Sunday, Oct 30, 2022

صفحه نخست » وظایف مبرم دولت موقت پس از سرنگونی حکومت اسلامی (بخش سوم)، آرمان مستوفی

Arman_Mostoufi.jpgبخش یکم

https://news.gooya.com/2022/10/post-69416.php

بخش دوم

https://news.gooya.com/2022/10/post-69661.php

بخش سوم

پس از انتشار دو بخش نخست این نوشتار، برخی از خوانندگان نکاتی را به نویسنده یادآوری کردند. از مهم‌ترین آنها، وظایف مبرمی‌ست که باید نه تنها پیش از تشکیل دولت موقت، بلکه به ویژه پیش از سرنگونی حکومت اسلامی انجام شود.

همه شما فرمان "آتش به اختیار" آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر حکومت اسلامی، به پیروانش در خرداد 2576/1396 را به یاد دارید. در اجرای این فرمان که نماد آشکار بی‌قانونی‌ست، اسلامگرایان تاکنون جنایت‌های فراوانی مرتکب شده‌اند و می‌شوند.

نیروی قدس سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه و بخشی از گارد ویژه و بسیج، از افرادی تشکیل می‌شود که سازمان‌یافته، مسلح و مجهزند. حتی برگه‌های هویتی متعدد دارند. بخشی از آنها ممکن است، در اجرای فرمان "آتش به اختیار" آیت الله خامنه‌ای، پنهان شوند و به کار زیرزمینی روی آورند؛ کارهایی از قبیل تروریسم و تبهکاری‌های سازمان‌یافته. نیروهای میهن‌دوست و آزادی‌خواه باید از هم اکنون، تا دیر نشده، همه اطلاعات مربوط به این سازمان‌ها و افراد را از هر راه که می‌توانند گردآوری کنند و در زمان مناسب، در اختیار دولت موقت قرار دهند.

کار دیگری که باید از هم اکنون انجام شود، گردآوری اطلاعات درباره دزدانی‌ست که دارایی‌های مردم ایران را ربوده‌اند و می‌ربایند و به خارج از ایران می‌برند. این اطلاعات را هم میهن‌دوستان در سازمان‌های گوناگون، باید از هم اکنون گردآوری و منتشر کنند.

نکته دیگر، گردآوری اطلاعات درباره مشکلات وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف است. نمی‌توان از دولت موقت انتظار داشت در مدت کمی که بر سر کار است، مشکلات مبرم و فوری همه وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها را شناسایی و حل کند. میهن دوستان باید از هم اکنون نه تنها این مشکلات را شناسایی و فهرست کنند بلکه برای هر یک از آنها راه حل، و حتی راه حل‌هایی، پیشنهاد کنند که عملی هم باشد.

به علاوه، اگر نمی‌خواهیم مانند انقلاب اسلامی، در فردای پیروزی، یک پزشک داروساز (ابراهیم یزدی) وزیر امورخارجه بشود و یک آشوبگر حرفه‌ای بدون تحصیلات (صادق قطب زاده) رئیس رادیو تلویزیون و ... باید از هم اکنون در فکر یافتن افراد شایسته برای قبول مسئولیت بود. با توجه به آنچه در بخش نخست این نوشتار خواندید، این وظیفه به عهده شاهزاده رضا پهلوی‌ست. فراموش نشود که در ایران، ما بیش از 5000 "پست حساس" داریم. میهن دوستانی که در درون کشور فعالیت می‌کنند نباید در زمینه شناسایی و معرفی افراد کاردان و شایسته به شاهزاده رضا پهلوی وقت را تلف کنند.

در توضیح روابط با روسیه، یک نکته فراموش شده بود که همانا عدم دخالت ایران در جنگ اوکرایین است. دولت موقت باید فوراً هرگونه همکاری نظامی با روسیه (متجاوز) علیه اوکرایین (قربانی تجاوز) را متوقف کند.

به سیاست خارجی بازگردیم؛ درمورد عراق و سوریه، مشکل قدری پیچیده‌تر است. دولت موقت باید تصمیم‌هایی بگیرد که پیامدهای درازمدت خواهد داشت.

در سوریه، دولت بشار اسد توانسته است با کمک روسیه و حکومت اسلامی ایران برجا بماند ولی جنگ هنوز ادامه دارد. آنچه مسلم است، دولت آینده ایران سیاست حکومت اسلامی را ادامه نخواهد داد. بخشی از مناطق شمال و شرق سوریه در اشغال ترکیه است. گروه سلفی "احرارالشام" در جنوب و داعش در شش نقطه مختلف این کشور هنوز مناطقی را در تصرف دارند. علاوه بر آنها، در ادلب، ترکیه دست کم پنج گروه اسلامگرای افراطی را در پناه گرفته است. در چنین شرایطی، با توجه به وضعیت روسیه در جنگ با اوکرایین، اگر دولت موقت ایران اعلام کند که نیروهای ایران را از سوریه خارج میکند، اسلامگرایان افراطی احتمالاً خواهند توانست با کمک ترکیه بر آن کشور چیره شوند. در برابر چنین احتمالی، سود و زیان بلند مدت ایران چیست و موضع دولت موقت چه باید باشد؟

از سوی دیگر، حکومت اسلامی ایران هزاران تن از جوانان شیعه افغانستان، بیشتر از قوم هزاره، را در «تیپ فاطمیون» آموزش و سازمان داده و برای جنگ به سوریه فرستاده است؛ چیزی همانند «لژیون خارجی» فرانسه. از شمار دقیق این افغانستانی‌ها اطلاع دقیقی در دست نیست. منابع گوناگون، تعدادشان را از 5000 تا 15000 برآورد کرده‌اند. برخی از آنها همسر و فرزندانشان را نیز به سوریه برده‌اند. از نظر انسانی، دولت آینده ایران نباید این افغانستانی‌ها را در سوریه رها کند. ولی ضمناً انها را به افغانستان نیز نمی‌تواند پس بفرستد زیرا طالبان همه آنها را از دم تیغ خواهند گذراند. با این نیروی نظامی چه باید کرد؟

در میان کشورهای عربی، عراق همیشه رو به سوی ایران داشته است؛ چه در دوستی و چه در دشمنی. دولت آینده ایران البته ترجیح می‌دهد این روابط برپایه دوستی و همکاری همه‌جانبه گسترش پیدا کند. قابل انکار نیست که حکومت اسلامی ایران از نفوذ سیاسی قابل ملاحظه‌ای در عراق برخوردار است. این، دستاوردی‌ست که حکومت آینده ایران بهتر است به هدر ندهد (چگونه؟). در عراق حکومت اسلامی ایران یک نیروی شبه نظامی 150،000 نفری را آموزش و سازمان داده و تجهیز کرده است (حشدالشعبی). در غیاب ارتش عراق که در خرداد سال 2573/1393 به شکل شرم‌آوری از برابر داعش گریخت، این نیرو بود که با کمک کردها و آمریکا توانست جلوی چیرگی کامل داعش بر عراق را بگیرد. این نیرو، منطقاً، باید در ارتش عراق ادغام شود. شاید انجام این کار، تا اطمینان یافتن از استواری دولت و ارتش عراق برای رویارویی با خطر احتمالی حمله مجدد بنیادگرایان اسلامی، مدتی زمان ببرد ولی نقشه راه، باید این باشد.

نکته دیگر در رابطه با عراق این است که دولت عراق هنوز دیناری بابت غرامت تجاوز رژیم صدام حسین به ایران پرداخت نکرده است. حکومت اسلامی نه تنها این غرامت را مطالبه نکرده بلکه کمک‌های هنگفت دیگری هم در اختیار عراق قرارداده است. تکلیف غرامات جنگ چه می‌شود؟

آنچه درباره عراق و سوریه نوشته شد تنها بخشی از مسائلی‌ست که در رابطه با آن دو کشور در برابر دولت موقت قرار می‌گیرد، نه همه آن. بنابراین، دولت موقت باید پیش از اعلام هرگونه تصمیم شتابزده درباره این دو کشور، یک گروه از کارشناسان مسائل منطقه خاورمیانه را برای رایزنی فرابخواند و پس از بررسی همه جانبه، تصمیم بگیرد.

در خلیج فارس، رژیم شاهنشاهی مسئله حل نشده‌ای برای حکومت اسلامی به ارث نگذاشته بود. اگر تحریکات، تهدیدها و شاخ و شانه کشیدن‌های حکومت اسلامی به پایان برسد، دولت موقت خواهد توانست روابط دوستانه‌ای را که پیش از انقلاب اسلامی در منطقه وجود داشت، با همسایگان از سر بگیرد.

روابط ایران با ترکمنستان عادی و با پاکستان تقریباً همیشه، دست کم در ظاهر، دوستانه بوده است. دولت موقتی که پس از سرنگونی حکومت اسلامی در ایران به روی کار می‌آید، می‌تواند همین رابطه را ادامه دهد هرچند دولت دموکراتیک بعدی ممکن است بخواهد درباره نقش پاکستان در گسترش بنیادگرایی اسلامی و هدف‌های دولت اسلام آباد از دوبار روی کار آوردن طالبان در افغانستان در سال‌های 2۵۵۵/1375 و 2580/1400 بررسی‌های بیشتری انجام دهد.

ایران آینده، به عنوان کشوری که بیش از چهار دهه قربانی بنیادگرایی اسلامی بوده، البته نمی‌تواند در برابر گسترش همین ایدئولوژی خشن و واپسگرا در همسایگی‌اش بی تفاوت بماند. به ویژه آنکه قربانی این واپس‌گرایان، مردم هم‌زبان و هم‌فرهنگ ما در افغانستان هستند.

دولت موقتِ برآمده از انقلاب « زن، زندگی، آزادی » حکومت طالبان بر افغانستان (امارت اسلامی افغانستان) را به رسمیت نخواهد شناخت و هیچ رابطه‌ای با آن برقرار نخواهد کرد. شخصیت‌ها و نیروهای میهن دوست، آزادیخواه و پیشروی افغانستان که اکنون بخش بزرگی از آن به تاجیکستان پناه برده است، و به ویژه آزادیخواهانی که هم اکنون در درون افغانستان در برابر طالبان مقاومت می‌کنند، باید بتوانند روی پشتیبانی برادرانه ایران حساب کنند.

دولت موقت همچنین به ستم حکومت اسلامی بر پناهجویان افغانستانی پایان خواهد داد. کودکان و نوجوانان افغانستانی در ایران، صرفنظر از موقعیت پدر و مادرشان، باید همانند کودکان ایرانی از حق آموزش برخوردار باشند. و به همین ترتیب، در تامین خدمات بهداشتی نباید هیچ تبعیضی بین ایرانیان و پناهجویان افغانستانی وجود داشته باشد.

فراتر از کشورهای همسایه، تنها کشوری که می‌توانیم به معنای درست کلمه «دوست و برادر» بنامیم، تاجیکستان است. دولت تاجیکستان، در چهار دهه اسارت ایران در چنگال حکومت اسلامگرایان، پاسداری از فرهنگ مشترک را وظیفه خود قرار داد و در بزرگداشت زبان فارسی، نوروز، کوروش، فردوسی و حتی درفش کیانی آنچه می‌توانست، انجام داد. دولت موقت به روابط ایران و تاجیکستان، در همه زمینه ها و از همان آغاز، به صورت روابط میان خواهر و برادر خواهد نگریست.

در سطح جهانی، روابط ایران و ایالات متحده آمریکا در چهل و چند سال اخیر نشیب فراوان داشته است. کم نیستند کسانی که ایالات متحده را در تحریک انقلاب اسلامی، سرنگون کردن محمدرضا شاه پهلوی و روی کارآوردن آیت الله خمینی مقصر می‌دانند و مدارکی هم ارائه می‌کنند. از سوی دیگر، آمریکایی‌ها به گروگان‌گیری دیپلمات‌هایشان در ایران اشاره می‌کنند و چهل و چند سال شعار «مرگ بر آمریکا» را به یاد می‌آورند. در این میان، پشتیبانی آمریکا از عراق در جنگ 8 ساله و شلیک به هواپیمای مسافربری ایران ایر در تیر 2547/1367 هم در یاد ایرانی‌ها مانده است هرچند دولت آمریکا مبلغ سد و سی و یک میلیون هشتسد هزار دلار غرامت آن اشتباه را در زمانی که حجت‌الاسلام علی خامنه‌ای رئیس جمهوری بود، به حکومت اسلامی پرداخت.

امروزه مشکل اساسی ایران و آمریکا تحریم‌های فلج کننده به ویژه تحریم‌های بانکی‌ست که با سرنگونی حکومت اسلامی، راستگویی درباره فعالیت‌های اتمی و عادی سازی روابط با کشورهای منطقه، علت وجودی خود را از دست می‌دهند. منطقاً می‌توان انتظار داشت که بلافاصله پس از تشکیل دولت موقت، ایالات متحده همه تحریم‌ها را لغو کند و روابط با ایران را به حال عادی بازگرداند.

برقرار کردن روابط عادی و دوستانه به بقیه کشورهای جهان، برای دولت موقت کار دشواری نخواهد بود.

ادامه دارد



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy