Friday, Mar 17, 2023

صفحه نخست » کوتاه و مفید به حال این روزهای ما، نیما قاسمی

agahi.jpgببینید عزیزان من! شما هنوز درک نکردید از کجا خورده‌اید! این قدر می‌دانید که از مردم مذهبی شکست سیاسی خورده‌اید. اما مردم مذهبی برای شما یک عده باورمند به خرافات، به اصطلاح امّل، بدلباس و بدشکل و اهل نوحه و زاری و سینه‌زدن‌اند... غالباً در این چهل سال به ریخت و شمایل آخوند و پامنبری‌اش خندیده‌ایم و از موضع بالا به پایین اینها را تمسخر کرده‌ایم. اما این پرسش که پس چرا این جماعت، که ظاهراً این قدر لت و پار و پرت‌اند، بر ما مسلط شده‌اند، هنوز به اندازه‌ی کافی جدی گرفته نشده است. در حد جدل فیس‌بوکی و رسانه‌ای و لطیفه و کنایه باقی مانده است! من به شما می‌گویم که شما شکست خورده‌اید و همچنان در موضع ضعف خواهید بود و تا اطلاع ثانوی لوطی پای ناقاره‌اید!
چرا!؟ عرض می‌کنم!

طرف مقابل شما آیین دارد. آیین داشتن، حداقل یعنی اینکه اینها هفته‌ای یک بار در مراسم نماز جماعت‌شان همدیگر را ملاقات می‌کنند. آنها بلدند که همبستگی‌های اجتماعی خود را محکم کنند و روابط عاطفی‌شان را حتی مستقل از اخبار روز، تقویت کنند. این بخشی از زندگی اجتماعی آنهاست. یعنی آنها قبل از اینکه سیاسی باشند، «با هم بودن» را در معنای اجتماعی تمرین می‌کنند. این «با هم بودن» در مردم مذهبی، محصول همفکری و هم‌اندیشی نیست. محصول انجام مجموعه‌ای از «کنش» ‌ها، یا اعمال است. دور هم جمع می‌شوند، خم و راست می‌شوند، چهار تا شعر و سرود مذهبی می‌خوانند و حال می‌کنند! (به زبان عامیانه نوشتم که بدانید واقعاً همین است.) من و شما کجا با هم بودن را تمرین می‌کنیم!؟ دقت کرده‌اید که در تمامی چند دهه‌ی اخیر، به ویژه در عصر اینترنت که خیلی تازه است، گروه‌های مجازی چه راحت از هم می‌پاشند؟! بخصوص اگر بحث بر سر مسائل جمعی و سیاسی و اجتماعی باشد. (ادبیات و شعر اگر باشد دعوا نمی‌شود چون خیلی انتزاعی و کلی‌ست)
اهمیت «آیین» نزد ما مغفول است. جمعیت سکولار جامعه، خیلی ساده‌اندیش است. نوعی خامی تاریخی دارد. از این بخش از جامعه از هر کس که عقیده‌ی سیاسی‌اش را بپرسی، اول می‌گوید که من رعیت نیستم. شهروندم و شاه و آقا بالاسر و گردن‌کلفت و رییس مادام‌العمر توی کت‌ام نمی‌رود! بسیار خوب! اما بلدی با بغل دستی‌ات متحد شوی و یک تیم دو نفره بسازی!؟ به همان خدایان المپ قسم که بلد نیستند! چون همین کار ساده شگرد دارد و شگردش را هزاران سال پیش کشف کرده‌اند. شگردش، تأسیس آیین است.
کم‌ترین امر مسلم درباره‌ی گذار جوامع اروپایی از مسیحیت به جوامع سکولار امروزی، وساطت نهادهای مترفی مذهبی، مانند پروتستان‌ها و ژزوییت‌هاست. بسیاری از روشنفکران دوران گذار اروپا، خود مذهبی بوده‌اند. واقعاً فکر می‌کنید چرا!؟ (لطفاً اگر حال دارید این را برای من بنویسید) تا آنجا که من می‌فهمم موضوع این است: شهروند دین‌باخته و در نتیجه، فاقد آیین، هرگز نمی‌تواند در برابر همبستگی آیینی، خودی نشان دهد! به همین علت، گذار از هژمونی مذهب به جهان سکولار، به وساطت خود مردم مذهبی انجام شده است! بهترین اختراع شهروند سکولار اروپایی در مقابل آیین‌های مذهبی، تحزب است که به نظر من، که از منظر آنتروپولوژی نگاه می‌کنم، در برابر «هیأت‌های موتلفه‌ی مذهبی»، پشمی بیش نیست! این را به عنوان کسی که مدت‌هاست در معنای «آیین» تحقیق نظری و عملی می‌کنم می‌گویم. غرب امروز هم اگر دوباره طعمه‌ی جماعت‌های مذهبی نشده است، دوباره زیر بار مسیحیت نرفته است، علل مختلفی دارد که هژمونی نظام سرمایه‌داری در میان انها، به اعتقاد من نقش مهمی دارد. یعنی چیزی که شما در خاورمیانه و در ایران، به عنوان یک نهاد تاریخی- اجتماعی، قطعاً ندارید.
آیین، ستون حیات اجتماعی‌ست. دو هزار و پانصد سال پیش اگر فدراسیونی از زمین‌داران و زمین‌خواران بزرگ، موفق شدند در برابر مغان و گروه‌های رقیب دیگر، یک شاهنشاهی درست کنند و به اوضاع مسلط شوند، این کار را با «آیین»‌های مخصوص به خود انجام دادند. پروفسور هینتس با دقت نقش‌نگاره‌های مجموعه‌ی کاخ‌های تحت جمشید را تحلیل می‌کرد و توضیح می‌داد که جزییات یک آیین سیاسی در این نقش‌های حک شده بر سنگ، هویداست. به زبان ما، که ذهنیت آیینی نداریم، همه‌اش ادا و اطوار بود: در مقابل شاهنشاه باید دست بر دهان گرفت تا نفس شما بارگاه شاه را آلوده نکند! مشت دست راست را باید در آستین فرو برد که یعنی در برابر شاهنشاه (رییس فدراسیون یا سندیکای زمین‌داران) ادعایی ندارم و دستی کوتاه دارم! تاج کنگره‌دار، نوازندگان در رکاب، نیزه‌داران، حاملان مجمر عطر و نقش‌های برجسته‌ی شیر و خورشید در معماری کاخ، همه حکایت از آیین‌هایی مفصلی دارند که در برابر ادا و اطوار مغان زمان، خودش شکوه و جلال و قدرت بسیج‌کنندگی داشت!
اینها همه به چشم من و شمای آیین‌باخته و دین‌نیاموخته مسخره است. اما واقعیت این است که کارکرد داشته است. مشخصاً کارکرد سیاسی داشته است؛ که یعنی در مناسبات قدرت کاری انجام می‌داده و بازدهی داشته است. من و شما از آن مردم که بلد بودند دولت درست کنند، فقط دماغ گنده و کجشان را به ارث برده‌ایم! و تنها چیزی که از دنیای سیاست بلدیم این است که آقا بالاسر نمی‌خواهیم! ... خب بمانید تا کسانی بر شما حکومت کنند که پانزده کیلو اضافه وزن دارند و زیربغلشان بوی گند می‌دهد. اما در عوض آیین دارند. من و شما، فقیریم و چیزی برای عرضه کردن نداریم! ... این بود عرض من...



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy