بَرو بچههایهای زمین خاکی " بیابان زغالی" محله " تیر دوقلو" و زمین چمن ورزشگاه خیابان پاک میدان خراسان (ورزشگاه شماره ۸) شهادت میدهند این فوتبالیی امجدیه رو، و "دارائی" چی و دوستدار آقا جلال (طالبی) اهل و عاشق کشتی و فوتبال بود، عاشقی که درحکومت اسلامی حتی از تماشای ورزش زده شد. صحنههای اسلامیزه و حکومتی شده در ورزش فوتبال و کشتی، و ورزشکارکُشی جانیان حکومتی کار خودش را کرد و باعث شد من، همان اهل و عاشق کشتی و فوتبال، دیگر سراغ تماشای مسابقات نروم و پیگیر وضعیت ورزش کشورم نشوم.
و دریغا کارهای این سه مرد عرصه ورزش را به دلیل نوشته شده پیگیر نبودم، حتی یک بازی کامل از این سه را به تماشا ننشستم و فقط تکه هایی از بازیهایشان را این جا و آنجا دیدم. جنبش زن، زندگی، آزادی عرصه زندگی سیاسی و انسانی این سه مرد را آشکارتر ساخت، مردانی که نشان دادهاند ورزش و آزادگیِ تنیده با آن از سیاست جدا نیست.
بحث رابطه سیاست و ورزش پیش وبعد از انقلاب درجمع رفقا و دوستان سیاسی و ورزشکار مطرح و داغ بود و در بارهاش گفته و نوشته میشد. سال ۱۳۶۱ پرویز قلیچ خانی و من، به فکر انتشار نشریهای به نام "ورزش و انقلاب" افتادیم و شماره نخست آن را هم منتشر کردیم اما بدلیل شرایط سیاسی و بگیر و ببندها کار ادامه نیافت. قصد این بود در این نشریه بیشتر به رابطه ورزش و سیاست پرداخته شود. میخواستیم بنویسیم و بگوئیم ورزش و سیاست پدیده هایی جدا از هم نبوده و نیستند و نمیتوان خطی مکانیکی بین آنها کشید. ورزش مثل هر پدیدۀ انسانی و اجتماعی دیگر، اگر چه تا حدودی از جنس و جنمی متفاوت، اما در رابطهای تنگاتنگ با سیاست قرار دارد. اینکه ورزش و ورزش کار کارشان ربطی به سیاست ندارد و ورزشکاران باید به کار خودشان یعنی ورزش بپردازند حرف مفت بوده و هست. تاریخ ورزش در ایران و جهان تاریخ این رابطه و تنگاتنگی ست. سیاست در قالب حکومت و دولت همیشه از ورزش و ورزشکار استفاده ابزاری کرده است اما آنجا که ورزشکاران آزاد اندیش و آزادیخواه واکنش نشان داده و در مقابل حکومتها و دولتها خواستهاند حرف خودشان و حامیان اصلیشان، مردم را بزنند مورد غضب قرار گرفتهاند و از سوی قدرتها و پایورانشان جار زده شده که ورزش از سیاست جداست و توی دهن اکثر ورزشکاران گذاشتهاند که بگویند ما سیاسی نیستیم. سیاست یعنی زندگی، یعنی سازمان دادن و مدیریت جامعه، مگر میشود ورزش، که میتواند عاملی در تقویت و تحکیم صلح و دوستی و سلامت در جهان باشد را از مقوله سیاست و زندگی جدا کرد؟ آن هم در شرایطی که با پول و قدرت و شهرت و سکس آغشته و تا حد زیادی آلودهاش کردهاند تا وسیله سرگرمی و چپاول ستمگران از آن بسازند، و ساختهاند.
چنین واقعیتی را بسیارانی از ورزشکاران درک و فهم کردهاند و نمونههای درخشان وجدان آگاه جامعه شدهاند، راه دور نرویم غلامرضا تختی، پرویز قلیچ خانی، حبیب خبیری، نوید افکاری و وریا غفوری، علی کریمی و علی دایی و دهها ورزشکار گرانقدر دیگر از این دست نمونهها هستند.
امروز وریا غفوری و علی کریمی و علی دایی و بسیارانی دیگر از میان ورزشکاران مرد و زن که آزاد اندیشانه و آزادیخواهانه در میدان مبارزه در برابر حکومت اسلامی وحشی و فاسد سینه سپر کردهاند از اصلی ترین بازیگران عرصه مبارزه آزادیخواهانه و عدالت جویانه در میهنمان هستند.
امروز این سه ورزشکار از پیشتازان مبارزه علیه ستمگری و ستمگرانند. سه مرد که توانستهاند نقش سیاسی و اجتماعی ارزشمندی در تداوم، گسترش و تعمیق جنبش زن، زندگی، آزادی ایفا کنند. دَمشان گرم.
مسعود نقره کار