Saturday, Jun 18, 2022

صفحه نخست » دیالوگ آری ، بیعت نه، اتابک فتح اله زاده

Atabak_Fatollahzadeh.jpgبازتاب سخنان اخیر آقای رضا پهلوی در فضای سیاسی ایران واکنش های متفاوتی برانگیخته است . پیشاپیش آگاه هستم این نوشته کوتاه بدون عکس العمل نخواهد بود . حال می خواهم به عنوان یک شهروند جمهوری خواه و طالب دمکراسی نظر خود را بطور مختصر در مورد سخنان آقای رضا پهلوی بیان کنم . خوشحال می شوم که خوانندگان، این نوشته انتقادی را در چارچوب پیوند دهنده جبهه دمکراسی خواهان به حساب آورند.

آقای رضا پهلوی در سخنرانی اخیر خود را فراتر از رهبر و به طور غیر مستقیم در حد یک ناجی قلمداد می کند . در فرهنگ سیاسی ناجی پاسخ گو نیست . به باور من، در جنبش رنگین کمانی ایران آقای رضا پهلوی صاحب یک رنگ و حداکثر صاحب دو رنگ است اما تمامی رنگ ها از آن ایشان نیست . هیچ شهروند ایرانی از جمله آقای رضا پهلوی حق ندارد پیشاپیش از موضع یک رهبر فرا جناحی و همچون ناجی بی توجه به احزاب و سازمان ها فرمان براند . من این روش را غیر دمکراتیک می دانم

رفتار دمکراتیک این است که آقای رضا پهلوی با حقوق برابر با مخالفان سیاسی خود دیالوگ داشته باشد . دیگر تاریخ آن به سر آمده است که اکثریت نیروهای دمکراتیک کشورمان با علم و کتل برای بیعت به سراغ این و یا آن شخص بروند .

به باور من ائتلاف و همکاری در وهله اول از راه گفتگو و دیالوگ سازنده میسر می شود . نیرو های آزادیخواه و میهن پرست نباید واهمه ای از دیالوگ با خانواده های سیاسی مخالف و موافق ایرانی داشته باشند اما دیالوگ برای خود آداب و روش خاص خود را دارد . ما بخشی از جمهوری خواهان از سی سال پیش با مشروطه خواهانی همچون شادروان شاپور بختیار و داریوش همایون با حقوق برابر و احترام متقابل دیالوگ داشتیم این دو شخصیت بزرگوار موافق دیالوگ با مخالفان سیاسی خود بودند . ما تا کنون ندیدیم آقای رضا پهلوی در یک مناظره عمومی با شخصیت ها و جریان های مخالف جمهوری خواه شرکت کند . اگر حرف من نادرست است آقای رضا پهلوی می تواند برای نشان دادن حسن نیت در یک گفتگوی سازنده در کلاپ هاوس با شخصیت های داخل کشور بطور نمونه با آقای تاج زاده و یا با آقای زید آبادی و یا با کسان دیگر دیالوگ سازنده داشته باشد.

اما اساسی ترین اختلاف نظر سیاسی من نه تنها با آقای رضا پهلوی، بلکه با بخشی از جمهوری خواهان و جریان های طالب انقلاب می باشد . به عنوان یک جمهوری خواه رفرمیست و معتقد به مشی سیاسی رفرمیستی موافق تئوری انقلابی و یا تحولات انقلابی نیستم . یک رفرمیست نمی تواند بسته به اوضاع و شرایط هم طرفدار انقلاب و سرنگونی باشد و هم طرفدار رفرم.

پایه و اساس فکری آقای رضا پهلوی طی 40 سال گذشته سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است . یکی از هدف های اساسی ما برقراری تدریجی دمکراسی در ایران و محکم کردن نهاد های مدنی است . با سرنگونی و انقلاب نمی توان در این شرایط سخت و بغرنج و در این فضای موجود با روش های خشونت آمیز به این اهداف درست رسید . سرنگونی جمهوری اسلامی به هر قیمت یک حرکت کور سیاسی می باشد . برای ما تنها خود سرنگونی و رفتن این و آمدن یکی دیگر هدف نیست . من از آقای رضا پهلوی می پرسم اگر انقلاب بهمن در سال 57 اشتباه بوده که البته بود پس چگونه می توان این بار به رهبری شما وبا یک انقلاب دیگر پس از گذشت 43 سال که اوضاع و احوال از همه لحاظ بدتر از سال 57 می باشد به نتیجه مطلوب رسید . صادقانه می گویم برای من بسیار تعجب برانگیز است که چرا با داشتن این همه تجربه از انقلاب بهمن 57 دوباره خود و کشور را از چاله به چاه پرتاب کنیم. این را هم بگویم نگرانی وقتی فزون تر می شود که آقای رضا پهلوی در لهستان در کنار مجاهدین در یک گرد همایی و پروژه سرنگونی آقای پمپئو وزیر خارجه ترامپ شرکت می کند . در دوره ریاست جمهوری ترامپ کسانی با خوش خیالی بر این باور بودند که آمریکا برای سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی ایران بنگاه خیریه باز کرده است . آیا ایرادی بر این تفکر نیست که هر وقت روابط ایران و آمریکا متشنج می شود درست در همین مقطع زمانی فعالیت شان دو چندان می شود .

انتظار دیگر ما از آقای رضا پهلوی مشروطه خواه این است موضع خود در قبال سلطنت طلبان فحاش و بد دهن، پرخاش گر و فاشیست ماب روشن نماید . همین یکی گام بزرگی برای تقویت دمکراسی در کشور مان خواهد بود. اگر صادقانه بگویم فکر می کنم آقای رضا پهلوی در این مورد دست به اقدامات جدی نخواهد زد . اگر دقت کنیم . متوجه می شویم که سخنان اخیر رضا پهلوی با حرف های قبلی فرق دارد . جدا از این به نظر می رسد نیرو و وزن پوپولیست های سلطنت طلب در میان هواداران رضا پهلوی بیش از مشروطه خواهان دمکرات هستند. گرچه آرزوی من گسترش و تقویت دمکراسی در درون مشروطه خواهان می باشد اما تجربه نشان می دهد که آقای رضا پهلوی بنا به حساب و کتاب ها و ملاحظات سیاسی این کار را نخواهد کرد.

بر آورد من نشان می دهد که هواداران رضا پهلوی در رابطه با نقش خود در ایران بزرگ نمایی می کنند . آقای رضا پهلوی می تواند برای راستی آزمایی و بر آورد از نیروهای هوادار خود برای داخل کشور یک فراخوان سیاسی بدهد .

آشکار است که نا امیدی و بی اعتمادی مردم از حد و اندازه گذشته است . مردم ایران با تحمل سختی های کمر شکن در کلیت خود و به سبب سرکوب های وحشیانه، تجربه انقلاب، نبود رهبری و چشم انداز روشن و عواقب احتمالی انقلاب تا کنون تمایلی به سرنگونی جمهوری اسلامی نشان ندادند . مردم گرفتار و درمانده شده ا ند و برای نان شب شان دست و پا می زنند . در حال حاضر مردم در داخل کشور از همدیگر می پرسند که عاقبت کار چه خواهد شد .

به نظر می رسد هسته سرسخت حاکمان جمهوری اسلامی خود را برای شرایط بدون بر جام آماده می کند. پس از جنگ اوکراین و روسیه موضع ایران تغییر کرد . ما نمی دانیم در پس کله حاکمان تصمیم گیر چه می گذرد . بنظر می رسد بر جام نفس های آخرش را می کشد اگر بر جام رسما به خاک سپرده شود کشور ما وارد فاز خطرناکی خواهد شد.

در خاتمه این را هم بگویم اعتماد به نفس این حکومت برای سرکوب هنوز هم بالاست . ارزیابی حکومت این است که مردم بدون رهبری و تشکیلات است و می توان با سرکوب صدای اعتراضات مردم را خفه کرد . نباید فراموش کرد بقای قشر قابل توجهی از سرکوب گران کاملا با بقای نظام ولایت فقیه گره خورده است . این قشر سرکوب گر و دارای منافع، خود را به لحاظ اعتقادی وامدار این حاکمیت جبار و ایدئولوژیک می داند و از فرهنگ نازلی هم برخوردار هستند.

باری تجربه به من آموخته است که در سیاست مطلق گرا نباشم من هم نمی دانم با دخیل بودن پارامتر های گوناگون و در هم ریخته کنونی عاقبت کار به کجا خواهد کشید. اما یک چیز را می دانم آن هم این است که فروپاشی بسیار بدتر و مخرب تر از انقلاب می باشد .



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy