Friday, Feb 25, 2022

صفحه نخست » روشنفکری و خشونت، مسعود نقره کار

Masoud_Noghrehkar_3.jpg۱

فکر"روشن": فکر پرسشگر، نقاد، آینده نگر، گفتمان ساز، آزاداندیش، آزادیخواه و عدالت جو، با هر نوع خشونت ناسازگاراست و در راستای نقد، نفی و دفع آن پیش می‌رود. نسبت بین خشونت و خشونت گرایی با روشنفکری روشن است، به این معنا که هیچ نسبتی ندارند.!
فکر انسانی و انسانیت مدار، فکر اومانیستی و نگاه اینگونه‌ای به انسان و طبیعت و جامعه نمی‌تواند خشونت گرا باشد. روشنفکر سیاسی و فرهنگی فراسوی مطلق‌های سیاسی و دینیِ خشونت زا، حضوری انسانی و خشونت ستیز دارد.

روشنفکر کثرت‌گرا و پذیرای اصلِ ضرورتِ تنوع افکار و رفتار، اهل مدارا و تساهل است، اهل گفت و گو و اعتماد آفرینی، قانون گرا و پایبند اعلامیه جهانی حقوق بشر، صلح‌خواه‌ و بیزار از جنگ و ستیزنده با جنگ افروزی ست. مدافع مشروعیت عقلانی - قانونی ست. خواستار جدائی دین (مذهب) و ایدئولوژی‌های مذهب گونه از حکومت، و خواستار آزادیِ مذاهب و کیش‌ها، آزادیِ بی‌مذهبی و آزادی انتقاد به مذاهب و کیش‌هاست.
آن که به سیاست به عنوان مسئولیتی اخلاقی می‌نگرد و اسیر اغواگری‌ها و خود شیفتگی‌های سیاست بازانه نمی‌شود، آن که از فراسوی قدرت و طبقات به به صلح و خشونت گریزی می‌نگرد، روشنفکر است، و عاملی اخلاقی و نیرویی برای تحقق آزادی و عدالت و صلح.
روشنفکری با پیشرفت و بهرمندی از تکنولوژی و شتاب اطلاعاتی، گسترش و انتشار دانش و فرهنگ، نقش ارزشمند و تاثیر گذاری در خشونت ستیزی دارد. اگر چه سوی دیگر، قدرت‌های سیاسی و مذهبی، و افراد و جریان‌های خشونت آفرین نیز از اهمیت و نقش تکنولوژی و شتاب فزاینده‌ی اطلاعاتی آن‌ها درراستای دستیابی به خواست‌های مادی و معنوی خود بهره می‌برند، اما روشنفکری توان بر هم زدن این پارادوکس را به سوی خشونت پرهیزی و صلح دارد. روشنفکران از طریق رسانه‌ها خشونت گرائی و خشونت آفرینی را به چالش می‌کشند و بذر پرسش و نقد در این عرصه می‌پراکنند، قدرت‌های خشونت آفرین نیز تلاش می‌کنند با کار برنامه ریزی شده ومستمر مسیر روشنفکری را تغییر دهند و به یاری رسانه‌ها شکل دهی و تقویت جریان‌های ضد روشنفکری و خشونت آفرین را سامان دهند با این امید که افکار و رفتار روشنفکرانه را خدشه دار کنند.

۲

در این یادداشت قصد من پرداختن به تعریف‌ها، توصیف‌ها و تحلیل‌ها در بارۀ خشونت و علل پیدائی و انواع آن نیست، تاکید روی وجهی از خشونت اجتماعی ست که با عنوان خشونت سیاسی و یا دولتی شناخته شده است.

خشونت سیاسی و دولتی در میهن ما عمری طولانی دارد. ویژگی‌ها و زمینه‌های تاریخی، فرهنگی، دینی و اقلیمی سرزمین ما بستر مناسبی در پیدائی، تداوم و گسترش انواع خشونت‌ها، به ویژه خشونت سیاسی و دولتی بوده‌اند، خشونتی که به فرد یا گروه اجتماعی (سیاسی، قومی، مذهبی و...) و کُل جامعه آسیب‌های شدید روانی و جسمانی (فیزیکی) وارد کرده است. در میان عوامل خشونت آفرین بیش از هرعاملی، عامل مذهب، به ویژه تشیع، نقش ایفا کرده است، مذهبی که یا خود قدرت سیاسی را در چنگ داشته و یا به قدرت‌های سیاسی مشروعیت بخشیده است. در واقع رابطه‌ی " قدرت و قدرت طلبی" سیاسی و مذهبی زمینه‌های مناسبی برای تولید خشونت اجتماعی هستند.
در جامعه ما افراد و گروه هائی روشنفکر خوانده شده‌اند که بسیاری ازآن‌ها در دایرۀ تعریف از روشنفکری به سختی جای می‌گیرند، اما با توجه به ویژگی‌های تاریخی و فرهنگی جامعه ما، و اینکه مشکل بتوان فرد یا گروه اجتماعی‌ای را یافت که تمامی ویژگی‌های روشنفکری را داشته باشند، وبا توجه به اهمیت دوری گزینی از منزه طلبی در مورد انسان و رفتار وی، با تساهل و تسامح این افراد و گروها و سازمان‌ها و حزب‌ها روشنفکر و جریان‌های روشنفکری خوانده شده‌اند. برخی نیز افراد و جریان هایی را که مشی مبارزه‌ی مسلحانه و توسل به خشونت سیستماتیک به اشکال گوناگون را در برابر خشونت دولتی وسیله‌ای برای دستیابی به خواست‌ها و سیاست‌هایشان قرار داده‌اند، آن را بکار گرفته و تبلیغ و ترویج کرده‌اند، " روشنفکر" می‌پندارند. نمونه‌های فراوانی را می‌توان در حوزه سیاست و فرهنگ در طول تاریخ روشنفکری ایران نام برد.

امروز اما یکی از شاخصه‌ی روشنفکری سیاسی و فرهنگی در میهنمان در مبارزه سیاسی، فرهنگی، مدنی و صنفی دیده می‌شود و آن پرهیز از خشونت و گزینش راه و روش انسانی و متمدنانۀ مسالمت آمیز و مسالمت جویانه است. روشنفکری امروز ایران با اتکا به نمونه‌های تاریخی، تعریف‌ها و توصیف‌ها و تحلیل‌ها‌ی گونه گون از خشونت سیاسی و دولتی به تاثیرگذاری ثمربخش گذار مسالمت آمیز به حکومت و جامعه‌ای دموکراتیک امیدوارانه می‌نگرد.
روشنفکر و جریان‌های روشنفکری در مقابله با خشونت سیاسی و دولتی به مقابله به مثل روی نمی‌آورند و کاربُرد خشونت به مثابه‌ی تاکتیک یا استراتژی عمل سیاسی را تبلیغ و ترویج نمی‌کنند ضمن این که به واقعیتی بدیهی و مهم نیز عنایت دارند. روشنفکری ما شاهد و قربانی چنین صحنه و تصویری واقعی ست:
سوئی حکومتی استبدادی و مذهبی که با اتکا به " خشونت مقدس" و" خشونت ایدئولوژیک" وحشیانه و پیشا تاریخی، حق شهروندی و حقوق بشری مردم را زیر پا می‌گذارد، و سوی دیگر مردم و آزادیخواهان و عدالت جویانی که تمامی حق حقوق‌شان پایما ل می‌شود. در چنین شرایطی سکوت و بی تفاوتی و پذیرش ظلم با ویژگی‌های روشنفکری خوانائی ندارد، به همین دلیل "دفاع از خود" و مقاومت در برابر " خشونت‌های مقدس و تجاوز گرانه" به عنوان وسیله‌ای برای دفع خشونت قابل پذیرش، توجیه پذیر و " مشروع" می‌شود. خواست وهدف روشنفکری به کارگیری خشونتی علیه خشونت دیگر نیست، دفع خشونت است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy