ندا سانیج - بی بی سی
بدن بازیگر زن ایرانی که ده سال پیش باعث بحث و جدل فراوان در جامعه ایرانی شده بود، بار دیگر با سخنان عبدالکریم سروش، متفکر دینی، به عرصه عمومی بازگشت. این بار به جای گلشیفته فراهانی، نوک تیز پیکان بیشتر به سمت آقای سروش است که متهم به «زنستیزی» شده است.
عبدالکریم سروش که از او به عنوان یکی از شناختهشدهترین «نواندیشان دینی» معاصر یاد میشود، چند روز پیش به تندی از نشست مخالفان جمهوری اسلامی در دانشگاه جرج تاون واشنگتن انتقاد کرد و هشت چهره حاضر در این نشست را پررو، تجزیهطلب، بیلیاقت، هیچکاره و فاقد تعهد، طهارت و تقوا خواند و همه را به «پهن کردن بساط رهبری» متهم کرد.
انتقاد کلی عبدالکریم سروش این بود که هشت چهره حاضر در نشست جرج تاون، توانایی و شایستگی لازم را ندارند و باید انقلاب زن زندگی آزادی از داخل ایران و توسط افرادی مثل میرحسین موسوی و محمد خاتمی و مصطفی تاجزاده و مولوی عبدالحمید هدایت شود.
اما در میان این سخنان تند، آنچه جنجالیتر شد، حمله او به گلشیفته فراهانی به دلیل «برهنگی» بود.
او در سخنرانی مرکز اسلامی و فرهنگی شمال کالیفرنیا درباره خانم فراهانی گفت: «یکی از آنها که تا امتحان نداد و سرتاپا برهنه نشد، او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند.»
اشاره آقای سروش به انتشار عکس گلشیفته فراهانی در سال ۲۰۱۲ در مجله فیگارو بود.
بیشتر واکنشها به این سخنان آقای سروش در میانه جنبشی که شعارش «زن، زندگی، آزادی» است، انتقادهای تندی بود که باب نقدهای گستردهتر از آقای سروش و جریان روشنفکری دینی را گشود.
البته آقای سروش در پاسخ به بیبیسی فارسی اتهام «زنستیزی» را رد کرد و گفت: «من عمل نامحترم شخص محترمی را نکوهش کردهام و آشکارا آن کار را ناشایسته دانستهام و اکنون هم سیاستورزی ایشان را به خاطر آن کار، بیآینده میبینم و یقین دارم که جامعه ایران چنین کسی را با چنین کارنامهای به دایره سیاست راه نخواهد داد. لذا ناصحانه و پدرانه به مصلحت ایشان میدانم که دامن از سیاست برچینند و همچنان یک هنرپیشه محبوب باقی بمانند.»
گلشیفته فراهانی خود در نشست «آینده جنبش دموکراسی ایران» در دانشگاه جرج تاون آمریکا گفته بود که اهل سیاست و به دنبال «سهم و جایگاهی از این انقلاب» نیست و فقط میخواهد صدای معترضان داخل ایران باشد.
آیا گلشیفته فراهانی در جامعه هنری پذیرفته نشده بود؟
یکی از انتقادها به آقای سروش، حمله به شخص گلشیفته فراهانی به جای نقد نظراتش بود. بسیاری یادآوری کردند این ادعا که خانم فراهانی قبل از عکس برهنه در جامعه هنری پذیرفته نشده بود، ادعای غلطی است.
مینا خانی، رقصنده فمینیست در آلمان به بیبیسی میگوید: «گلشیفته اتفاقا در زمانی که در سینمای سورئال ایران (به خاطر حجاب اجباری) کار میکرد، در سینمای جهان شناخته و پذیرفته شده بود. حرکت برهنگی او در آن ویدیوی فیگارو هم جدای از بحثهایی که در فضای ایرانی ایجاد کرد، در فضای غربی آنقدر جدید و عجیب نبود که بخواهد تغییر خاصی در جایگاه هنری او ایجاد کند.»
گلشیفته فراهانی چند سال قبل از آنکه عکسش در مجله فیگارو منتشر شود، در سال ۲۰۰۸ با بازی در فیلم مجموعه دروغها ساخته ریدلی اسکات، و در کنار لئوناردو دی کاپریو، وارد سینمای هالیوود شد. او اتفاقا به خاطر حجاب نداشتن در تریلر تبلیغاتی فیلم و تهدیدهای وزارت اطلاعات و مقامهای جمهوری اسلامی ایران ابتدا ممنوعالخروج و سپس مجبور به ترک کشورش شد.
علی کشتگر، فعال سیاسی چپ هم در سایت گویا در مطلبی به صحیح نبودن این موضوع اشاره کرده و گفته بر فرض که هنرمندی «از سر تا پا برهنه» شود، باز حق دارد علیه استبداد مذهبی مبارزه کند و دکتر سروش باید به مضمون گفتههای او بپردازد.
سروش: عملش قبیح است
فاطمه شمس، نویسنده، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا، «مشکل» سخنان آقای سروش را نگاه قضاوتگر او به گلشیفته فراهانی میداند: «کلمه محترم یا همان حرمت و احترام در زبان فارسی به معنای حرمت نهادن بر چیزی یا کسی به منظور دنبالهروی از آن ارزشها و پاسداری از آنهاست. وقتی آقای سروش کار گلشیفته فراهانی را یک عمل نامحترم توصیف میکند، یعنی دارد آن کار را بر اساس یک رشته ارزشها و هنجارها - در این زمینه خاص ارزشهای مذهبی و سنتی- قضاوت میکند.»
خانم شمس در گفتوگو با بیبیسی این پرسش را مطرح میکند: «ایشان بر اساس ارزشهای خود دارند یک جامعه را داوری میکنند. ولی مشخص نکردهاند که با کدام معیار و ابزار و نظرسنجی به این نتیجه رسیدهاند که اکثریت جامعه ایران تلقی نامحترمی از رفتار گلشیفته داشتهاند؟»
عبدالکریم سروش در پاسخ به انتقادهایی که مطرح شده، از نگاه خود دفاع میکند و میگوید: «سر تا پا برهنه شدن و بدن عریان خود را مقابل چشمان جهانی به نمایش نهادن (حتی اگر مردی چنین کند)، کاریست که مورد تقبیح کثیری از عقلای عالم است و لذا چنین کاری نمیکنند (از جمله عامه دینداران که نیم بیشتر عقلای جهان را میسازند و نیز بسیاری از علمای اخلاق) و لذا در تقبیح عمل خانم فراهانی (نه شخص خانم گلشیفته فراهانی) کاری غیرعقلایی و خردناپسند صورت نگرفته است.»
آقای سروش همچنین تاکید میکند که نگاه زنستیزانه ندارد و این را قبلا هم ثابت کرده است: «حدیث زنستیزی، مبالغه مستعاری است که لقلقه زبان برخی کسان شده است. اولا نقد و نکوهش ستیزه کردن نیست. ثانیا من به گواهی سخنرانیهای عدیدهای که داشتهام، از حامیان خیزش مبارک زن زندگی آزادی و از کهنه مبارزان علیه استبداد دینی بودهام. ثالثا فرض کنید من با خانم فراهانی به خاطر عملی مذموم ستیزه کردهام ( که نکردهام). آیا این زنستیزی است؟ یعنی با همه زنان ستیزیدهام؟ این چه منطقی است؟ پس شما هم که سخن مرا نکوهش میکنید، مردستیزید چون من مرد هستم، بلکه انسانستیزید چون من انسانم.»
او قضاوت را حق خود میداند و در پاسخ به کسانی که گفتهاند کار گلشیفته به خودش ارتباط دارد، میگوید: «این هم سخن نادرستی است. ایشان کاری علنی و در معرض انظار عموم کرده است، نه اینکه در خلوت برهنه شده باشد. و لذا عامه مردم حق داوری در باب کار ایشان دارند. اینان که بر طبق زنستیزی میکوبند، از قضا ذهنیتی جنسیتی دارند و همهچیز را میخواهند به آن ربط دهند و از آن بیاویزند و با دیگران درآویزند.»
چرا «زنستیزی»؟
بسیاری از منتقدان آقای سروش، دلیل خود را برای «زنستیزانه» بودن سخنانش، از یک بستر تاریخی طولانی بیرون میکشند و استدلال میکنند.
فاطمه شمس که درباره تنانگی، عشق، و زنانگی اشعار و مقالاتی منتشر کرده، برداشت آقای سروش را قبول ندارد و گفتههایش درباره خانم فراهانی را «زنستیزانه» میداند، چون: «در چنین نگاهی تن و برهنگی زن یک تابو است. بر اساس همین نگاه قضاوتگر بوده است که زنان ایرانی هروقت علیه حجاب اجباری شوریدهاند، با واژههایی همچون دریده، بیحیا، بیشرم، و حتی پتیاره توصیف شدهاند.»
مینا خانی، تحلیلگر مسائل فمینیستی هم میگوید: «اینکه زنان همیشه تحت فشار هستند تا هیچ انتخابی در رابطه با بدن خود نداشته باشند و اگر داشتند پس بیارزشند و هیچ در چنته ندارند، سویههایی به شدت زنبیزارانه دارد. عبدالکریم سروش در خمینی و نماز شبش هنوز حقیقتی میبیند و شورش زنی را که در سینمای ویران شده توسط خمینی مجبور به تحمل حجاب اجباری بوده، تحقیر میکند، تا مخالفت سیاسی خودش را با او اعلام کند. این زن ستیزی عمیق و ایدئولوژیک است.»
علاوه بر این، منتقدان سخنان آقای سروش را همراستا با نگاه جمهوری اسلامی به زنان میدانند. همان نگاه که فقط به خاطر برداشتن حجاب، زن را از حضور در سینمای رسمی محروم میکند.
فاطمه شمس: از داخل زندان برای حجاب زن تعیین تکلیف میکنند
فاطمه شمس این نوع قضاوت را همان «کالایی شدن» بدن زن توصیف میکند: «بر اساس این نظر شما بدن و سینه زن را پوشیده میخواهید. اگر عدم پوشیدگی از حد مورد قبول شما فراتر برود، باعث آزرده کردن اخلاقیات و تحریک امیال جنسی جامعه میشود. این روی دیگر سکه همان حد و حدودی است که جمهوری اسلامی ۴۳ سال بر بدن زن اعمال کرده است.»
هرچند خانم گلشیفته فراهانی در زمان انتشار عکسش گفته بود که هدف و پیام خاصی نداشته اما نتیجه انتشار آن عکسها به گفته خانم شمس، «به چالش کشیدن همین نگاه قضاوتگر و کنترلگر بر بدن زن» بوده است: «وقتی شما این اقدام اعتراضی را از نظام نشانهشناسی عالم هنر بیرون میکشید و بر اساس ارزشهای اخلاقیتان آن را مصداق حرمتشکنی میدانید، در حقیقت دارید حرمت همان نگاه کنترلگر و ارزشهای پدرسالارانه را محترم میدارید.»
فاطمه شمس که در دهه ۱۳۸۰ فعال سیاسی- دانشجویی و از فعالان جنبش سبز بوده، معتقد است این نظر درباره بدن زن تحت تاثیر باورهای مذهبی و ارزشهای اخلاقی پدرسالارانه است:.
او میگوید: «این نگاه آقای سروش به خوبی نمایانگر چارچوب تفکر روشنفکران دینی و همینطور اصلاحطلبان مذهبی به مساله بدن زن و حق انتخاب آزادانه او در زمینه پوشش و حجاب است. بعضی از این آقایان در زندگی خصوصی زنی را که حجاب از سر بردارد طغیانگر و عصیانگر قلمداد میکنند. شده که از داخل زندان نامه بنویسند و برای زنی که حجاب از سر برداشته تعیین تکلیف کنند. بر اساس این ذهن و نگاه قضاوتگر، زن یک ابژه است و جایی که پایش را از ارزشهای مورد نظر آنها فراتر بگذارد، به موجودی دریده و بیشرم و حیا تبدیل میشود که حرمتهای جامعه را زیر پا گذاشته است.»
مینا خانی: نظر اکثریت ممکن است غلط باشد
مینا خانی از طرف دیگر، به رفتار عامه مردم با جامعه کوییر و اقلیتهای جنسی و جنسیتی و بازنمایی بدن آنها اشاره میکند و میگوید اینکه اکثر مردم نظر خصمانه داشته باشند، به معنای تایید آن نظر نیست.
او میگوید: «تابوی برهنگی حتی برای مردان، با زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی برابر نیست. برای همین زنان و جامعه کوییر در معرض خطر قتلهای منتسب به 'ناموسی' هستند. حساسیت جامعه در مورد زنان و جامعه کوییر (یعنی حتی مردان جامعه کوییر) به مراتب بیشتر از مردان غیرکوییر است.»
با همین پیشزمینه خانم خانی نتیجه میگیرد: «ادعای اینکه چون برای اکثر مردم قبیح است، این حرف زنستیزانه نیست، یک مغلطه است. خود برخورد جامعه با زنان در این مورد موید شدید زن ستیزی است و سالهاست فعالان این حوزه در سراسر جهان دارند تلاش میکنند از بازنمایی بدن منتسب به زنان قبحزدایی کنند.»
«پاکی»، «تقوا» و «تعهد»
عبدالکریم سروش در کنار نقد گلشیفته فراهانی در بخشی دیگر از سخنانش کسانی را که به ادعای او داعیه رهبری جنبش اخیر را دارند، فاقد پاکی، تقوا، تعهد و طهارت خوانده است. سخنانی که با وجود برجسته شدن حرفهایش درباره خانم فراهانی، از نگاه منتقدان دور نماند.
آقای سروش گفته بود: «در انقلاب مردم به کسی رو آوردند که یک عمر نماز شب خوانده بود. آیتالله خمینی یک عمر با پاکی زیسته بود، شجاعت هم داشت و عمری نماز شب خوانده بود. این شد نتیجه آن. این نماز شب هم فکر استبداد را نمیتواند از کله بیرون بکند. حالا کسانی که این پاکیها و آن تقواها را در زندگیشان نداشتهاند و آن تعهدها و طهارتها در جانشان و ذاتشان نیست، به دنبال غوغاهای رسانهای هستند و در عالم سیاست شومنی میکنند، [آیا باید] اینها زمامدار ما شوند؟»
فاطمه شمس این نظرات تازه آقای سروش را در تضاد با نقد او در دهه هفتاد خورشیدی از اسلام فقاهتی میداند. نظراتی که به گفته او باعث محبوبیت نسبی آقای سروش حتی در میان سکولارها شده بود: «این پاک فرض کردن آدمها و قضاوت اخلاقی آدمها بر اساس خواندن یا نخواندن نماز شب، ادبیاتی است که از اسلام فقاهتی استخراج میشود که دهه ۶۰ همان خشونت افسار گسیخته را به بار آورد. ایشان بارها فقیهان را بیرحمانه نقد کردند. این اظهارات جدید در مقابل و در تضاد با نظر خود ایشان در نقد اسلام فقاهتی است. شاید این ناخشنودی ریشه در تناقض مفهومی جریانی دارد که از ابتدا به دنبال ایجاد تغییرات بنیادین در ارزشهای مردسالارانه نبود و حتی به تقویت آنها تحت عنوان مردمسالاری دینی کمک کرد.»
در حاشیه این مجادلات، گلشیفته فراهانی جمعه عصر در مقام یکی از داوران جشنواره فیلم برلین از تریبون استفاده کرد تا از کشورهای اروپایی بخواهد به جنبش زن، زندگی، آزادی بیتفاوت نباشند. سخنانی به زبان انگلیسی که با تشویق طولانی شرکتکنندگان مواجه شد.
او در حاشیه نشست به خبرنگار بیبیسی گفت ایمان دارد «انقلاب ما» به نتیجه میرسد و حاضر است زندگی خود را برای این کار وقف کند. سخنانی که در شبکههای اجتماعی مورد تحسین بعضی کاربران قرار گرفت که نوشته بودند این بهترین پاسخ به اظهارات آقای سروش بود.
دو جدال سفسطی، پاسخ عبدالکریم سروش به انتقادهای اخیر
خشم وزارت خارجه ایران از دیدار مکرون و علینژاد