Wednesday, May 24, 2023

صفحه نخست » صراحت غم، ویدا فرهودی

Vida_Farhoudi.jpg

خبر ز رفتنت آمد وَ کوله‌ای غم ماند

گلوی بغض شکست و سرشک نم نم ماند

صدا سکوت غریبی به قدر غربت داشت
ستاره خفت و به سوگش رثای عالم ماند

طلوع صبح تهی شد از آرزوی نوید
به کُنهِ ذهن شقایق خیال درهم ماند

کجاست هستی سرمستت‌ای جوانه؟ کجاست!؟
که بر مسیر شروعت هوار مبهم ماند

به وقت ریزش دشنام جا به جای بهار
و روی بال پرنده شیار ماتم ماند

نفیر ضجّه و فریاد دم به دم آید
که جای غنچه غباری به گرد پرچم *ماند!

پیام شعر اگر چه کبود چون درد است
به روی دفتر خونین صراحت غم ماند

ویدا فرهودی
بهار۱۴۰۲

*اشاره به پرچم گُل



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy