Thursday, Dec 15, 2022

صفحه نخست » آسیب‌شناسی جنبش انقلابی مدرن ایران، چنگیز عباسی

Changiz_Abbasi.jpg۱ـ این جنبش از منظر پایگاه طبقاتی متعلق به طبقه مدرن ایرانی است که اساسا نوپاست و از گستردگی طبقه سنتی جامعه که دارای فرهنگ پیشامدرنیته است برخوردار نیست. به زبان ساده در اکثریت نیست و در حالت اقلیت نیز دربر گیرنده اون حداقل معروف پنج درصد لازم برای براندازی هم نیست.
۲- به علت جوان و نوپا بودن فرهنگ مدرنیته در جامعه ایران نیروهای این جنبش معمولا از نیروهای جوان و نوجوان تشکیل میشود که پایگاهش بیشتر در دانشگاهها و مدارس قرار دارد. پایین بودن میانگین سنی فعالان این جنبش باعث بی‌اعتمادی بخشهایی از جامعه که در سنین بالای چهل سال قرار دارند بدان میشود. به زبان ساده مسن‌ترها آن را هیجانات روحی جوانان و نوجوانان ارزیابی میکنند و اینکه نباید دنبال آنها راه بیفتند.

۳- شعارهای جنبش بازتاب دهنده عمده‌ترین مطالبات گسترده‌ترین لایه‌های اجتماعی نیست. بطور مثال کارگران و کارمندان و لایه‌های گسترده کم بضاعت جامعه که عمده‌ترین دغدغه آنان مسائل اقتصادی است مطالبات خود را در شعار «زن، زندگی، آزادی» نمی‌یابند.
۴- جنبش هرچند بطور کمرنگ اما در محتوای کلی خود موضع‌گیری غیر مذهبی در قبال جامعه و طرز حکومت دارد و این امر باعث نگرانی بخشهایی از جامعه که نگران آینده مذهب در جامعه هستند میشود و نه به مخالفت، اما به بیعلاقگی این بخشها بدان می‌انجامد.
۵- جنبش با تمرکز بر گفتمان حجاب اجباری و پیشقراول قراردادن زنان بی حجاب در آن باعث گسیخته شدن بخشهای گسترده‌ای از زنان علاقمند به حجاب از آن شده است. یعنی زنان باحجاب هویت حجاب خود را در آن نمی‌یابند و لذا نسبت به آن بیعلاقه هستند. البته نمونه‌های بسیار محدود علاقمندان هم وجود دارند اما آنها استثنا هستند و قاعده کلی را بهم نمی‌زنند.
۵- جنبش با فشار بیش از حد به گفتمان زن، باعث نگرانی بخشهایی از مردان جامعه بخصوص در مناطق محروم که نگران ساختار سنتی و پدرسالارانه جامعه هستند نیز میشود.
۶- جنبش به علت جوانی خود فاقد توانایی تئوریزه کردن شیوه‌های مبارزه در یک رویارویی نامتقارن در شرایط عدم تعادل نیروهاست. اکثر افراد بدون محافظ و استتار در میدان حاضر میشوند و بخش وسیعی از فعالان آن که موتور محرکه جنبش هستند شناخته شده و کشته یا بازداشت میشوند.
۷- جنبش فاقد هر دو «نقشه راه» اساسی است و لذا قادر به توضیح آن به جامعه برای کسب نیرو نیست. منظورم نقشه راه براندازی و نقشه راه بازسازی کشور است. توسعه عرضی جنبش نیازمند پیروزی در جنگ تبلیغاتی در گفتمان پارادایمها نیز هست و این نقشه‌ها در واقع مبین آن پارادایمها هستند. یعنی چون پارادایمی وجود ندارد نقشه‌های راه آن پارادایم هم وجود ندارند.
۸- جنبش از نوع جنبش‌های «بی سر یا به اصطلاح ستاره دریایی» است که کمترین اتکا را به رهبری فردی و تشکیلاتی دارد. هرچند ساختار ستاره دریایی جنبش به معنای نقطه ضعف آن نیست و شاید بتوان گفت که نقطه مثبت است اما در گرایش عمومی بدان ایجاد گسل اجتماعی میکند. یعنی کسانیکه انقلابات را از منظر کلاسیک آن مورد نظر دارند این سوال برایشان مطرح میشود که این جنبش رهبر ندارد پس موفق نمیشود. از نظر آنها جنبش باید رهبر داشته باشد. اما واقعیت این است که حتی جنبش‌های بی سر هم نیازمند نوعی رهبری تشکیلاتی هستند که وجودش برای جامعه قابل تشخیص باشد. مثلاً یک ائتلاف سیاسی فراگیر.
۹- جنبش از اول نتوانست بین بخش خشونت طلب و صلح‌آمیز خود وجه تمایز عملی قائل شود. یعنی بخشهایی از نیروهای جنبش که به تظاهرات صلح آمیز می‌پردازند باید از بخشهای دیگر جنبش که به تنبیه سرکوبگران اشتغال می‌ورزند کاملا فاصله بگیرند و خود را مجزا از آنان معرفی کنند. ترکیب این دو بخش جنبش باعث سرکوب شدید آن از یکسو و ترس مردم در پیوستن بدان از سوی دیگر میشود.
۱۰- پراکندگی جنبش مزیت آن است و حرفی در آن نیست اما زمان و مکان آن دارای اشکال جدی است. یک تظاهرات موفق باید پراکنده، در شلوغ‌ترین ساعات روز و در شلوغ‌ترین جاهای شهر برگزار شود تا تظاهر کنندگان بتوانند از پوشش انسانی استفاده کامل را بکنند.

چنگیز عباسی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy