"رویاها و آرزوهای خودتان را از دست ندهید. برای اینکه اگر از دست بدهید، ممکن است وجود داشته باشید اما زندگی کردن را متوقف کردهاید."
هنری دیوید ثورو
سحر در راه
در یک آن، تمام ایران زمین در دستانم خواب میشود
و لمحهای، گُردآفرید، من را به خود میآورد
و پیام آور صلح و دوستی ست
از رخت بر بستن تاریکی و جهل میگوید
و شادباش برای آمدن عصری نو؛
که دیگر وطن به بیداری خواهد رسید
از خواب بدر میآیم و دستانم را میگشایم
و گفته گرُدآفرید در گوشم زنگ میزند:
بزودی وطن دوباره بیدار خواهد شد
من در رویاهایم رستم و سهراب و سیاوش
و یلان سرفراز تمام اعصار را میبینم
به تاخت میآیند و پیک شادی بر لب دارند!
سحر در برابرم نفس میکشد
به خود میآیم، خوابهای پریشانمان جایش را
زندگی و عشق و لبخند و شادی پُر کرده است
از خواب بدرمی آیم، ایرانم دوباره جان گرفته است
اشگم سرازیر میشود و مهسا به تاخت در گردش است
در برابر زایش دوباره مهد دلیران اشگ شوق میبارم
ایران دوباره بپاخاسته است!
و تمام ایران را در آغوشم عاشقانه نفس میکشم!
امیر کراب ۲۰ مه ۲۰۲۳
صراحت غم، ویدا فرهودی
کُشتار و غارت به نام خدا، م. سحر