تمجید ظریف درذیل - تا همسانی باکوروش کبیر "نویسنده فرانسوی۱ - مجله تایم با عنوان مرد اول سال روی جلد - همه اینها به او به خاطر زندگی ساده دربرابر فساد شاهان مستبد پهلوی - که سیاست" پاک " را برای " نمونه" درایران مستقرنمود. مهمتر انکه او دانش حقوقی خود را درفرانسه آموخت که ابتدا درملی شدن نفت آنرا حق اولیه مردم ایران میدانست. درکشوری که "هرکس حق دارد" وما درتمام تاریخ مان با رژیمهای مستبد وفاسد هرگز "حق" نداشتیم.
او درشرایطی پا به صحنه گذارد که استعمار انگلستان "آفتا بش درجهان غروب نمیکرد"، ودربسیاری ازنقاط جهان دولت میاورد و میبرد، حتی سرمایه ملی ما را به راحتی میبرد، تا جاییکه چرچیل نخست وزیر انگلیس درکتاب "طوفان نزدیک میشود" نوشت: "اگرنفت مجانی ایران نبود ما درجنگ اول و دوم جهانی برنده نبودیم". درحالیکه درهمان زمان ما جنبش گرسنگان را تجربه کردیم که درجلوی مجلس فریاد میکردند "ما نان میخواهیم! " ومورد هجوم نیروهای نظامی قرار گرفته وتعدادی کشته و زخمی شدند. مصدق با دانش حقوق و مبارزه درزمان دیکتاتوری رضا شاهی به زندان رفت و بسیاری چون او را مدرس وفرخی وعشقی میبردند وکشتند، واو با وساطت معلم محمد رضا (پهلوی) درسوییس زنده ماند. (داور پدر داگستری مدرن که درنهایت بدون جهت ازسوی رضاشاه با اشاره "برو بمیر" خودرا کشت.....) *
دراوایل دیکتاتوری محمد رضا شاهی: قبل از سیام تیر وکودتای ننگین ۲۸مردا د که درکنسرسیومی همه ازنفت ما سهم بردند جز مردم ایران. بطوریکه درتمام طول این مدت غارت، چه در زمان رضا شاه و چه در زمان پسرش، یک صورت حساب درست به مردم ایران ندادند. حتی درمجلس، اگر دکتر طاهری نماینده سید ضیا ازرجال انگلوفیل سرفه میکرد به لایحهای رای مثبت واگر عطسه، رای منفی میدادند. بدینگونه بود که بعد از بردن رضاشاه درمجلس چها ردهم که همه نوکر دربار پهلوی وشرکت نفت و سید ضیا وعوامل دیگرخارجی بودند با سروصدا وهمهمه اجازه ندادند مصدق سخن گوید. پس ازمجلس خارج شد و روبروی مجلس دربهارستا ن که یک کفاشی بود چهارپایهای گرفت و با جمع شدن جمعیت که همیشه اطراف میدان بهارستان از کاسب ودانشجو و دانش آموز که غالبا تظاهراتها یی ازگروههای مخالف بود با اشاره به مجلس گفت "آنجا دزدگاه است" و با اشاره به جمعیت حاضر فریاد کرد " مجلس اینجاست! "
از این زمان بود که بعد از سکوت و خفقان دوران رضاشاهی که مجلس را " طویله " مینامید۱، ازطویلهای که برای محمد رضا پهلوی " مجلس سیزدهم" برای سلطنت ایران فروغی نخست وزیر وقت رای اعتماد گرفت وباعث واکنشهای بازار وروشنفکران شد که استعفا دا د و روند حوادث دیگر گردید. فروغی نخست وزیر فیلسوف بزرگ ما که به هنگام کسب مقام " وزارت دارایی " درزمان رضا شاه تمام هزینههای نیروهای اشغالگرانگلیسی درجنگ اول به علاوه رشوههای داده شده برای قرارداد ۱۹۱۹ به " وثوق الدوله - نصرت الدوله - وصارم الدوله ازخزانه دولت پرداخت که دکتر مصدق درجواب اظهار داشت "چقدرکارخوبی است برای اختناق وفروش ایران پول بگیرند و اضافه کرد "تنها وثوق الدوله رییس قوه قضاییه آن زمان ۲۰۰هزار تومان معادل (یکصد و سی لیره انگلیسی آنروز" گرفته بود ۲. درواقع حوادث بعدی درسالهای بعد ازجنگ دوم و بازشدن فضای ملی شدن صنعت نفت تا انتخابا ت فرمایشی مجلس موسسان تا افزایش قدرت شاه۳ و کودتای ننگین ۲۸ مردا د که با رشوه هایی که به خانواده پهلوی دادند تا فضای خفقان... که حاکم شد وقوام السلطنه قبلا به شاه گفته بود " توبالاخره کشور را به یک انقلاب خواهی کشاند" وکشاند. که دکتر ظریف به درستی اشاره میکند درجها نی که منطق "سلطه" حرف اول را میزد ومیزند. "محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، سه شنبه شب دهم تیر ماه ۱۳۹۹ در جلسه آنلاین شورای امنیت که به منظور بررسی اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ به صورت مجازی برگزار شد، سخنان خود را با اشاره به حضور دکتر محمد مصدق، سیاستمدار و نخست وزیر ایران در سال ۱۳۳۰ در شورای امنیت در مهر ماه سال ۱۳۳۰ (۱۹۵۱) شروع و به پایان رساند. او در ابتدا گفت: «مایلم سخنرانی خود را با همان عباراتی آغاز کنم که نخستوزیر مصدق ۵۹ سال پیش در این شورا به کار برد. «شورای امنیت تاسیس شد تا ملل بزرگ و کوچک بهطور یکسان بتوانند دور یک میز بنشینند و برای حفظ صلح مطابق با اهداف و اصول ملل متحد همکاری کنند. شورا نمیتواند وظیفه خطیر خود را انجام دهد مگر اینکه قدرتهای بزرگ به اصولی که شورا برای محقق کردن آنها ایجاد شده، احترام بگذارند. دو سال بعد او در کودتای سیا برکنار شد.»
ظریف در پایان سخنانش هم گفت: «بگذارید دوباره از سخنان نخست وزیر مصدق در شورای امنیت در سال ۱۹۵۱ استفاده کنم که گفت «این شورا نخواهد توانست در توجه به استدلالهای مستحکم ما به قانون، قصور ورزد. با این حال، این شورا یک نهاد حقوقی نیست بلکه در درجه اول یک نهاد سیاسی است که بالاترین مسوولیتهای سیاسی را بر عهده دارد. بنابراین بیتردید درک خواهد کرد که مصدق به فشار چه از جانب دولتهای خارجی و چه از جانب نهادهای بینالمللی تن درنمیدهد درمقطعی که او ازدیوان لاهه وشورای امنیت رای به ملی شدن نفت گرفت امری که ملی شدن درجهان همگانی شد ازمصر کانال سویز تا اندونوزی، ملی شدن نفت و...، بعد ازاین بود که نحاس پاشا نخست وزیرمصرمصدق را به قاهره دعوت و کآنال سویز ملی شده که قبلا تحت سلطه انگلیسها طبق قرادادی بود. که معروفست مصدق را از فرود گاه تا میدان بزرگ شهر جمعیت روی دست بردند ویک خیابان بزرگ را به نام مصدق نامیدند. ولی درایران بعد از آنقلاب اسلامی خیابان پهلوی رادانشجویان بنام مصدق نهادند بعد ازچند روز فلسفی واعظ درباری آنرا عوض نمود ونام آن "ولی عصر" شد. واما قبل ازاین درتاریخ ۷ مارس ۱۹۶۷ آقای "گاستون فورتیه فرانسوی به مناسبت سالگرد درگذشت دکترمصدق مقالهای تحت (معاصر کوروش کبیر) در روزنامه لوموند منتشرنمود و نوشت - که "حتی مرگ که پیروزی نهاییاش بود حق وی رآ ادا نکرد". درواقع موردی نمیتوان یافت که مردی با خداوندان نفت پنجه در افکند، وبه مرگ طبیعی جان بسپارد، او مرد درصورتیکه با رسالیان درازی را که برکسی معلوم نیست بردوش داشت، درواقع گذشت سال وماه بر اواثری نداشت، توگویی او معاصرکوروش کبیر است، درزمان قدرتش رقبای وی خودرا روبرو با مسآلهای یافتند که درایران سابقه نداشت. مصدق شرافتمند وپاکدامن بود. نه خرید او امکان داشت ونه بد نام کردن و به لجن کشیدنش میسربود. بآینحال به استهزایش پرداختند. او را مرد پیژاما پوش نامیدند. گفتند "رهبری که روی تخت کوچکی آهنی اشخاص را میپذیرد نباید جدی گرفت. اینها "حقانیت شرکت نفت ایران وانگلیس را تایید نمیکردند!! " علاوه براین برای او افسانه هایی میساختند، - تا او کوچک ودلقک معرفی شود - بدون تردید کسا نی که این افسانه هارا میساختند خودیک کلمه ازآن را باورنداشتند وبه عمق این به اصطلاح کمدیها باورنداشتند. آنها با ایران فساد پذیری که یک قرن قبل از آن قرارداد هایی را که به اوتحمیل کرده بودند سروکارنداشتند. بلکه با " کوروش کبیری" روبروبودند. با ملتی که با شعر شناسی وظرافت سیاسی و نیرومندی درزمانه او روبرو بودند - زیراکه مصدق معلومات حقوقی خودرا که به هنگام جوانی درفرانسه وسوییس اموخته بود به این ظرافت چندهزارساله افزود).
حوادث بعدی درسالهای بعد ازجنگ دوم جهانی بازشدن فضا ملی شدن صنعت نفت تا انتخابا ت فرمایشی مجلس موسسان تا افزایش قدرت شاه ۳ وکودتای ننگین ۲۸ مردا د که با رشوه هایی که به خانواده پهلوی دادند تافضای خفقان و... که قوام السلطنه به شاه گفته بود " توبالاخره کشوررا به یک انقلاب خواهی کشاند". ولی مصدق را با تمام تلاشها نتوانستند ازتاریخ حذف کنند. وحتی " نتوانستند لکه فسادی بردامن یکی از وزرای او بچسبانند. دکتر سنجابی در همایشی درمیدان بهارستان گفت: "با گذار این شرایط تاریخی راهی ناگذیر جز"جمهوری" نمانده بود". حتی فراتر که "حکومت مصدق بعد از قیام سیام تیر که درواقع جنبش همگا نی بیشتر از جوانان ومحرومان بود برنامه دولتش بیشتر معطوف به حمایت این طبقات شد که گفته شد "نوعی برنامه سوسیال دموکراتیک بود" (مهندس سحابی)
پانوشتها:
ـ۱ـ رضا شاه همیشه به ریییس شهربانیاش مجلس را طویله مینامید
۲- ازکتاب "فولاد قلب" زندگینامه دکترمصدق" مصطفی اسلامیه
۳- مجلس موسسان فرمایشی در۱۳۲۷ به اختیارات شاه را افزود.
محمود نکوروح
دانش آموخته " مرکزمطالعات عالی علوم اجتماعی و... ٍٍEHESS" پاریس
چرا نقد پهلوی ضروری است؟! حنیف یزدانی
تا کی!؟ بهمن پارسا