این را می دانم که حق گفتن برای کسانی که اصل و هدف را قدرت می پندارند، بسیار تلخ و دردناک است و از آن می گریزند. و می دانم که با این گفته ها چه ناسزاها که نصیبم خواهند کرد. اما اگر همه از بیان مطالبم به به و چه چه بگویند من باید به خودم شک کنم و در جستجوی عیب خود باشم.
از اول سال 2023 که آن متن مشترک چند نفر منتشر شد و چند روز بعد، آن خیمه شب بازی «من وکالت می دهم »(1) به راه افتاد، اهداف پشت پرده این جارو جنجال و دستهایی و برنامه هائی که در پس پرده بود، از پرده برون افتاد و روشن شد که هدف اصلی این ازدواج سیاسی تعدادی بویژه خانم مسیح علینژاد با آقای رضا پهلوی برای ملت ایران چه بوده است. هر چند برای مطلعین از امور واقع و تجزیه و تحلیل کنندگان تاریخ روشن بود که هدف آقای پهلوی بازگشت به ارتجاع سلطنت گذشته است، و نه خواهان حکومت جمهوری ملی دموکراتیک که در آن همه اقوام ایرانی از زن مرد و با هر دین و مرام و مذهبی از حقوق برابر برخوردار باشند و در آن بنیاد دینی از بنیاد سیاسی و اداره کشور جدا باشد و هر کدام به کار خود بپردازند. بعضی از ساده اندیشان بدون توجه به تجربه ها و حتی تجربه این چند ماهه ی گذشته با دلخوش کردن به سخنان مبهم، نا روشن و چند پهلو و ضد و نقیض آقای رضا پهلوی می گفتند که نه شماها اشتباه می کنید و او به دنبال دموکراسی و حکومت جمهوری است. ولی اکنون این راز از پرده برون افتاده و همه چیز روشن شده است که وی با ازدواج سیاسی با شرکای خویش به دنبال چیست؟ و این برون افتادن پرده، از دید من نقطه بسیار مثبت و مفیدی است که به روشنی هر کسی اگر بخواهد می تواند تصمیم خود را بگیرد که همراه با رهبرسازی و آلترناتیو سازان خارج کشور و مصادره کنندگان جنبش ملت ایران است و یا اینکه خیر همراه با ملت و جنبش ملت در داخل و اینکه نیروی جانشین از آن کسانی است که در داخل کشور بار سنگین مبارزه را بر دوش دارند، و از همه چیز خود مایه می گذارند.
1- در نشستی که در دانشگاه جرج تاون واشنگتن با شرکت ۸ تن بر کزار شد(2) جالب توجه اینکه همه هشت شرکت کننده در این نشست، هدف را سقوط و یا براندازی رژیم گرفته اند، در صورتی که هدف اساسی سیستم و نظامی است که جایگزین رژیم مطلقه فقیه می شود. چه کسی مایل است که همه چیز خود را به خطر بیندازد که رژیم جمهوری اسلامی ساقط شود، و رژیم ارتجاعی سلطنتی جایگزین آن بشود؟ فکر می کنید که بی جهت و بی دلیل است که هدف را سقوط و براندازی رژیم گرفته اند و حاضر نیستند که نظام آینده خود را روشن و درست نام ببرند و برعکس می گویند که هر کسی از حکومت آینده صحبت بکند خائن است؟ نکته حالب دیگر اینکه در این نشست هر کسی بنا بر تقسیم کاری مسئول بیان نکته ای بوده که سخنانشان از دید من تکمیل کننده یکدیگر است:
شیرین عبادی از جمله گفت: «گفت انقلابی که از مرگ مهسا امینی شروع شده جای ایستادن ندارد و ایستگاه آخرش سقوط رژیم است. او گفت اگر این حکومت توانست بماند به خاطر این بود که ما با هم نبودیم.... در حال حاضر یک چیز مهم است و آن هم چگونه از شر این رژیم خونخوار خلاص شویم و این خواسته همه ماست.» تکمیل کننده سخن او گویا بر عهده گلشیفته فراهانی گذاشته شده بود. وی در پیام خود گفت «من و علی کریمی سیاستمدار نیستیم اما صدای مردم ایران هستیم. ما تنها انعکاس صدای شما هستیم. او گفت مطرح کردن نوع حکومت در وضعیت کنونی «خیانت» است. و «هر کس که باعث اختلاف در اپوزیسیون شود دارد خیانت میکند.» حامد اسماعیلیون، در سخنان خود گفت : «هر کسی بخشی از این انقلاب را نمایندگی میکند. او گفت انتظار داریم بعد از جمهوری اسلامی حقیقت عریان شود و زخمهای سرزمین ما التیام پیدا کند.»
و آقای رضا پهلوی هم خواهان آن شد که « نیروهای سیاسی مختلف اختلافات را کنار بگذارند و به فکر آزادی و پس از آن همگی با هم برابر باشند»
وی در پاسخ به سئوال خبرنگاری در مورد حضور نداشتن نمایندگان اقلیت ها در این نشست گفت: «مبنا دعوت (از گروهها) نیست، شرکت است. این اتوبوس مجانی است و نیاز نیست بلیط بخریم. نیازی به دعوت نیست، همه گروهها میتوانند به این گروه بپیوندند. تنها شرط قبول آن اصول مشترک است.» ودر ادامه گفت: « مخالفان جمهوری اسلامی با یکدیگر رقابت نمیکنند و هیچ یک در پی بهدست گرفتن رهبری مبارزه سراسری مردم ایران علیه جمهوری اسلامی نیست.» همچنین وی در پایان جلسه گفت: « گروهی که در دانشگاه جرج تاون جمع شدهاند شورای رهبری نیستند بلکه هدف آن ها کمک به تشکیل شورای رهبری است»
چند نکته برای روشنائی بخشی به نکات فوق:
یکم: شیرین عبادی که از جمله گفت: اگر این حکومت توانست بماند به خاطر این بود که ما با هم نبودیم» این سخن چند پهلو از جمله اینکه یعنی ما هشت نفر که در این نشست جمع شده ایم با هم نبودیم و حالا با هم هستیم» و افزون بر این «در حال حاضر یک چیز مهم است و آن هم چگونه از شر این رژیم خونخوار خلاص شویم و این خواسته همه ماست.» یعنی اینکه هدف سقوط رژیم است.
دوم: به دنبال آن خانم گلشیفته فراهانی می گوید: « مطرح کردن نوع حکومت در وضعیت کنونی «خیانت» است. و «هر کس که باعث اختلاف در اپوزیسیون شود دارد خیانت میکند.» یعنی اینکه هر کسی که نوع حکومت آینده را اکنون مطرح می کند، خائن است و خیانت می کند. معنای اصلی این جمله این است که هدف غائی و نهائی رسیدن به حکومت جمهوری دموکراسی که در آن بنیاد سیاسی از بنیاد دینی جدا باشد و هر کدام به کار خود بپردازند و در آن همه اقوام ایرانی از زن مرد و با هر دین و مرام و مذهبی از حقوق برابر برخوردار باشند، نیست و هر کس این را بگوید گفت خائن و خیانت کار است. این سخن بدین منظور است که اگر جو جامعه در اختیار آنان قرار گرفت، و سوار موج شدند، همچنانکه هم اکنون در خارج از کشور با ضرب چوب و چماق هم در تظاهرات لندن، کلن و ... - و حتی در بروکسل آز آقای پرویز ثابتی رونمائی شد و با همراهی او - سوار موج شده اند، بتوانند نظام ارتجاعی سلطنتی گذشته را مطرح کنند و از هم اکنون هم علائم این امر مشهود است. خوب خانم فراهانی که می گوید: خودش و علی کریمی سیاسی نیستند، چگونه به خود جرأت و جسارت می دهد که به اکثریت ملتی که داد می زند که: مرگ بر ستمگر // چه شاه باشد چه رهبر و یا «نه سلطنت نه رهبری // دموکراسی برابری» و از این قبیل شعارها که مشخص است هدف رسیدن به حکومت جمهوری دموکراسی و برابری برای همه است، خائن و خیانتکار بگوید؟
سوم: آقای اسماعیلیون، می گوید: «هر کسی بخشی از این انقلاب را نمایندگی میکند.» خوب شما هشت نفر که با آن خیمه شب بازی دور هم جمع شدید، کدام قسمت را نمایندگی می کنید؟ این ابهام گوئی ها برای چیست؟ آیا برای این نیست که لابد سهم و نمایندگی شما از این جنبش آن است که دوستانتان به این کاخ و آن کاخ بروند، و با آن ها از زبان مردمی که هیچ نمایندگی از آنها ندارند صحبت بکنند و بعد مالک رهبری مردم شوند و سهم مردم هم در جنبش کشته دادن و زندان و با داغ و درفش مواجه شدن و از هستی ساقط شدن است تا این نظام سقوط کند و این جمع به رهبری آقای پهلوی مردم را وارد عصر طلائی شاهنشاهی کند، لابد چنین است.
چهارم: آقای رضا پهلوی در مورد حضور نداشتن نمایندگان اقلیت ها در این نشست گفت: «مبنا دعوت (از گروهها) نیست، شرکت است. این اتوبوس مجانی است و نیاز نیست بلیط بخریم. نیازی به دعوت نیست، همه گروهها میتوانند به این گروه بپیوندند. تنها شرط، قبول آن اصول مشترک است.» و بعد افزود که « گروهی که در دانشگاه جرج تاون جمع شدهاند شورای رهبری نیستند بلکه هدف آن ها کمک به تشکیل شورای رهبری است»
در اینجا اولاً وقتی گفته می شود،« این اتوبوس مجانی است و نیاز نیست بلیط بخریم.» دقیقاً آدمی را به یاد آب و برق و اتوبوس مجانی » آقای خمینی می اندازد. «من آب و برق و اتوبوس را مجانی میکنم» و بنا بر گفته آقای حسین لاجوردی « اتوبوس مجانی است زودتر سوار شوید و ما دموکراسی را به شما هدیه خواهیم داد... ما همچنان در گرداب آن تلخی ها و نابسامانی ها دست و پا می زنیم، درد و افسوس اینجاست که یک روز وثوق الدوله با ۴۰۰ هزار پوند ایران را به انگلستان فروخت و روز دیگر با یک میلیون دلار در ۲۸ مرداد ایران را به امریکا واگذاشتند و امروز با هزاران افسوس پیشرفت هم کرده ایم و با نرخ روز و میلیاردی قصد بر اینست که به عربستان واگذار شویم. من به ایران و آینده روشن فرزندان شایسته و با لیاقتمان باور دارم و میدانم با همین ایده «زن، زندگی، آزادی» ایران را پس خواهند گرفت و توانایی خود را به اثبات خواهند رساند » (3)
وقتی وی می گوید که «مبنا دعوت (از گروهها) نیست» و همه گروهها میتوانند به این گروه بپیوندند. تنها شرط، قبول آن اصول مشترک است.» خوب نبایستی که قبلاً بفرمائید که « آن اصول مشترک » چیست و کدام ها هستند و ثانیاً اگر مبنا دعوت نیست، شما بر چه مبنا در کنار گروه کومله قرار گرفته اید؟ لابد بر این مبنا همچنانکه پدر شما بفرموده بحرین را بخشید و از کشور جدا کرد (4)، اگر به آنهائی که تکیه دارید و دائم، به پابوس آنها می روید که شما را حمایت و پس از سرنگونی شما را به حکومت برسانند و اگر لازم دیدند شما مجری اوامر آنها باشید.
رابعاً وقتی می گوئید که « گروهی که در دانشگاه جرج تاون جمع شدهاند شورای رهبری نیستند بلکه هدف آن ها کمک به تشکیل شورای رهبری است» اگر چنین است که این جمع به رهبری شما شورای رهبری نیست، شما به چه مستمسک و مشروعیتی از جانب ملت ایران با آمریکائی ها و سران دیگر کشورها صحبت می کنید؟ و حتی مشخص هم نمی کنید که بده و بستانهائی که کرده اید چیست؟مسیح علینژاد هم با رادیو اسرائیل روشن می کند: « مشروطه خواه و جمهوریخواه و همه دستهای یکدیگر را بگیریم تا بتوانیم از این رژیم عبور کنیم» (5) اینکه چگونه مشروطه خواه و جمهوریخواه دست به دست هم می دهند تا رژیم را ساقط کنند؟ و فعلاً هم که همه پشت سر او جمع شده اید و او رهبری در دست دارد که لابد امر رهبری جمهوریخواهان قلابی هم به او واگذار می شود.
2- آقای رضا پهلوی همچنانکه قبلاً گفته شده از خانوادهای میآید که دو کودتا برضد ملت ایران و به نفع بیگانگان انجام داده است. بجای اینکه اگر بخواهد از آحاد ملت ایران باشد، دستکم باید آنرا محکوم و از ملت ایران عذر خواهی کند؟ در گفتگو با هودسون اینستیتوت در مورد کودتای 28 مرداد 1332 علیه حکومت ملی دکتر محمد مصدق گفته، چه کشکی و چه پشمی. وی در پاسخ به نقش خانواده اش در کودتای 28 مرداد، می گوید که:« معمولا کودتا از پایین به بالا رخ می دهد و نه از بالا به پایین.» (6) که چنین پاسخی از اینکه نشان دهنده این است که تا چه اندازه از امور واقع بی اطلاع و یا اینکه خود را به تجاهل زده، بسیاری را به خنده واداشته است. کسی که از حداقل اطلاعات سیاسی در مورد کودتا اطلاع داشه باشد، می داند که کودتا همیشه از بالا رخ می دهد و نقش رهبران نظامی- سیاسی نقشی کلیدی است. حتی وقتی کودتا کنندگان آمریکا و انگلیس، وزیر خارجه بیل کلینتون و هم وزیر خارجه تونی بلر از ملت ایران به خاطر آن عذر خواهی کردند و حتی پدرش بعد از موفقیت کودتا یک روز پس از باز گشت، در ملاقات با کرومیت روزولت خطاب به وی گفت: «من تاج و تختم را مدیون خداوند، ملتم، ارتش و شخص شما هستم» (7).
3- رضا پهلوی در 30 بهمن 1401، در مونیخ، گفت: «شخصا نظام جمهوری را به نظام سلطنتی ترجیح میدهد، اما شاید بتوان راه نوآورانهای برای انتخاب مقام سلطنت پیدا کرد، به جای آن که شخصی که این جایگاه را پر میکند آن را به ارث ببرد (8) در نظر و ذهن، آقای رضا پهلوی مردم را به مثابه پیاده نظام شطرنج می داند، که حتی رخ و وزیر و سربازان و همه برای حفظ و نگهداری شاه آفریده شده اند و نه بیشتر. (9)
4-آقای رضا پهلوی به اسرائیل و غرب و بویژه به آمریکا مرتب علامت می هد که اگر کما فی السابق از خانواده ما پشتیبانی و حمایت کنید که رژیم جمهوری اسلامی را ساقط کنیم و ما را به حکومت برسانید، خیالتان راحت شده و همه جانبه منافع شما تأمین است. وی در مصاحبه با «آی ۲۴» می گوید: « راه حل این نیست که تهدید را از طریق که اگر از مامذاکره با این رژیم از بین ببریم،... بهترین راه حل این است که این رژیم از بین برود، آنوقت همه تهدیدات از بین خواهند رفت. این یک سناریوی بُرد-بُرد است.» و بعد می افزاید که «همه متوجه میشوند که رژیم ایران خود را تغییر نداده و وضعیت کشور نمیتواند بدتر از چیزی باشد که امروز هست. ایرانیها آیندهای بهتر میخواهند... آنها امیدوارند جامعه بینالملل، بهویژه کشورهای دموکراتیک در غرب، در سمت درست تاریخ بایستند.» (10)
این یک سناریوی که «بُرد-بُرد است.» برای کیست؟ غیر مستقیم می گوید گروهی به رهبری رضا پهلوی با هم جمع شده و ازدواج سیاسی کرده اند و بعد هم به غرب و اسرائیل می گوید که اگر او بیاید منافع همه تآمین است. کمی بعدد این نکته روشنتر خواهد شد.
5-بارها مسئولین غرب به او گفته اند که ما قصد تغییر رژیم نداریم، و تغییر رژیم و رهبری و اداره آن بر عهده ملت ایران است و نه ما، بازهم به سنگ می کوبند که شاید اثر کند:
الف- آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم میگوید تصمیم برای تغییر حکومت در ایران با مردم این کشور است و به دیگران ربط ندارد. (11)
ب-در آبرو ریزی که در مونیخ اتفاق افتاد و هانا نیومن سیاستمدار آلمانی با صراحت چند نکته را به آقای رضا پهلوی و مسیح علینژاد گوشزد کرد: حد و اندازه خودتان را بشناسید هر کسی یک وظیفه ای دارد. ما نمیتوانیم برای مردم ایران دولت دوران گذار تعیین کنیم. این اصلاً کار ما نیست. هر کسی وظیفه خاص خودش را دارد و می افزاید که ما از اعتراضات ایران خبر داریم و اطلاع داریم که قشرها و که لایه های مختلف جامعه از جمله سندیکاهای کارگری، دانشجویی و غیره مخالف حکومت هستند. همین آخر هفته در ایران شاهد رُخداد مهم دیگری هم بودیم که در آن اتحادیههای کارگری و دانشجویی در مانیفستی مشترک به وضوح از دموکراسی سکولار و همه پُرسی، و لزوم سپردن تصمیمگیری به مردم ایران گفتند و همچنین می گوید: که شاید سال دیگر کسانی که الان زندان هستند، رهبری را در دست داشته باشند. (12) وحرف آخر هانا نیومن خیلی گویاست. می گوید: شاید سال دیگر کسانی که الان زندان هستند، رهبری را در دست داشته باشند واین به زبان دیپلماتیک و محترمانه یعنی اینکه شما حد خودتان را بدانید و ما حواسمان جمع است و تغییر باید به دست ملت ایران در داخل حاصل شود و نه شما و ما. مهترین برنامه غرب این است که تا جای ممکن رابطه کجدار و مریضی را با جمهوری اسلامی حفظ کند و به نوعی او را به اجرای برجام باز گردانند. و از نظر آنها بسیار محتمل که از طریق تحریم های اقتصادی، اقتصاد ایران بکلی متلاشی و در نتیجه حکومت به دست ملت ایران ساقط شود.
اما باهورا کشیدن ها و کف زدن ها در جمعیتها و تظاهرات، آدمی جوگیر می شود و غرور و خود شیفتگی اش تحریک. شعله غرور وخود شیفتگی عاقل ترین، باهوشترین و زیرک ترین آدم را کور می کند، چه رسد به خانم علینژاد و رضا پهلوی. اینها چنان غرب به سرگردگی آمریکا را مطلق و خدا کرده اند که حتی قادر نیستند سیاست واقعی پشت پرده غرب را درک کنند.
غرب در حمایت از گروه های فشار دو هدف مهم داشته و دارد. یکی اینکه از این گروه های فشار برای معامله پشت پرده با حکومتها بهره ببرد و دوم اینکه اگر خوب در کشوری تغییر اساسی حاصل شد، بازهم برای حفظ منافع خود، دسته ها و افرادی در درون آن سیستم جدید داشته باشد. و بدین علت از انواع حمایت مالی و سیاسی و حفظ و نگهداری آن ها کوتاهی نخواهد کرد. غرب از وارد شدن برای سرنگونی رژیم مطلقه فقیه نگرانی هائی دارد که گهگاهی هم آن را بروز و آشکار می کند. نگرانی غرب بطور خلاصه اینها هستند
1-رژیم جمهوری اسلامی در نظر آنها رژیم شاه نیست که حدود پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا نیروهای مسلح ایران را رهبری می کردند. و آن نیرو سر تا پا به سلاح های غرب در همه زمینه های نظامی وابسته بود ولی نیروی مسلح فعلی چنین وابستگی ندارد و تحت فرمان غرب هم نیست.
2- دیگر اینکه که اگر بخواهند وارد فاز سرنگونی شوند، حتماً باید نیروی نظامی وارد کنند و در این صورت این نگرانی وجود دارد که همه خاورمیانه به آتش کشیده شود و محتمل است که در این درگیری نظامی تنگه هرمزهم بسته شود که خسارتهای ناشی از آن برای غرب و بویژه اروپا و خاورمیانه غیر قابل محاسبه است.
3-غرب از هسته ای شده ایران نگرانی جدی دارد، هم از این جهت که خاورمیانه در گیر یک مسابقه اتمی شدن شود که بسیار خطرناک است، به این علت تمامی سعی خود را به کار می برد، که به نوعی ایران را به برجام باز گردانده شود.
4-اگر اروپا چنانکه این سیاسیون تازه کار و تازه به دوران رسیده آز آنها می خواهند که همه روابط سیاسی خود را با ایران قطع کنند و سفارتخانه های خود را ببندند، این عمل دو ضرر بزرگ برای غرب در بر خواهد داشت. اول اینکه منابع اطلاعاتی خود را از دست می دهند و دوم اینکه بیش از پیش با دست خود رژیم ایران را به دامن چین و روسیه سوق می دهند و بفرض اینکه غربی ها این عمل را انجام دادند که چنین نخواهند کرد، رژیم جمهوری اسلامی باز حربه بیشتری دور از چشم جهان غرب برای کشت و کشتار به دستش خواهد آمد و در کمپ چین و روسیه به سمت کره شمالی شدن پیش می رود.
جای شک و شبهه نیست که تغییر رژیم ولایت مطلقه غارتگر در داخل کشور و به دست ملت ایران است و ملت ایران هم خود قادر است که حقوق و آزادی و استقلال خود را که مهمترین آن تعیین حق سرنوشت خویش است به دست آورد. و این در نامه های آشکار مختلف در داخل و خارج از زندان ابراز شده است که می شود جنین آن را خلاصه کرد. اکثریت قاطع ملت ایران حکومتی جمهوری ملی بر آمده از رأی آزاد آحاد ملت ایران که در آن همه اقوام ایرانی از زن مرد و با هر دین و مرام و مذهبی از حقوق برابر برخوردار باشند و در آن بنیاد دینی از بنیاد سیاسی و و اداره کشور جدا باشد و هر کدام به کار خود بپردازند.
5-وقتی بار اول پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک در دوران شاه در تلویزیون بنام مقام امنیتی -نظیر همین مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی - در دوران به اصطلاح طلائی پهلوی نظیر همین دوران طلائی خمینی ظاهر شد که به حق می توان او را بنیان گذار اعترافات تلویزیونی در ایران (13) نامید و سپس نظام شاهنشاهی به زباله دان تاریخ پیوست و وی حتی قبل از فروپاشی فرار را بر قرار ترجیح داد و در خروج از کشور حد اقل از بسیاری از چشمها مخفی بود و سپس از او و همکارانش در تظاهرات خارج از کشور رونمائی می شود وجزو تیم و مشاور خاندان پهلوی و فعال شدن در تظاهرات و با عربده کشی های حواریون رضا پهلوی و تجلیل سلطنت طلبان از او می گردد، این خود نشانه دیگری است از بازگشت به آن دوران و چراغ سبز دادن به اسرائیل و غرب که اگر از ما حمایت بشود، و ما را به ایران باز گردانید و حکومت را به دست ما بدهید، ما همانند دوران قبل در خدمت شما و حمایت منافع شما بوده و هستیم و از طرف دیگر به سلطنت طلبان و اعوان و انصار شان علامت داده می شود که نترسید و نهراسید ما به زودی به ایران بار خواهیم بنابراین با قدرت باید عمل کرد. چگونگی ساخته شدن واواک و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بر بنیاد ساواک در مقاله ای مستقل توضیح داده خواهد شد .
تجربه به دقت می گوید و من هم بارها گفته و نوشته ام که هرگاه خواسته شود مسئولیت امور مردم و یا کشور به حزبی، دسته ای و یا شخصی واگذار شود، مهمتری عمل این است که به پیشینه اش توجه لازم مبذول گردد. و بدین علت سعی شد که حداقل پبیشینه فقط این چند ماهه گذشته آقای پهلوی به تصویر کشیده شود تا همگان بدانند که وضعیت از چه قرار است و بعد با چشم باز تصمیم خود را بگیرند که اگر در سرچشمه انقلاب 57 به پیشینه آقای خمینی (14) توجه شده بود، قطعاً ما اکنون در وضعیت دیگربودیم.
باز تأکید می شود که اتحاد بر مبنای اصلول مشترک انجام می گیرد و بایستی آن اصول مشترک صاف و روشن مشخص باشد. وقتی گفته می شود که همه باید در سقوط جمهوری اسلامی متحد شویم، این بدان معنی است که یعنی هدف سقوط آن است. در صورتی که چنین نیست و سقوط جمهوری اسلامی وسیله ای است برای رسیدن به آن اصول مشترک و اهدافی که بعد از سقوط باید حاصل شود. پس باید آن اصول و اهداف از هم اکنون مشخص و صاف و زلال معین شود که مهترین آن نوع حکومتی است که در در برگیرنده آن اصول و اهداف باشد و این در نامه های مختلفی که در داخل و خارج از زندان در ایران منتشر شده به نوعی آمده است. اگر مبارزین داخل کشور به دلایل ویژه ای آن را تبیین نکرده اند. ما که در خارج از کشور می گوئیم که صدای آنها هستیم، باید آن را تدوین و مشخص کنیم و نه اینکه آن را در ابهام بگذاریم و به بعد از سقوط موکول کنیم. به زعم من این خود کمک بزرگی به جنبشی که در جریان است خواهد کرد. علاوه بر اینکه ما در خارج صدای آنها هستیم، می توانیم و باید نظرات و پیشنهادهای سازنده خود را هم به آنها برسانیم و نه اینکه همه چیز را با ابهام، سردرگم و به آینده موکول کنیم.
در پایان این نکته در خور توجه است که من مطمئن هستم شعله ای که روشن شده به نوعی تا به نتیجه رسیدن به حکومت جمهوری ملی بر آمده از رأی آزاد آحاد ملت ایران که در آن همه اقوام ایرانی از زن مرد و با هر دین و مرام و مذهبی از حقوق برابر برخوردار باشند و در آن بنیاد دینی از بنیاد سیاسی و و اداره کشور جدا باشد و هر کدام به کار خود بپردازند، ادامه پیدا خواهد کرد و این نظام مطلقه غارتگر از بین خواهد رفت.
محمد جعفری 4 اسفند 1401
نمایه و یادداشت:
1-https://news.gooya.com/2023/02/post-73325.php
2-این هشت تن عبارتند از: شاهزاده رضا پهلوی، شیرین عبادی، حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی، گلشیفته فراهانی، علی کریمی و عبدالله مهتدی. البته از این هشت تن شیرین عبادی، گلشیفته فراهانی، عبدالله مهتدی و علی کریمی به صورت مجازی در نشست شرکت داشتند. این نشست از ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه به وقت تهران در روز جمعه ۲۱ بهمنماه (۱۰ فوریه)، آغاز به کار کرد.
3-https://news.gooya.com/2023/02/post-73290.php
4-
6- نگاه کنید به هودسن اینستیتوت Hudson Institute
7- جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد، سرهنگ غلامرضا نجاتی،- شرکت سهامی انتشار- 1366 - چاپ سوم، ص 481.
8-https://www.instagram.com/p/Cozt_vOI81V/?igshid=MDJmNzVkMjY=
9-https://news.gooya.com/2023/02/post-73325.php
10-https://kayhan.london/1401/11/25/312689/ ؛ آقای پهلوی دوشنبه ۱۴ فوریه (۲۴ بهمن) در مصاحبه با شبکه «آی ۲۴» اسرائیل گفت: «اگر به علّت وجود نگرانی درباره تهدیدات اتمی نگاه کنید، این به ماهیت خود رژیم مربوط میشود. زمانی که این رژیم از بین برود، هرآنچه غرب در حال حاضر نگران آن است نیز از بین خواهد رفت. تهدید هستهای، تروریسم، گروههای نیابتی، ارسال پهپاد به روسیه، حملات حزبالله به خاک اسرائیل...« راه حل این نیست که تهدید را از طریق مذاکره با این رژیم از بین ببریم،... بهترین راه حل این است که این رژیم از بین برود، آنوقت همه تهدیدات از بین خواهند رفت. این یک سناریوی بُرد-بُرد است.»
11-https://www.bbc.com/persian/articles/c72q9n5pvq8o
12-https://www.iran-emrooz.net/index.php/news2/more/106390/
13- https://melliun.org/iran/352187
14-برای اطلاع از پیشینه آقای خمینی به کتاب پاریس و تحول انقلاب از آزادی به استبداد، فصل پنجم ص 388-368 تحت عنوان دو غفلت و یا اشتباه فاحش در سر چشمه انقلاب 57 که در سایت اینجانب قابل دسترسی است مراجعه کنید:
http://mohammadjafarim.com/wp-content/uploads/2020/04/Ketab-Paris-040420-2.pdf