ویژه خبرنامه گویا - عبدالستار دوشوکی
در سایت وزین گویا مقاله ای از آقای کورش عرفانی تحت عنوان " تدارک حمله ی نظامی به ایران و تجزیه ی آن" را خواندم که تک تک جملات آن روح مرحوم ایرج پزشکزاد را در قالب "داییجان ناپلئون" فریاد می زد. هزار افسوس که ایرج پزشکزاد قریب به شش ماه پیش به دیار باقی شتافت و فرصت نیافت " داییجان ناپلئون" دیگری اما اینبار برای مقابله با اسرائیل و آمریکا خلق کند تا مش قاسم های غیاث آبادی اینترنتی عصر جدید با آیه و قسم شاهدی باشند بر مدعای او.
شوربختانه مروجان خودشیفته مولفه توطئه باوری و تئوريسينهاي خودعلامهپندار و متوهم که مدعی اندیشه ورزی با مغالطه و سفسطه های فضل فروشانه و مبتنی بر سراب ء توهم توطئه در آشفته بازار تحلیل های اینترنتی کم نیستند که نه تنها در مفصل بندی بی نهایت گرایی (مطلق باوری) التقاطی و مخلوط کردن دوغ و دوشاب چیره ورزی منحصر به فرد در قلم افشانی و تبحر لسانی دارند, بلکه در هراس افکنی هدفمند و ترس گستری هوشمند آموزش های لازم را نیز فرا گرفته اند, تا مردم بجای استدلال و عقلانیت و همت برای براندازی جمهوری اسلامی, مفلوج ِ ترس از تجزیه و تکه پاره شدن کشور در ضمیر ناخودآگاه خود "فروپاشی نظام" را مترادف با "فروپاشی کشور" تلقی کنند و برای "خیر ایران" از خیر سرنگونی نظام بگذرند. حتی اردشیر زاهدی داماد شاه که وی نیز سال گذشته همزمان با مرحوم پزشکزاد دار فانی را وداع کرد جزو شارحان و مروجان پروپاقرص این "تئوری توهم توطئه" بود و اسفا که این توهم وی را آخر عمری به دامان جمهوری اسلامی فرو نشاند. زیرا با منسوب نمودن مخالفان رژیم به دولت های بیگانه و توطئه گر و خطر تجزیه ایران, در آغوش گرفتن رژیم را توجیه می کرد.
از نظر روانشناسی تئوریسن های متوهم با شگرد مطلق پنداری (بی نهایت گرایی) و ارائه رهیافت توطئه محورانه به گونه ای قلم افشانی می کنند که گویا به اسرار فوق سری و مخفی ترین نقشه های پنهانی قدرت های توطئه گر جهانی و منطقه ای دسترسی دارند و با صغري و كبري کردن ها, خود را مطالعه گرحرفهای و مشاهده گر كنجكاو عرضه می کنند که تو گویی اسرار ماورا شنود و علم غیب و شهود در ید منحصر به فرد آنهاست. توهم توطئه از جمله عارضه هاي بدخیم فرهنگ ایرانی است که همواره دست های نامرئی تبانی و توطئه بیگانگان دسیسه باز را بعنوان قادر مطلق و دخیل در هر رویدادی (حال, گذشته و آینده) می بینند و خود را همانند یک بیمار زمین گیر بی اراده یا ناتوان و فلج و یا "عروسک خیمه شب بازی" تصور می کند که توانایی درک و تبیین واقعگرایانه تحولات و رویدادها از حیطه اختیارات جمعی و اراده ملی آنها خارج است. دکتر احمد شرف (برادر مرحوم حمید اشرف رهبر سازمان چریک های فدایی خلق ایران) که استاد جامعه شناس در دانشگاه های آمریکا می باشد "جذابیت توهم توطئه برای ایرانیان" را در کتاب معروف " جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران" به خوبی توضیح می دهد.
البته نگارنده نمی داند که در این گیرودار شدید رقابت های امنیتی و سرقت های اطلاعاتی بین موساد و اطلاعات سپاه, آقای کوروش عرفانی چگونه و از چه طریقی به اسناد فوق سری به گفته خودش "نقشه ی راه تل آویو" برای به خاک سیاه نشاندن و تجزیه ایران دست یافته است, باید گفت والله العالم. ایشان مدعی است که تل آویو با کلاه گذاشتن بر سر کشورهای عرب منطقه و سایر قدرت های منطقه ای می خواهد با تزویر طرح تجزیه و تقسیم ایران را به آنها قالب کند تا بتواند طرح "اسرائیل بزرگ" را به پیش ببرد. وانگهی بنده نمی دانم تا چه حد رسوبات یا تفکرات "اسرائیل ستیزی" و آمریکا ستیزی" در بستر فکری ایشان تاثیرگذار هستند. آنهم در زمانی که خود عربها با اسرائیل پیمان اخوت می بندند و برخی از ما ایرانیان برای حماس و جهاد اسلامی "کاسه داغ تر از آش" شده ایم.
ایشان در بخش "ایران پس از حمله" مقاله افشاگرانه خویش به جزئیات ریز و مافوق سری طرح اسرائیل برای تجزیه و تقسیم نُه گانه ایران بین کشورهای مختلف می پردازد, به گفته آهنگ معروف مرحوم شجریان, مو به مو پیچ و خم هر کوچه و سهم هر کشور را شرح می دهد. بسیاری از استانهای باقی مانده نیز نه به کشورهای دیگر, بلکه به گفته ایشان " به فراخور دارا بودن منابع قابل توجه بین شرکت های نفتی یا صنعتی ابرقدرت ها تقسیم می شود. یعنی نظم جهانی جدیدی بوجود می آید که نه ملت های مستقل بلکه شرکت های نفتی و صنعتی صاحب کشور می شوند.
در طی ٤۳ سال گذشته مطالب بیشماری درباره "تجزیه ایران" خوانده و شنیده ام. و در این مورد بسیار تحقیق کرده و نوشته ام و گفته ام. اما با رعایت ادب و احترام باید عاجزانه اعتراف کنم که هرگز تا به امروز این همه اباطیل, لاطائلات و توهم و ترهات در هیچ محفل مهمل سرایی ندیده و نشنیده ام, چه برسد همگی در یک نوشتار کژپنداشت انباشته شده باشد. ایشان در بخش "عوارض و نتایج حمله ی نظامی به ایران" تصویری از فاجعه عظیم هسته ای (nuclear apocalypse) یا آخر الزمانی (Armageddon) ارائه می کند که در آن کشور نه تنها تکه تکه و ویران شده, بلکه به گفته ایشان به دلیل جنگ داخلی و قحطی و قتل عام های قومی و محلی دهها میلیون ایرانی در نزاع آب و نان همدیگر را قتل عام می کنند و استانهای جنگ زده خالی از سکنه شده و به بیابانی خشک و لم یزرع تبدیل می شوند. وی سپس با اعتماد به نفس غیرقابل توصیف هشدار می دهد که باید هشیار بود زیرا داریم وارد فاز اجرایی می شویم. باید گفت خواب دیدی خیر باشه! زیرا فروپاشی قریبالوقوع نظام مترادف با فروپاشی ایران نخواهد بود. زمستان جمهوری اسلامی از کشور رخت خواهد بست و سیاهی به زغال "هراس افکنی" خواهد ماند.
نکته مهم و قابل تامل این است که جمهوری اسلامی بهترین خدمت را به اسرائیل کرده است. اسرائیل در خواب هم تصور نمی کرد اعراب از ترس عقرب جراره ای بنام جمهوری اسلامی به دامان اسرائیل بخزند. وجود "لولو خور خوره ای" بنام جمهوری اسلامی برای اسرائیل نعمت الهی است. بقول غربی ها جمهوری اسلامی فقط پارس کردن بلد است و نه گاز گرفتن. وانگهی کمتر از دو ماه پیش بنده با چشمان خودم در پارلمان اروپا شاهد بودم که اروپایی ها نمی خواهند جمهوری اسلامی را حتی در زمینه حقوق بشر دلخور و رنجیده خاطر کنند. شنبه ٤ تیر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که به تهران رفته است اعلام کرد آمریکا توافق کرده مذاکرات بین ایران و آمریکا در روزهای آتی از سرگرفته شود. باور کنید نه اسرائیل و نه عربستان و نه آمریکا و نه اروپا, اگرچه از همه اهرم های فشار (از جمله اپوزیسیون) استفاده ابزاری می کنند, اما شوربختانه هیچکدام از آنها خواهان تغییر رژیم در ایران نیستند. از ساده انگاری و توهم پنداری دست برداریم.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن