به عنوان کسی که چهار دهه به اَشکال مختلف، در امر مبارزه با حکومت نکبت به صورت تمام وقت و حرفه ای سهیم بوده و تجربیاتی در طول این سال ها کسب کرده، و توانسته در ایران و در خارج از کشور، جان خود را از گزند حکومتیان و ذهن خود را از گزند تخریب های آن ها در امان نگه دارد، توصیه هایی دارم برای عزیزانی که آن ها هم به شکل های مختلف علیه حکومت اسلامی مبارزه می کنند، که البته توجه به این توصیه ها، به خواست و اراده ی آن ها بستگی دارد و ابدا بر درستی آن ها یا پذیرش آن ها از سوی همگان اصراری ندارم.
اول این که در امر مبارزه با حکومت های جنایتکار، ما باید دسته بندی هایی برای افراد سهیم در این مبارزه داشته باشیم:
-کسانی در سطح رهبری و مدیریت
-کسانی در سطح فعال سیاسی
-کسانی در سطح نویسندگان و نظریه پردازان سیاسی
-کسانی در سطح رسانه مبارزان و اشاعه دهندگان نظریات سیاسی
-و بالاخره مردم عادی که خودِ این ها هم قابل تقسیم به زیر گروه های مختلف هستند که ما در اینجا قصد ورود به جزییات آن را نداریم.
دوم این که به هر یک از این دسته بندی ها تعلق داریم یا به هر اندازه و شکلی با حکومت نکبت مبارزه می کنیم نباید اجازه بدهیم، بد بینی مطلق بر ما حاکم شود به گونه ای که از مبارزه باز بمانیم و دچار نوعی فلج ذهنی و عملی شویم.
همین طور باید از خوش بینی و به عبارت دقیق تر خوش خیالی پرهیز کنیم که آن هم در نهایت به نوعی فلج شدن در امر مبارزه منتهی می شود.
در مبارزه با تمام حکومت های جنایتکار و خونریز در جهان، بر اساس تواریخ و نوشته های موجود، اصل را باید بر این قرار داد، که به هر عنصری در متن مبارزه با شک منطقی برخورد کرد.
باید از اعتماد مطلق کلا پرهیز کرد.
باید از دلبستگی مطلق کلا پرهیز کرد.
و باید با این وجود، مانع از فلج شدن خود یا دیگر مبارزان شد.
ترکیب متضادی ست ولی مبارزان واقعی باید این ترکیب را در نظر داشته باشند و آن را در خود «متعادل» کنند.
در دسته بندی افرادی که با حکومت مبارزه می کنند، باید کس یا کسانی که در رده های بالاتر قرار دارند، این ترکیب را با دقت تمام در نظر داشته باشند و متناسب با زمان و میزانِ افت و خیز مبارزه درصدهای آن را کم و زیاد کنند.
در رده های پایین تر، عدم رعایت این ترکیب یا کم و زیاد شدن نادرست آن آسیب زیادی به امر مبارزه نمی زند، ولی هر چه بالاتر می رویم، در صورت اشتباه در ارزیابی ها میزان آسیب ها بیشتر می شود.
امروز دیدم در مورد حمید فرخ نژاد، و پیوستن اش به مردمِ خواهان سرنگونی حکومت شک و تردید هایی مطرح شده است.
این شک و تردیدها به طور طبیعی نه تنها در موردِ این هنرپیشه بلکه باید در مورد همگان وجود داشته باشد، ولی جار زدن آن ها و تبدیل شک و تردیدها به یقین، عملی ست نادرست که به نفع حکومت نکبت تمام خواهد شد.
به فرخ نژاد، همان طور که به هر شخصیت مشهور یا غیر مشهور دیگر، باید به اندازه، نه بیشتر از حد، و نه کمتر از حد، به دقت نگریست و عملکرد و گفتار و رفتار او را زیر نظر داشت.
در امر مبارزه صد در صد وجود ندارد.
نزدیک ترین دوست من که حاضر هستم اگر خطر ی او را تهدید کند، جان ام را بدون یک لحظه تردید برای اش بدهم، به من می گفت و به عبارتی هشدار می داد که: به هیچکس حتی من اعتماد نکن!
دلیلی هم که می آورد بسیار متین و منطقی بود:
ممکن است حکومت، مثلا عزیزی از عزیزان مرا گرفته باشد یا مبلغی غیر قابل مقاومت به من پیشنهاد کرده باشد و بگوید در مورد «سخن» هر اطلاعاتی داری بده! و من حتی حاضر شوم که مثلا تو را در ملاقات های مان مسموم کنم!
و ای کاش فقط مسموم کردن و کشتن مخالف در برنامه ی نهادهای امنیتی حکومت باشد.
ممکن است این نهادها طرح هایی داشته باشند برای مسموم کردن اذهان، و در هم شکستن اعتمادها، که اصل اول در امر مبارزه با حکومت های خونریز است.
در این مورد اگر ضرورت افتد باز هم خواهیم نوشت.