روشنفکر (منورالفکر) درایران، سالیانی ست از ناسزاهای سیاسی و فرهنگی ست. در این نزدیک به دو سده، روشنفکران بدهکارهمگان بودهاند. تاریخ معاصر ایران اگرچه گهگاه تعامل میان روشنفکران و روحانیون و پادشاهان، و نیز التقاط نامتجانس روشنفکری و اسلام را شاهد بوده است، اما در عین حال نشان داده است که بزرگترین دشمنان تاریخی روشنفکران و روشنفکری ارتجاع مذهبی و استبداد سیاسی بودهاند. در این میانه "لمپنیسم اسلامی" و آخوندیسم، کوشندگان سیاسی و فرهنگیی ایدئولوژی زده و دیکتاتورهای کوچک و بزرگ، کشکول روشنفکرستیزی در ایران را پرملاط تر کردهاند.
عوامل گوناگونی در بروز روشنفکر ستیزی، در حد ستیزی " هیستریک" نقش داشته و دارند که در کنار نهاد مذهب و روحانیت، و استبداد سیاسی میتوان به ساختار و سلطه مناسبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی عقب ماندهی ایلی، قبیلهای، فئودالی، و ناسازگاری تیپهای مختلف روشنفکری باهم، نقش بیگانگان و بیگانه ستیزی، ضعفها و لغزشهای روشنفکران و... اشاره کرد.
از دیگر عوامل روشنفکر ستیزی درک و فهم نادرست از این پدیده انسانی - اجتماعی ست. روشنفکر (منورالفکر) را درایران ترجمان ومعادل واژه "انتلکتوئل" دانستهاند وهر کوشنده سیاسی و فرهنگی، آکادمیسین، اندیشمند، متفکر، مُصلح، هوشمند، دانشمند، هنرمند و تحصیلکرده را روشنفکرپنداشتهاند. یکسان پنداری هایی که دقیق نبوده ونیستند.
برای نمونه همین یکسان پنداری ست که در عرصه سیاست افکار و رفتار حزب توده ایران و سازمانهای مشابه آن را افکار و رفتار" روشنفکری سیاسی" پنداشته و از این راه روشنفکر و روشنفکری را زیرسئوال بردهاند، این یکسان پنداری گاه از سر ناآگاهی و گاه اینهمانی سازیای نقشه مند و مغرضانه بوده است.
این درک و فهم نادرست و ناروا تحصیلکردگان را هم روشنفکر معرفی کرده است در حالیکه تحصیلکرده کسی ست که در نگاه امروزین دورههای آموزش عالی و دانشگاهی را گذرانده باشد. آکادمیسین تحصیکردهای ست که تمام وقت در یک مرکز (فرهنگستان یا آکادمی) علمی یا فرهنگی و اجتماعی کارکند. تحصیلکرده و آکادمیسین میتوانند روشنفکرباشند و یا نباشند. در میان تحصیلکردگان و آکادمیسینها تاریک اندیشان بسیار دیده شدهاند، یعنی کسانی که نه فقط فاقد ویژگیهای روشنفکری بودهاند حتی در دشمنی و حذف روشنفکران کوشیدهاند. بدیهی ست تحصیل و آموزش ظرفیت فکری و توان رفتاری روشنفکر را افزایش میدهد اما روشنفکر بارنمی آورد.
اندیشمند و متفکر، درتولید و کاربُرد اندیشه و فکر به عنوان روند و پدیدهای ذهنی دارای توانائی و ظرفیتی بیش از دیگران است. اینان میتوانند برای حل بسیاری مسائل در حوزههای مختلف راه حل نشان دهند. اندیشمند و متفکرهم میتوانند روشنفکر باشند و میتوانند روشنفکر نباشد و حتی ضد روشنفکر باشند، همین گونهاند فرهنگ ورزان و فرهنگ سازان و هنرمندان. دانشمند نیز فردی ست که در یک رشته یا در چند رشته ازعلوم دارای تخصص است. علم وشناخت مجرد و محض کسی را روشنفکر نکرده و نخواهد کرد. هوشمند نیزفردی با بهرۀ هوشی بالا و توانایی ذهنی و قابلیت فراگیری بیش دیگران است.
تحصیل کردن و تخصص داشتن به معنای صاحب فکر و اندیشه روشن بودن نیست. انسان صرف انسان بودن میتواند صاحب اندیشه و فکر "روشن" باشد، یعنی پرسشگر، نقاد، آینده نگر، ایده و گفتمان ساز، آزاداندیش و آزادیخواه باشد، واین ویژگیها درکنش فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ارزشها و راهنمای او باشند.
فکر" روشن" و کردار روشنفکرانه و روشنگرانه بُنمایه دموکراسی و دموکراسی خواهی ست. ستیز با روشنفکر و روشنفکری ستیز با دموکراسی و دموکراسی خواهی ست.
فرشته، دیو مهار شده است، رضا فرمند
تولد جبههی مردم و مرگ رژیم، کورش عرفانی