مردم ایران برای رهائی از استبداد و خفقان، یک قرن پیش انقلاب مشروطه را ایجاد کردند، و هفتاد سال پیش با یک انقلاب هویتی و در اختیار گرفتن و ملی کردن نفت، خود در جَرگه مردم آزاد جهان قرار گرفتند.
امروز دختران و زنان و مردم ایران پس از چهار دهه استثمار یک حکومت ننگین مذهبی که به ویرانی ایران انجامیده است تلاش گسترده ای را با جنبش «زن - زندگی - آزادی» آغاز کرده اند تا ایرانِ شان را پس بگیرند ، جنبش که می تواند منتهی به انقلاب شود.
شش ماه از آغاز این جنبش گذشته و از فراز و فرودهای بسیاری نیز گُذر کرده است. بسیارانی جانشان را در کف دست گرفتند و جانانه در مقابل این اهریمن جهنمی ایستادند و همچنان تا رسیدن به آزادی و برابری و «زن - زندگی - آزادی» تلاش گسترده ای را ادامه می دهند.
امروز برای ما، همه ایرانیان در داخل و خارج از کشور با ایده ها و آرمان ها و خواست های متعدد و متفاوت این هشدار لازم است که به عملکرد و کارنامه های چهار دهه و خاصه شش ماه گذشته خودمان نگاه کنیم، به نقاط قوت و ضعف خود بپردازیم، به سرعت دچار هیجان نشویم، زود عاشق و یا فارغ نباشیم و از یاد نبریم که حکومت کثیف جمهوری اسلامی حکومتی سیَاس و بازیگری بین المللی است. بازی خود را خوب بلد است و به قیمت فروش هر چه بیشتر ایران، با عربستان ذلیلانه آشتی می کند، بِن سلمان را به ایران دعوت و تلویزیون ایران اینترنشنال را تعطیل و بلافاصله به پادشاه بحرین پیام دوستی و مودت ارسال می کند و بطور موقت هم که شده خود را از انزوای بین المللی نجات دهد.
ما با چنین حکومتی سیاه و ویرانگر مواجهه هستیم شاید و باید بیشتر به خودمان بیائیم و برای خود سوالاتی را مطرح کنیم.
بدون تردید در ایران، آتش زیرِ خاکستر است و یک بار دیگر مردم ایران با تمامی نفرتی که از این حکومت دارند برای از میان برداشتن این حقارت ۴۴ ساله و سرنگونی این حکومت سیاه و ننگین بپا خواهند خواست.
از خود سوال کنیم که برای به ثمر رساندن جنبش «زن - زندگی - آزادی» چه گروه هائی در این جنبش شرکت داشتند؟ در چه گروه ها و طبقات اجتماعی جای داشتند؟ و اگر تمامی لایه های اجتماعی شرکت می کردند - بدون تردید نامش انقلاب می شد، چرا تمامی مردم حضور پیدا نکردند؟
تردید نداشته باشیم مردم ایران و خاصه دختران و زنان و جوانانش که تلاش های بسیار را تا پای جان انجام داده اند، تا سرنگونی این حکومت ننگین از پای نخواهند نشست.
ولی ناگزیر و برای اینکه باز هم و یکبار دیگر شکست های یک قرن گذشته گریبان گیرمان نشود بیشتر از پیش به نکاتی تاکید و توجه کنیم:
-
اگر به راستی این مبارزه ۴۴ ساله یک میدان جنگ است، میدان جنگ به اتاق فکر، اتاق جنگ و رهبریِ میدان جنگ نیاز دارد. با خود تعارف نداشته باشیم در میدان جنگی که تمامی افرادِ ارتشِ آن، همه رهبر باشند اگر چه شعار زیبائی است ولی شکست آن نیز و متاسفانه غیر قابل اجتناب است.
-
نگرانی اکثریت جامعه و مردم ایران که در زیر خط فقر قرار دارند. آنان برای حضور و به ثمر رساندن این دادخواهی و برای از میان برداشتن این رژیم جهنمی نیازمند این هستند که به نگرانی هایشان پاسخ داده شود.
-
تلاش ها، منشور ها، ملاقات ها، رایزنی ها و...، بدون تردید تجربه های قابل تحسینی است، کنفرانس ها، نمایش ها و گردهم آئی ها و...، به تمامی زیبا هستند ولی تنها با این شرط که از مرحله شعار ها و آرمان خواهی ها در آمده و جایگاه عملی پیدا کند.
-
حمایت بین المللی بدون تردید یک نیاز غیر قابل انکار است. ولی فراموش نکنیم زمانی که ما تمام تخم مرغ های مان را در یک سبد می گذاریم، با تجربه تاریخ معاصرِ ما که همیشه ابرقدرتی دخالت مستقیم در زندگی سیاسی مان داشته است، با توجه به آگاهی ها و تجربه های سخت و سیاه چهار دهه گذشته این حمایت بخوانید دخالت مورد قبول مردم واقع نخواهد شد.
-
تجربه دو پادشاه پهلوی که من باور دارم با تمامی اشتباهات سیاسی و حاکمیت دیکتاتوری، ایران را از دوران قبیله ای به دوران مُدرن رهبری کردندِ نمونه آشکار آنست. من در زُمره آنانی هستم که باور دارم اگر محمدرضاشاه بیشترین مشاورانش به جای امریکا و غرب مردم ایران بودند امروز ما چنین سرنوشت سیاه و شومی را نداشتیم.
-
تجربه یک قرن گذشته ما درس بزرگی است که باید در مرحله نخست، اعتماد مردم را داشته باشیم و آن هم زمانی بدست می آید که به مردم دروغ نگوییم، نصفه شب و پشت سر مردم تصمیم نگیریم، در مقابل مردم حضور پیدا کنیم و نخست پاسخگوی مردم باشیم،
باید بپذیریم که:
-
رسانه ها و تلویزیون های خارجی نه برای ما و تنها در جهت منافع خود هستند.
-
بپذیریم که اینستاگرام و توییتر و دیگر سایت های مجازی اگر سیاست و برنامه های قابل اعتماد مردم را پوشش دهند میتوانند بسیار اثر گذار باشند، و اگر تنها در جهت شعار و تحریک احساسات باشند می توانند به سرعت جنجال برانگیز و با سرعت بیشتر فراموش شوند. اما به این واقعیت هم باید واقف بود و آن اینکه سرنگونی ج ا با فعالیت مجازی به تنهایی امکان پذیر نیست و
فراموش نکنیم که در این مرحله بسیار حساس و سرنوشت ساز که بدون هیچگونه تردیدی به پیروزی مردم ایران و سرنگونی رژیم ننگین جمهوری اسلامی خواهد انجامید ما تنها یک اسلحه جنگی و کارآمد در اختیار داریم که آن هم «اعتماد مردم» است که خواهد توانست آرزوهای صد ساله ما را به واقعیت بدل کند.
سوگند به هر آنچه اعتقاد دارید، بیائیم پیش از هر چیز دیگری به مردم مان باور داشته باشیم، ما شایستگی و لیاقت یک زندگی آزاد و برابر را سالهای درازی است که دارا هستیم،مردم ما بارها و بارها به اثبات رسانده اند که اگر اعتماد کنند نیاز به هیچ بیگانه ای نیست.
«زن - زندگی - آزادی» امروز و فردای همه ما ایرانیان است و جا دارد که مفاهیم واقعی آن چارچوب قانون اساسی آینده ایران را رقم زند.
ایران فرزندانش را صدا کرده است پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی
بحران در اسرائیل، فرانسه و آمریکا، دومینیک مویزی
۱۲ فروردین، آری یا نه، محمود زهرایی