشند؛ چهارم، پروژه تصفیه آب شور با هدفهای سودبران بزرگ اقتصادی و سیاسی و نظامی در ارتباط است و در این راه برای تخریب طبیعت و ویرانگری اقلیم و تخریب کشاورزی ایران مانعی وجود ندارد.
پروژه نمکزدایی آب خلیج فارس، تخریب اکوسیستمها در ایران است. این پروژه فرصتی برای توطئه گری در زمینه مالی و سرمایه گذاری و چپاولگری بوده و فرصتی برای انجام توطئه علیه محیط زیست و آب و خاک ایران است. این پروژه ویرانگر در مرحلههای اجرایی خود و در پایان خود حجم عظیمی از خسارتهای زیست محیطی و اجتماعی و مالی و فرهنگی را نشان خواهد داد.
جلال ایجادی
جامعه شناس و زیستبومگرا، دانشگاه فرانسه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایجادی از دیر باز در بررسی محیط زیست و نقد اسلام و قرآن مقالهها و کتابهای گوناگونی انتشار داده است و هر هفته برنامههای رسانهای (مانی، میهن، کانال یک، رنگین کمان) در نقد اسلام و شیعه گری و بررسی اکولوژیکی ایران و جهان پخش میکند. او بزودی آخرین اثر خود را در باره تئوریهای اکولوژیکی و چالشهای زیست محیطی در جهان و ایران، در ۶۰۰ صفحه منتشر میکند. ولی تا کنون از این جامعه شناس کتابهای زیر انتشار یافته است: کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، جلال ایجادی، نشر مهری، لندن»، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، جلال ایجادی، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، جلال ایجادی و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، جلال ایجادی، چاپ نشر مهری.