Monday, Aug 15, 2022

صفحه نخست » مناظره منتقد سلطنت با منتظرالسلطنه، علی ایزدی

Ali_Izadi.jpgیکی ازپیامد‌های انتشاربیانیه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ میرحسین موسوی درسطح رسانه‌ای، مواجهه مناقشه برانگیزاخیرتقی رحمانی با مراد ویسی درتلویزیون ایران اینترنشنال می‌باشد. رحمانی که ازآغازبکارگیری عنوان "ملی مذهبی" برای جریانی سیاسی ودینی درهفتمین انتخابات ریاست جمهوری درسال ۱۳۷۶ عمومأ با این نام شناخته شده است، درمقابله منتقدانه وشجاعانه با جمهوری اسلامی یک ونیم دهه ازعمرخود را درمقاطع مختلف درزندان‌های رژیم سپری کرده است. مراد ویسی هم که زمانی با سوابق اصلاح طلبانه درروزنامه سلام شناخته می‌شد، پس ازخروج ازایران دررادیوفردا، شبکه من وتو فعال بود واکنون درایران اینترنشنال عهده دارنقشی مهم می‌باشد. مناظره این دودربرنامه اخیر درابعادی مختلف قابل بحث می‌باشد که دراین یادداشت به مواردی ازان پرداخته می‌شود.

اشتباهات اساسی تقی رحمانی

اول اینکه جایگاه فردی مانند رحمانی وبا آن سوابق درخشان مبارزاتی بالاترازآن است که با رسانه‌ای چون ایران اینترنشنال مصاحبه نماید. مهم ترین دلیل این است که آن شبکه نه تنها ازنظرمنابع مالی کاملأ مشکوک می‌باشد، بلکه مواضع دوسال اخیرش درنحوه انعکاس وپوشش اخبارمربوط به گروه تروریستی وتجزیه طلب الاحوازیه، برنامه‌های تبلیغاتی مجاهدین خلق ونهایتا نشست خبری ومصاحبه مطبوعاتی جنجالی رضا پهلوی در۱۳ خرداد ۱۴۰۱ نشان داد که دیگرحتی نمی‌تواند به مستقل بودن تظاهرنماید. اگرچه متاسفانه یکی ازهموندان وهمکاران سابق تقی رحمانی که زمانی به عنوان ملی مذهبی معرفی می‌شد، چند سالی است که به جمع کارمندان وحقوق بگیران ایران اینترنشنال پیوسته، اما بنظرنمی رسد هرگونه همکاری با ان رسانه حتی درموضع منتقدانه قابل توجیه باشد، چراکه برخی صرفأ با حضورخود دربرنامه‌ها بدان اعتبارومنزلت رسانه‌ای می‌بخشند.
دوم آنکه اگرچه غالب مصاحبه‌های تقی رحمانی با ایران اینترنشنال پیرامون نرگس محمدی بوده است وازاین منظرکه می‌خواهد صدایی برای همسردربند ودردمند خویش باشد قابل توجیه است، اما مناظره با مراد ویسی قطعأ نمی‌تواند اولویتی ازاین دست باشد. بطریق اولی امثال میرحسین موسوی هم خشنود نخواهند بود که صدای مظلومیت آنان ازرسانه‌ای وابسته منعکس شود. حساسیت این مهم وقتی پیشاپیش آشکاراست که مراد ویسی پس ازشرکت درمناظره با مصطفی تاجزاده در۳۰ خرداد ۱۴۰۱ درکلاب هاوس عملا ورسمأ نشان داد که "شاهزاده رضا پهلوی"‌اش را تنها منجی ایران می‌داند.
سومین اشتباه تقی رحمانی درمناظره با مراد ویسی آن بود که اگرچه بحث را با منطق ومتانت آغازکرد، اما احساساتی شدن اودراواخرمباحثه باعث شد تا ویسی ازآن بهره برداری وسواستفاده نماید. به عبارت دیگرویسی زیرکانه وخارج ارانصاف اصل بیانیه میرحسین موسوی را تخطئه نمود و بی ارزش خواند، اما رحمانی ضمن تلاش تام درتوضیح مواضع موسوی، با برخورد احساسی دربخشی ازمناظره باعث شد تا ویسی اورا به عدم تحمل دموکراسی متهم نموده واین خصیصه منفی را به همه همفکران رحمانی تسری بخشد. رحمانی درجایگاه یک متفکرمبارزباید پیش ازمشارکت دربرنامه فوق توجه می‌نمود که رسانه هایی چون ایران اینترنشنال سابقه دیرینه درچنین نوع بهره برداری هایی داشته‌اند. مناظره الهه هیکس با مهدی مهدوی آزاد درگذشته نمونه‌ای ازاین دست می‌باشد. اگرچه برخورد خارج ازعرف وادب هیکس درآن برنامه ایران اینترنشنال قابل توجیه نبود، اما جرقه آتش آن معرکه برخاسته اززیرکی وفتنه رسانه‌ای برای تخریب بیش ازپیش الهه هیکس بود.

منطق مغلطه مراد ویسی

نخست انکه ویسی هشدار موسوی را ان هم درشرایط خفقان داخل کشوربه ان حد تقلیل وتخفیف داد که مدعی شد: "بعضی این حرف‌ها را مردم قبول ندارند وبعضی دیگرمردم برایشان مهم نیست. " با این اسندلال که چه مجتبی خامنه‌ای جانشین رهبرشود، چه رئیسی یا علم الهدی مهم نیست چون مردم با اصل ولایت فقیه مخالفند. اگرچه این منطق ویسی تا حدی قابل پذیرش است اما نتیجه گیری زیرکانه اوکه چون موسوی تابع اصل ولایت فقیه می‌باشد، بنابراین نظرش دراین بیانیه ارزشی ندارد، منصفانه نیست. اگرچه مردم ایران نه تنها ولی فقیه را قبول ندارند بلکه اساسأ ازجمهوری اسلامی گذرکرده‌اند، اما این بدان معنا نیست که نسبت به یک استبداد موروثی که جانشینی احتمالی مجتبی خامنه‌ای را تضمین کند، بی تفاوت هستند. آنچه تقی رحمانی به درستی فرایند لاغرشدن دموکراسی نامید.
دوم انکه، ویسی مدعی شد که طرفداران موسوی تنها بخشی ازمردم هستند که خواهان بقای جمهوری اسلامی هستند. این ادعای غیرمنصفانه پیش ازانکه هدفش تحقیرموسوی باشد تقلیل دادن ارزش جنبش بزرگ سبزتنها به طیفی ازمردم جامعه ایران است که رژیم ولی فقیه را می‌خواهند. این درحالی است که دراپوزیسیون جناح‌های مختلفی وجود دارند که حامی موسوی وجنبش مردم درکناراوصرفنظرازگرایشات فکری میرحسین می‌باشند. نباید فراموش کرد که حتی شخصیت هایی چون ابوالحسن بنی صدربه دفاع ازحقوق موسوی پرداختند واعتراض واستقامت اورا درراه دموکراسی محترم شمردند.
سوم آنکه، آماج حملات ویسی بیشترمتوجه موسوی بود نه بیانیه‌اش، ان هم بدان بهانه که موسوی همواره ازدوران طلائی امام یاد می‌کند ودرواقع اوصرفأ دشمن خامنه‌ای است وکماکان خمینی را می‌ستاید. اگرچه استدلال ویسی ازمنظری درست است واین ایراد اساسی برموسوی وارد می‌باشد، اما استنتاج ویسی خطایی استراتژیک می‌باشد، چراکه ضمن تخطئه نمودن موسوی به واسطه دفاع اوازامامش، نباید سیرتحول فکری موسوی را طی سال‌های اخیردرمواضعش نادیده انگاشت. ضمنأ اگربخواهیم پیشینه سیاسی اشخاص را نبش قبرکنیم واین چماق نقطه ضعف را برسرشان بکوبیم، خود مراد ویسی هم سابقه درخشانی نداشته است. اوروزنامه نگاری است که ازخمینی خواهی تا "شاهزاده" شوریدگی تغییرموضع داد، آنچه که به تعبیرتقی رحمانی خود هنری است!
نتیجه مناظره رحمانی وویسی قابل پیش بینی بود، چراکه دگردیسی ویسی تا حد مرید رضا پهلوی شدن، درگفتگوی اوبا تاجزاده اثبات شده بود. ویسی درآن جلسه کلاب هاوس ده‌ها بارعنوان "شاهزاده" رابرای رضا پهلوی با اشتیاق وسواس ویژه‌ای بکاربرد، آنچه که باعث شد تا امیرعباس فخرآور او را "مراد السلطنه" بخواند. اگرچه بسیاری ازمواضع وواژگان فخرآورمورد تایید این راقم نمی‌باشد، اما توصیف اخیراوازویسی چندان دورازواقعیت نبود.
خشم تقی رحمانی وبرخورد بعضأ احساسی اودرمناظره اخیرازاین منظرقابل درک می‌باشد اما ازجنبه رسانه‌ای ممکن است امتیازی مثبت برای ویسی ونکته‌ای منفی درکارنامه رحمانی محسوب شود. ازطرف دیگربنظرنمی رسد که ایران اینترنشنال هم ازاین سیاه نمائی تصادفی درمواضع ملی مذهبی‌ها چندان ناخشنود باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy