پایان بخشیدن به جمهوری اسلامی و پروژههای اصلیاش یعنی پروژهی اتمی و گسترش طلبی و تروریسم که همه تحت نظر سپاه در حال انجام بودهاند یک ضرورت انسانی، اخلاقی و ملی است. خواه دول غربی و اسرائیل و خواه مردم ایران این کشور را از شر این هیولای آدمخوار و تمدن ستیز و ابعاد آن رها کنند کاری سترگ انجام یافته است. یکی از روشهای انجام این کار تسخیر مراکز سپاه توسط مردم است. این کار البته نافی مسئولیت دول غربی در حملهی نظامی به تاسیسات اتمی و سپاه پاسداران و بیت خامنهای نیست چون رژیم هم برای مردم ایران و هم تمدن غربی یک خطر بالفعل است. اما اشکالاتی بر حملهی نظامی دول غربی طرح شده است که در این نوشته بدانها پاسخ میدهم.
مشکلات محیط زیستی
گفته شده که حمله به تاسیسات اتمی موجب آلودگی اتمی کشور میشود و جان بسیاری را به خطر میاندازد. تحقیقاتی در این زمینه صورت نگرفته است چون تجربیات سابق بشر در حوزهی مخاطرات اتمی در دو زمینه بوده است: نشت راکتور اتمی چرنوبیل و بمباران اتمی در هیروشیما و ناکازاکی. بمباران یک مجموعه سانتریفیوژ تا کنون صورت نگرفته تا خطرات آن به درستی اندازه گیری شود. تشعشعات بمب اتمی و راکتور در شرایطی متفاوت از تشعشعات سانتریفیوژ پس از انهدام قرار دارند. عملیات نیروی هوایی اسرائیل علیه تأسیسات اتمی عراق به نام اوسیراک نیز پیش از سوخت گیری راکتور انجام گرفت و نشتی صورت نگرفت تا نتایج آن هویدا شود.
در سال ۱۹۴۲ گروهی از خرابکاران نروژی تاسیسات آب سنگین «ومورک» را که در اختیار آلمان نازی بود در یک عملیات شجاعانه بمبگذاری و نابود کردند. این تاسیسات در نروژ قرار داشت اما آلمان هیتلری آن را در اختیار گرفته و از آن برای برنامهی اتمی خود استفاده میکرد. کسی از مخاطرات زیست محیطی این نابودی سخنی نگفته است.
مقالات متعددی در مورد پیامدهای امنیتی و سیاسی بمباران تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی نوشته شده اما در باب مخاطرات زیست محیطی مطلب چندانی نوشته و منتشر نشده است چون ابعاد این برنامه چندان روشن نیست. در این موضوع اغراق هایی نیز صورت گرفته است. نشت مواد رادیواکتیو تنها در برخی از تاسیسات برنامهی اتمی ممکن است و با فرض مخاطره انگیز بودن، این هزینهای است که نخست باید شاغلان در این برنامه و بعد مردم ایران برای امنیت کشور خود در آینده پرداخت کنند. آلودگی بمباران مراکز غنی سازی همانند آلودگی ناشی از بمب اتمی نیست که جمهوری اسلامی به دنبال آن برای محو اسرائیل از روی زمین است. پس از حمله، این مناطق را مثل مناطق اطراف چرنوبیل میتوان تخلیه کرد. اگر رئیس جمهور بعد از «بایدن بی لیاقت» تصمیم گرفت و تاسیسات اتمی را زد آنگاه میتوان دور تاسیسات نطنز و فردو دیوار کشید. ایران کشوری بزرگ است و برخی مناطق آن میتوانند از رده خارج شوند چنان که جمهوری اسلامی دریاچهها و رودخانه و تالابها را از رده خارج کرده است. جمهوری اسلامی به اندازهی صدها بمب اتمی ایران را نابود کرده است.
توجه داشته باشید که مخاطرات انفجار یک نیروگاه هستهای (با قابلیتهای مختلف)، انفجار یک بمب هستهای و انفجار یک تاسیسات غنی سازی هستهای با هم مساوی نیست. در مورد مخاطرات انفجار یک راکتور اتمی مقالات بسیاری نوشته شده اما در مورد مخاطرات بمباران یک مجموعه سانتریفیوژ کمتر مطلبی منتشر شده است. همچنین مخاطرات احتمالا به میزان اورانیومی که در محل است و سطح غنی سازی شدهی آن و محل آن بستگی دارد. تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی مثل نطنز پیش از این مورد حمله واقع شدهاند و گزارشی از مخاطرات آنها برای مردم منتشر نشده است. ممکن است قبلا مردم مورد این آلودگی واقع شده باشند و از آنها مطلع نباشند. آنها که برای این امور نگرانی دارند باید سریع تر ایران را از وجود جمهوری اسلامی رهایی دهند. رژیم اسلامی عملا (و نه بالقوه) مهم ترین مخاطره برای محیط زیست ایران بوده است.
نابودی تاسیسات زیر ساختی
اشکال دومی که در مورد حملهی نظامی به مراکز هستهای و سپاه وارد میآورند این است که پس از حمله، سپاه پاسخ خواهد داد و بعد امریکا یا اسرائیل مجبور میشوند تاسیسات زیر بنایی کشور مثل نیروگاههای برق، تاسیسات مخابراتی، یا پلها یا فرودگاهها را بزنند. احتمال وقوع این امر بسیار اندک است چون حکومت برای حفظ آبرو این حملات یا عمق این حملات را به اطلاع عموم نخواهد رساند (پنهانکاری حداکثر، مگر آن که مردم از طرق دیگری اطلاع کسب کنند). در سالهای گذشته دهها مورد انفجار در استانهای مختلف کشور رخ داده و حکومت منشا آنها را توضیح نداده است. همچنین در صورت حمله به تاسیسات اتمی و پادگانهای سپاه به طور همزمان این نیرو به احتمال زیاد واکنش نشان نخواهد داد چون حملات بیشتری صورت خواهد گرفت و سپاه امکانات و نیروهای بیشتری را از دست خواهد داد. سپاه فقط دارای پادگان نیست. این نیرو صدها کارخانه و شرکت دارد و حمله به آنها حمله به سپاه خواهد بود. دزدهای سپاه نمیخواهند تاراجهای خود را در آتش ببینند.
کشته شدن غیر نظامیان
گفته شده است که در صورت حمله به تاسیسات اتمی و مراکز سپاه و دفتر و منزل خامنهای شهروندان عادی ساکن مناطق نزدیک به این مراکز کشته خواهند شد. نخست این که اکثر پادگانهای سپاه و مراکز اتمی در بیرون از مناطق مسکونی شهرها ساخته شدهاند. دوم این که اگر تاسیسات اصلی اتمی که در خارج شهرها هستند نخست مورد حمله واقع شوند و پادگانهای داخل شهر سپاه یک ساعت بعد مورد حمله واقع شوند مردم زمان کافی برای ترک منزل خود خواهند داشت. سوم این که تمام منازل اطراف دفتر و منزل خامنهای خریداری شده و در اختیار حکومت است. و چهارم این که هیچ عملیات نظامی بدون خسارت حتی برای نیروهای حمله کننده توسط خود آنها نیست. مهم این است که زدن این مرکز تا چه حد جان افراد بیشتری را در آینده حفظ خواهد کرد. تداوم این رژیم و برنامههای مهلک آن موجب مرگ افراد بیشتری خواهد شد.
رژیم در محلات پر جمعیتی مثل صادقیه و نظام آباد و نارمک و نازی آباد تهران تاسیسات اتمی یا پادگان ندارد. به ادعای خود رژیم در افسریه و نیاوران نیز تاسیسات اتمی نیست. تاسیسات نطنز و فردو هم محلات مسکونی نیست.
البته در خنثی سازی تروریستهای سپاه که هر روز مردم دنیا را تهدید میکنند ممکن است افراد بیگناهی نیز کشته شوند. وقتی حسین سلامی فرمانده سپاه خطاب به روزنامه نگاران میگوید «مسلمانان دیر یا زود انتقام خواهند گرفت و ممکن است شما انتقام گیرندگان را بازداشت کنید اما مردگان دیگر زنده نمیشوند»، غیر از حذف با وی چه میتوان کرد؟ دنیا نمیتواند کشتار افراد بیگناه توسط سپاه را نادیده بگیرد. در عین حال در عین حذف باید حداکثر دقت به عمل آید که فرد بیگناهی کشته نشود.
حمایت مردم از رژیم
برخی همانند لابی رژیم نکبت و مشاطه گران همراه آن در یک دههی گذشته میگویند که در صورت حمله به مراکز اتمی و سپاه مردم جنبش مهسایی را رها کرده و یک روزه به نفع رژیم به خیابان میآیند. چنین چیزی غیر ممکن است. یکی از افراد معدودی که این سخن را گفته صادق زیباکلام است که مهملات بیشماری از وی در ستایش قاسم سلیمانی شنیده شده است. حتی یک اصلاح طلب دیگر چنین سخنی نگفته است. حتی اصلاح طلبان زیباکلام را اصلاح طلب نمیدانند. افرادی مثل زیباکلام این گونه سخنان را میگویند تا نیروهای امنیتی به سخنان دیگر انتقادی آنها کاری نداشته باشند. نسل این افراد در حال انقراض است. غیر از آن در صورت حمله به مراکز سپاه اکثریت مردم ایران از حذف سرکوبگران و فاسدان و مافیای مواد مخدر به شادی بیرون خواهند ریخت همان طور که برای تیمهای فوتبال انگلیس و امریکا بعد از پیروزی مقابل تیم جمهوری اسلامی شادی کردند.
در اولین یادداشت از این مجموعه در باب ضرورت حملهی دول غربی به تاسیسات اتمی و سپاه و بیت نوشته بودم که دول غربی موجود چنین اقدامی را انجام نخواهند داد اما این امر مانع از طرح ضرورت آن برای امنیت جهانی و منطقهای و امنیت ایران نیست. تحلیلگر باید چشمی بر واقعیت و چشمی بر ضرورتها داشته باشد و یکی را فدای دیگری نکند.
مجید محمدی
ضَحّاک، حسن حسام