فقط یک هفته از حملات تروریستهای حماس به اسرائیل گذشته، ولی گویا در اخبار و مدیا از آن صحنههای وحشتناک، دلخراش و نفرت انگیز سلاخی مردم غیرنظامی توسط تروریستهای حماس مدتها میگذرد و جای خود را به تظاهرات علیه اسرائیل و حمایت از گروههای فلسطینی داده است.
کم و بیش مصاحبه با نزدیکان گروگانهای اسرائیلی که در اسارت حماس هستند در خبرها شنیده و دیده میشود، ولی از آن حمایتهای بیدریغ احزاب سیاسی و دولتهای دموکراتیک دیگر خبری نیست.
این وضعیت تا کی میتواند ادامه پیدا کند، تا کی اسرائیل میتواند حمایت و همدردی مردم دنیا را به همراه داشته باشد وقتی در حال بمباران غزه از زمین و هوا و دریاست؟
همانطور که پیشبینی میشد پس از چند روز، دولتی با اتئلاف مخالفین در اسرائیل روی کار آمد و با استقبال دولت بایدن هم روبرو شد. دولتهای عربی منطقه هم پس از محکوم کردن لفظی حملات تروریستی حماس، طبق روال پنج دهه اخیر مقصر اصلی را اسرائیل معرفی کردند.
دولت قطر هم، که سیاست مماشات با هر دو طرف نزاع را بخشی از سیاست خارجی خود میداند، پس از پذیرایی از «برادران مسلمان تروریست» در هتلهای لوکس دوحه، این بار پیشنهاد میانجیگری برای رهایی گروگانها از دست تروریستها در غزه را ارائه داده است.
رژیم اسلامی هم که مغز متفکر حمله و حامی مالی، سیاسی و تسلیحاتی گروه حماس و جهاد اسلامی بشمار میرود و روی نفاق و درگیری در بین دولت و مخالفین نتانیاهو از یک سو و عدم همراهی دولت دموکرات بایدن از دولت راستگرای اسرائیل از سوی دیگر، حساب جدا باز کرده بود و روز جمعه را برای دیدن واکنش امت مسلمان علیه دولت صهیونیستی، «روز همبستگی با فلسطین» نامیده است، گویا هیچ نگرانی از بلوکه شدن دو باره شش میلیارد دلار هدیه دولت بایدن در بانکهای قطر را ندارد.
حکومت طبق سنت همیشگی خود مصداق آن ضربالمثل که «سنگ را انداخته و دست خودش را پنهان کرده» به تمامی نمایندگان سیاسی خود در کشورهای جهان دستور داده که نقش رژیم اسلامی را در این حملات وحشیانه انکار نمایند و رئیس دفتر خامنهای در جواب کسانیکه آدرس «سر مار» را در خیابان پاستور تهران دادهاند از آن با نام «عصای موسی» یاد میکند که دیگر مارها را میبلعد.
دولت بایدن طبقپیش بینیهای قبل زیر فشار افکار عمومی بلافاصله کمکهای نظامی خود را به اسرائیل فرستاده و دو ناو هواپیما بر خود را به سواحل شرقی مدیترانه اعزام کرد و وزیر خارجه ایالات متحده به تلآویو رفت. حضور بلینکن دو پیام مشخص برای اسرائیل دارد: حمایت از تشکیل دولت ائتلافی در اسرائیل و جلوگیری از گسترش جنگ.
به تدریج در تلویزیون کشورهای اروپایی که در ۸۴ ساعت نخست فقط از کشتار تروریستها صحبت میشد، اکنون از طرفداران تروریستها هم دعوت به عمل میآید تا نقطه نظرهای خودشان را با مردم در میان نهند و در ضمن علیه حملات اسراییل به غزه سخنپراکنی و بار دیگر اسرائیل را به اشغالگری محکوم کنند. غافل از اینکه در غزه گروه حماس حکومت میکند و قوانین شریعت را که مورد قبول اکثریت مردم فلسطین هم نیست به اجرا در میآورد. از کمکهای جهانی بخصوص اروپا و آمریکا بهرهمند هستند و بجای کار و فعالیت بسان بقیه کشورهای جهان به کار تونل سازی برای انباشت و ترافیک پنهانی اسلحه مشغول هستند و دانشگاه غزه را به کارگاه موشک و بمبسازی تبدیل کرده و تمام این فعالیتها در زیر چشم «NGO»های اروپایی و غربی که در حال کمکهای انسانی به مردم «بیدفاع» غزه هستند، انجام میشود و جالب اینکه آب و برق و ارتباطات منطقه هم را اسرائیل باید تأمین کند.
پرسش اصلی این است که اسرائیل برای گوشمالی و حذف گروههای تروریستی چه باید بکند که مورد شماتت افکار عمومی جهان و دولتها قرار نگیرد؟
شکی نیست که دولت نتانیاهو و وزرای کلیدی آن پس از پایان بحران به احتمال زیاد در دادگاههای این کشور دموکرات به جرم سهلانگاری و غافلگیر شدن مجهزترین ارتش خاورمیانه بازخواست و محاکمه خواهند شد.
دولت نتانیاهو از این موضوع آگاه است و قصد دارد تا امکانش هست با دست پر به این دادگاه برود، احتمالاً با نابودی حماس و رهبرانش در غزه.
محبوبیت نتانیاهو در میان ایرانیان هم که بسیار بالا بود و حتی بعضی گروههای سیاسی انتظار بمباران مناطق کلیدی سپاه پاسداران در کشور را از او داشتند، با اظهارت دونالد ترامپ مبنی بر عدم همکاری نتانیاهو برای کشتن سلیمانی و با هوش خطاب کردن حزبالله لبنان وارد فاز جدیدی شده است.
همه طرفهای بحران از واقعیت کمکهای ایران به حماس و راه اندازی این جنگ اطلاع کامل دارند ولی هیچ علاقهای به کشیده شدن جنگ در دیگر کشورها و گروههای دیگر، به درگیری ندارند و در صدر آنها ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپا میباشند که بارها سخنگوی رسمی این دولتها نقش ایران را در شروع جنگ انکار کردهاند.
بمباران فرودگاههای سوریه توسط اسرائیل و فرود اجباری وزیر خارجه رژیم به لبنان و اظهارات جنگ طلبانه او، گویا در حال حاضر اسد را از ورود به جنگ معاف کرده است، ولی حزبالله منتظر وقایع ساعات آینده است تا تحرکات کوچک خود را تبدیل به یک حمله تمام عیار علیه مواضع اسرائیل کند.
سازمانهای حقوق بشری و همچنین «واتیکان» و سازمان ملل با اظهارات خود سد راه بزرگی برای ورود نیروهای زمینی اسرائیل به غزه به شمار میروند.
کشورهای اروپایی که در مواقع بحران به تنهایی تصمیم میگیرند و دیگر نشانهای از همبستگی و اتحادیه اروپا و تصمیمهای جمعی در آن نیست دیپلماسیهای ملی خود را برای نجات شهروندان گروگان گرفته خود توسط حماس فعال کردهاند که به نوعی بده و بستان با دولتهای عربی منطقه بشمار میرود!
پس از محکوم کردن احتمال حمله زمینی اسرائیل به باریکه غزه از طرف دولتهای اروپایی، دولتهای اسلامی و عربی هم بار دیگر صحبت از راه حل دو دولت مستقل در فلسطین میکنند و بطور خاص عربستان سعودی هم امتیازات بیشتری برای برقراری روابط دیپلماتیک با تلآویو خواستار شده است.
آیا راه حل بازگشت آب و برق و باز گشودن کریدورهای انسانی در غزه میتواند وسیلهای برای آزادی و بازگشت گروگانهای اسرائیلی و دیگر کشورها به دامن خانوادههای خود باشد؟ اینها تصمیمات آتی دولت اتئلاف ملی در ساعات آینده است.
آیا تمامی این فشارها بر دولت نتانیاهو از خارج و عدم همکاری یائیر لاپید رهبر اپوزیسیون و حملات روزنامه «هاآرتص» به دولت در داخل موجب تزلزل بیشتر موقعیت نتانیاهو و دولتش در روزهای آینده خواهد شد.
بهرام فرخی
ببینید ما چه ایرانی مینویسیم؟ ابوالفضل محققی
نسلکشی در عصر حاضر، عزت مصلینژاد