Thursday, Jun 23, 2022

صفحه نخست » رهبری سمبولیک را با "رهبرتراشی" اشتباه گرفتید! نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_3.jpgهر فرآیند که به برآیند می‌رسد یک امر علمی از طریق مقایسه را به ما نشان می‌دهد. رویداد‌های وقوع یافته مانند رویداد مدرنیزاسیون و رویداد نظام تئوکراتیک جمهوری اسلامی رویدادهای تجربی بوده و از هم قابل مقایسه اند؛ تقدم و تأخر آنها مهم نیستند مهم پیشروی و پسروی و دستاوردهای آنها هستند. بازگشت به امر رویداده متأخر مانند مدرنیزاسیون دوره پیش از جمهوری اسلامی عقب گرایی محسوب نمی‌شود بلکه برعکس نقب زدن به حکومت روحانیون شیعی عقب مانده است که جامعه را به شبه جامعه تبدیل کرده است. اروپائیان نیز پس از حاکمیت کلیسا به رویداد عقلگرایی نیاکان یونانی خود بازگشت داشته‌اند و "دموکراسی آتنی" را تبدیل به دموکراسی کنونی کردند. بنابراین نظرداشت به فرایند مدرنیزاسیون در دوره رژیم پیشین و آن را در وجه آزادی و دموکراسی‌اش تکامل دادن نشانه ذهن مدرن است.

در مقاله‌ای با عنوان "دشمن ما همینجاست دروغ میگن امریکاست" در "خبرنامه گویا" نوشتم:

وقتی فرانسه اشغال شده بود مردم از ترس حکومت‌شان به متفقین پناه بردند. مارشال دوگل در خارج از فرانسه، جبهه ملی علیه آلمان تشکیل داده بود. در ایتالیا دوره موسولینی، ایتالیایی‌ها هم از بیگانگان استقبال کرده بودند و هم خودشان جنگ پارتیزانی علیه موسولینی بر پا داشته و در نهایت از شّر وی نجات پیدا کردند. مدعی‌ام که ایران در اشغال جمهوری اسلامی ست. چونکه جمهور اسلامی مردم ایران را به دیده دشمن می‌نگرد. چنین دشمنی از هر دشمن بیگانه خطرناک‌تر است. و این خطر را ایرانیان با پوست و گوشت خودشان حس کرده بودند که گفتند «دشمن ما همینجاست دروغ میگن امریکاست». به همین جهت خواهان رفع چنین خطری از ایران و ایرانی شده بودند. گیریم مردم به فلاکت کشیده شده برای رهایی از شّر این نظام که چیزی از ایران و ایرانی باقی نگذاشته خواهان حمایت کشورهای جهان از جمله امریکا و اروپا شوند بعبارت دیگر، بیگانگان، از امریکا گرفته تا برخی کشورهای دیگر در مبارزه مردم ایران علیه این نظام فاسد ضد ایرانی با مردم ایران همصدا شوند چه مشکلی پیش می‌آید؟ مگر چین و روسیه کشورهای بیگانه نیستند که جمهوری اسلامی را سر پا نگهداشته‌اند و به همین جهت در آخرین نماز جمعه رفسنجانی، هنگامی از تریبون شعار «مرگ بر امریکا» سر داده می‌شد مردم یکپارچه مقابل به مثل می‌کردند و شعار «مرگ بر روسیه» سر می‌دادند؟ پایان نقل قول. نلسون ماندلا نیز در مبارزه علیه نژادپرستی از پشتیبانی اروپائیان برخوردار شده بود. پیشبرد هر امر سیاسی و غیر سیاسی نیازمند رهبری است. رهبری همچون نلسون ماندلا می‌تواند نمادی از آزادی و دموکراسی باشد و همچون خمینی نمادی از حکومت اسلامی ویرانگر. هر دو رهبر از حمایت خارجی‌ها برخوردار شده بودند؛ منتها یکی به خدمت ملت در آمده بود و دیگری علیه ملت.

هیچکدام از موارد مذکوره در خصوص رویدادهای سیاسی پیش آمده و حمایت بیرونی از آنها را نمی‌توان به حساب "رهبرتراشی" گذاشت. از آنجا که آقای رضا پهلوی از مقبولیت اجتماعی برخوردار است می‌تواند نقش رهبری سمبولیک را در سرنگونی حکومت اسلامی بازی کند. هیچ اشکالی هم ندارد اگر از سوی افکار عمومی خارج و رسانه‌ها مورد حمایت قرار گیرد. بیان "چلبی سازی" و "رهبر تراشی" که از سوی سازمان‌های جمهوری خواه هر از گاهی مطرح می‌شوند بچگانه بوده و بهانه ایست از سرِ انفعال سیاسی و بغض است ناشی از فقدان نقش رهبری که ترکیده. بنابراین در شرایط فعلی دو مسئله بایست برای ایرانیان مهم و کانونی باشد تا بتواند از شّر حکومت عقبگرای اسلامی خلاص شود؛ یکی بازگشت به مفهوم مدرنیزاسیون دوره پهلوی هاست و دیگری ارتقاء آن به وجه آزادی و دموکراسی. این یک امر سیاسی است که با یک رهبریِ با نفوذ سمبولیک می‌تواند روی دهد.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy