مجید محمدی - ویژه خبرنامه گویا
پیشانی سوخته یکی از نمادهای شارلاتانیسم شیعی است
***
شارلاتانیسم شیعی موضوعی پنهان و مبهم نیست و میتوان آن را از روی نمادها و مجاری بروز آن تشخیص داد. این شارلاتانیسم هر روز خود را به نحوی به نمایش می گذارد. شیعیان ممکن است این آموزه در نظام تصمیم گیری و رفتاری خود را انکار کنند اما با عمل خویش هر روز آن را تایید میکنند مگر این که با دوگانهی گفتاری- رفتاری و چندگانه گویی خویش کنار آمده و آن را بخشی از مبانی فکری خود تلقی کنند. این امر بالاخص در نحوهی حکمرانی حکومت شیعی خود را به نمایش گذاشته و شواهد آن از شماره بیرون است.
شارلاتانیسم و ماکیاولیسم آن چنان در مبانی و نظام رفتاری شیعه درونزا شده است که جنگجویان این فرقه پس از حضور در جنگهای غیر دفاعی در سوریه و لبنان و عراق و ارتکاب به جنایت هولناک در عرصهی جنگ و زندان و ترور احساس پشیمانی ندارند و در جامعه به صورت عادی زندگی میکنند. وضعیت روحی- روانی صدمات روحی ناشی از اضطراب در میان این جنگجویان کمتر مشاهده میشود یا به عرصهی عمومی نمیآید.
حتی شیعیانی که مورد غضب حکومت واقع شده اند نمی توانند خود را از این شارلاتانیسم به آسانی رهایی دهند. هتاکی سروش به گلشیفته در باب برهنگی دقیقا ریشه در شارلاتانیسم شریعتمدارانه ی ۵۷ ای دارد. سروش که نام آوری دهه هفتادی خویش را از دست رفته می بیند و گلشیفته را محبوب این روزها می یابد با شارلاتانی تمام هنر وی را به برهنگی نسبت می دهد. ماکیاولیسم نیز در وی درونی شده است و از رهبرانی که همه سکولار هستند انتظار دارد پز اسلامی بدهند. او متوجه نیست که نسل امروز دیگر خریدار این گونه ریاکاری ها و دوگانه رفتاری ها نیست.
شیعیان در دوران گسترش این دین و بعد در تاسیس و تحکیم دولت شیعی این نمادها و مجاری را به شکلی قابل تشخیص عرضه کردهاند. در دوران قبل از تاسیس دولت شیعی، پیشانی سوخته، ریش، عمامه، تسبیح و انگشتر عقیق به نمادهای روشن شیعه تبدیل شده بودند. فروش لباس روحانیت به عنوان لباس پیامبر از نمونه های بارز شارلاتانیسم است. خرید و فروش عنوان سید و تاسیس امامزاده هایی که با خواب نما شدن افراد کشف می شدند (از ۱۵۰۰ امامزاده تا سال ۱۳۵۷ به ۱۰۵۰۰ امامزاده در سال ۱۴۰۰) به کسب و کار مذهبی شیعه رونق می بخشید. بعد از تاسیس جمهوری اسلامی و بالاخص پس از جنگ، چفیه به نماد شیعهی سیاسی تبدیل شد. داشتن و نداشتن این نمادها هیچ تاثیری در رفتار سیاسی و اخلاقی شیعیان ندارد و صرفا نوعی بیان تعلق به این فرقه است.
بخشی از شیعیان اسلامگرا برای مبرا کردن خود و رهبران روحانی خود شارلاتانیسم را صرفا به برخی از اسلامگرایان مثل محمود احمدی نژاد و نزدیکان وی نسبت دادهاند. این تقلیل حاکی از واقعیت نیست. احمدی نژاد از شاگردان خمینی است و دیگر مقامات جمهوری اسلامی و روحانیون در همان مکتب تعلیم یافتهاند. اسلامگرایان شیعه برای مدت دو دهه مدام تحت تاثیر تعالیم خمینی در نجف و قم و تهران قرار گرفتند و ایدههای وی را درونی ساختند.
چفیه، یکی از نمادهای شارلاتانیسم شیعی در رژیم اسلامی
***
نمادها
نمادهای شارلاتانیسم شیعی در دوران خمینی ریش و تسبیح و ذکر و حضور در نماز جمعه و مسجد محل بود. این نمادها در دوران خامنهای تا حدی تحول یافت و اسلامگرایان ریشهای بلند طالبانی و داعشی خود را کوتاه ساختند اما چفیه و پیشانی سوخته که در دوران خمینی کمتر دیده می شد به نمادهای سابق اضافه شدند. همچنین پیراهن روی شلوار از سبک های پوشش مردان اسلامگرای غیر روحانی بود اما در دوران خامنهای این سنت به اراذل و اوباش خیابانی واگذار شد و اراذل و اوباشی که به مقامی رسیده بودند کت و شلواری شدند.
روشهای گزینش نیرو در ادارات دولتی و گرفتن دانشجو در دانشگاهها مبتنی بر نمایش داده شدن این نمادها بوده است. حضور در قدرت بدون استثنا منوط به حمل این نمادها بوده است. اکثر کسانی که این نمادها را حمل میکنند بدانها باوری ندارند و آنها را صرفا برای کسب شغل و مقام و منزلت حمل میکنند. دلیل این ادعا آنست که مقامات دولتی یا کارکنان دولتی وقتی از کار و پیشهی دولتی بیرون میآیند یا در خارج کشور هستند روش زندگی و نمادهای دیگری را بر میگزینند.
مقامات دولتی برای حمل دائمی نمادهای شارلاتانیسم به سوزاندن پیشانی خود برای اثبات این که مدام نماز میخوانند رو کردهاند. این روش حتی در تاریخ شیعه بی نظیر بوده است. شیعیان برای اثبات دوستی ائمه قمه کشیده یا زنجیر میزده و به بدن خود آسیب میرساندهاند اما اثر آن موقتی است اما اثر سوزاندن پیشانی دائمی است و هر روز به نمایش در می آید.
حجاب اجباری
اجباری کردن حجاب برای همهی زنان و حتی دختران دبستانی و زنان غیر مسلمان و غیر باورمندی که به حجاب باور ندارند و تبدیل کردن آن به نماد حکومت دینی در ایران از نمادهای روشن و صریح شارلاتانیسم شیعیان باورمندی است که از قدرت برای تحمیل باورها و رفتارهای مورد نظر خود بهره میگیرند.
از آنجا که هیچ چیز مثل حجاب اجباری نمیتوانست وجود حکومت دینی در ملا عام را به ایرانیان و دنیا داد بزند اسلامگرایان بر این موضوع اصرار داشتهاند. حتی بخشی از اسلامگرایان بعد از یک دوره متوجه این موضوع شدهاند که حکومت حق ندارد حجاب را بر غیر باورمندان و باورمندان تحمیل کند و حجاب اجباری موجب عدم تمایز زنان باورمند و غیر باورمند شده اما حاکمان به این نکات گوش فرا نمی دهند. حکومت همچنان که خود دورویی و دوگانگی را هضم و به بخشی از شخصیت و منش خود تبدیل کرده از شهروندان ایرانی نیز انتظار دارد که از شش سالگی که به مدرسه میروند چنین کنند. بخشهایی از حکومت حتی میخواهند این رفتار دوگانه را در مهد کودکها به کودکان انتقال دهند.
مجاری
شارلاتانیسم و ماکیاولیسم شیعی چگونه در میان باورمندان و کل جمعیت یک جامعه جریان پیدا میکند؟ در میان باورمندان این مراسم و مجامع مذهبی و نیز بوقهای تبلیغاتی نظام سیاسی کسانی هستند که وجوه مختلف شارلاتانیسم شیعی را بزک کرده و به پیروان میخورانند. ملاهای شیعه در این زمینه عاملیت دارند. در جامعهی بزرگتر و توسط دستگاه تبلیغات دولتی این وجوه به عنوان زرنگی، مصلحت، غیرت و استقامت در برابر دشمن عرضه میشوند.
نمادهای شارلاتانیسم و ماکیاولیسم از این جهت در ایران تحت حکومت روحانیت شیعه رواج دارند که قدرت و ثروت و منزلت میآورند و آنها که چنین نمادهایی را حمل نمیکنند مورد تبعیض و محرومیت واقع میشوند. قدرت و ثروت و منزلت نیز با زور و کشتار و کور کردن مخالفان و اعتراف گیری تضمین می شود. تقریبا تمام تریبونها و مجامع عمومی و ابزارهای نظام به مجراهای بروز نمادهای شارلاتانیسم و ماکیاولیسم شیعه توسط روحانیت تبدیل شدهاند. اگر یک بوق تبلیغاتی رد حد یک روزنامه یا وب سایت چنین کاری نکند از سوی دفتر رهبر مورد بازخواست واقع میشود. دفتر رهبر اطمینان حاصل میکند که کسانی به مدیریت ادارات دولتی برسند که حداکثر تلاش را برای انتقال این نمادها به خرج دهند. چرا تبلیغات حکومتی عمدتا به نهادهای نظامی و افراد امنیتی واگذار شده است؟ چون شرمی از این شارلاتانیسم و ماکیاولیسم ندارند و با دستور می توانند اطاعت را تضمین کنند.
بازی تمام شده، رخداد تغییراتی بزرگ و برگشت ناپذیر
حلقه گم شده بیانیه میر حسین موسوی، فرزانه روستایی