Monday, Mar 11, 2024

صفحه نخست » دی‌جی‌های زن ایرانی که پارتی های زیرزمینی را می ترکانند

dj.jpgبی بی سی - در ایران، برگزاری پارتی‌‌های مختلط غیرقانونی است، اما برگزار کردن این نوع پارتی‌ها - البته دور از چشم ماموران امر به معروف و نهی از منکر - جریان دارد و حضور دی‌جی‌های زن که مردم را به رقص می‌آورند تابوها را می‌شکند و مرزهای فرهنگی را جابجا می‌کند.

انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران زندگی فرهنگی مردم را زیر و رو کرد.

موسیقی پاپ که غیرانقلابی تلقی می‌شد، ممنوع شد و بسیاری از خوانندگان و موسیقی‌دانان از کشور فرار کردند و همان زمان آوازخوانی زنان حرام اعلام شد.

صحنه پر رونق موسیقی پاپ و کاباره‌ها کمابیش یک شبه خاموش شد اما با این حال، برخی چیزها مانند گذشته اما پشت درهای بسته ادامه یافت.

موزیک‌های «مبتذل» از خارج به کشور قاچاق می‌شد و کاست‌ها و سی‌دی‌های غیرمجاز مخفیانه به خانه‌های مردم راه می‌یافت. و بعد از شام، نور چراغ‌ها کم و اتاق‌های پذیرایی به پیست رقص تبدیل می‌شد.

پارامیدا که حالا دی‌جی، تولید‌کننده و صاحب یک شرکت ضبط موسیقی در برلین است، می‌گوید: «من ستاره رقص هر مهمانی خانوادگی بودم.»

مادر پارامیدا ایران را ترک کرد، زیرا نمی‌خواست دخترش در کشوری زندگی کند که «در آن رفتار با زنان بسیار بد است.» اجباری بودن حجاب تنها یکی از محدودیت‌هایی بود که او با آن مخالف بود.

او به آلمان رفت اما در سال ۱۳۸۰ به دلایل خانوادگی ناچار شد به ایران باز گردد و پارامیدا برای چهار سال در تهران به مدرسه رفت. خیلی زود، او نه تنها در خانه می‌رقصید، بلکه در مهمانی‌های زیرزمینی شرکت می‌کرد.

پارامیدا می‌گوید: «ما در ماشین‌های جداگانه رفت و آمد می‌کردیم، پسرها در بعضی ماشین‌ها و دخترها در بعضی دیگر. به بیرون شهر می‌رفتیم، بعد بساط موسیقی و نور براه می‌انداختیم و همه می‌رقصیدند، همین.»

در اواخر دهه ۱۳۷۰ و اوایل دهه ۱۳۸۰ درایران نوع جدیدی از فرهنگ پارتی پا گرفت و رشد کرد. با ورود ماهواره‌های غیرقانونی، کانال‌های موسیقی مثل ام‌تی‌وی هم وارد شدند و به زودی پارتی‌های زیرزمینی فراگیر شدند.

نسا آزادیخواه، دی‌جی ۴۰ ساله متولد و بزرگ شده تهران، به خاطر می‌آورد: «برای اولین بار به یک مهمانی رفتم و آنجا یک دی‌جی موسیقی هاوس پخش می‌کرد.»

او می‌گوید: «هیجان‌آور بود. من تمام مدت به دی‌جی نگاه می‌کردم و با خودم فکر می‌کردم، دوست دارم چنین شغلی داشته باشم.»

چند سال بعد، نسا یکی از اولین زنان ایرانی بود که در پارتی‌های رایگان زیرزمینی فعالیت داشت. اینها گردهمایی‌هایی برای شنیدن موسیقی هاوس و موسیقی تکنو در اماکن خصوصی بودند که پول ورودی نداشتند اما حضور در آنها فقط با دعوت ممکن بود.

«هیچ جا حال و هوای پارتی‌های زیرزمینی ایران را ندارد»

در اوایل، مهمانی‌ها بیشتر در روستای شمشک که محل یک پیست اسکی است برگزار می‌شد که به خاطر شهرت جهانی و کلوب‌های شبانه جزیره اسپانیایی ایبیزا، به آن «شیبیزا» نام داده بودند.

اما برگزاری و شرکت در پارتی در ایران جرم است. اگرچه این جرم در قانون جزا ذکر نشده، اما به هر حال شرکت‌کنندگان در این نوع مهمانی‌ها دستگیر و به مصرف یا تهیه مشروبات الکلی، یا اختلاط با جنس مخالف متهم می‌شوند، اتهاماتی که می‌تواند جریمه نقدی، مجازات زندان یا شلاق در پی داشته باشد.

مشخص نیست سالانه چند نفر در ارتباط با چنین اتهاماتی دستگیر می‌شوند اما بر اساس گزارش‌ خبرگزاری‌های داخلی، در آبان سال ۱۴۰۲، ۳۰۰ نفر از شرکت‌کنندگان در یک پارتی زیرزمینی یکجا بازداشت شدند.

و همین چند روز پیش، در ۱۵ اسفند، گزارش شد که حداقل ۱۱ دانشجوی یکی از دانشگاه‌های برتر ایران در یک مهمانی مختلط دستگیر و تا سه ترم از تحصیل محروم شده‌اند.

نسا می‌گوید: «پدر و مادرم همیشه به من می‌گفتند که اگر پلیس مرا در پارتی دستگیر کند، دردسر درست می‌شود و این موضوع باعث می‌شد که احتیاط به خرج بدهم.»

نه او و نه پارامیدا تا به حال به خاطر شرکت در پارتی‌ دستگیر نشده‌اند. اما بزرگ شدن با احساس خطر دائم ممکن است زندگی دست اندرکاران موسیقی در ایران را شکل داده باشد.

این یکی از دلایلی است که این دو دی‌جی خود را با جنبش‌های زنان مرتبط می‌دانند، جنبشی که در ۴۵ سال گذشته بخشی از تلاش برای تحولات مترقی در ایران بوده است - از جمله اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی، زن جوانی که به اتهام بی‌حجابی بازداشت شد و در بازداشت گشت ارشاد جان داد.

پارامیدا از هزاران معترضی می‌گوید که در حالیکه در سال ۱۴۰۱ اعتراضات سراسر ایران را فراگرفته بود شعار «زن، زندگی، آزادی» سر می‌دادند.

او می‌گوید: «من یک زن هستم، و می‌خواهم زندگی کنم، می‌خواهم آزاد باشم. این [جنبش] در واقع به من امید داد که بین ما زن‌ها همبستگی وجود دارد.»

نسا با این نظر موافق است.

او می‌گوید: «زن، زندگی، آزادی» شعاری برای همه زنان در سراسر جهان است. او معتقد است که جنبش ایران باعث شد که جهان «از دید دیگری» به خود نگاه کند.

او به همراه آیدا، یک دی‌جی دیگر ایرانی، پروژه زن، زندگی، آزادی را که مجموعه‌ای از موسیقی الکترونیک توسط گروهی از هنرمندان زن ایرانی است، راه انداخته است.

این پروژه در کنار ابتکار دیگری به نام خانه عمیق تهران پیش می‌رود که او مدیریت می‌کند - پلتفرمی که کار تولیدکنندگان موسیقی الکترونیک زیرزمینی در ایران و خاورمیانه را به اشتراک می‌گذارد.

نسا و پارامیدا هر دو احساس می‌کنند که رفتن یک زن به یک گردهمایی موسیقی الکترونیکی زیرزمینی، در کشوری سنتی و مذهبی مانند ایران، یک عمل خلاف قانون و یک کنش سیاسی است.

نسا به برنامه ۱۰۰ زن بی‌بی‌سی می‌گوید: «از آنجایی که بیشتر چیزهایی که به آن‌ها علاقه داریم یا تابو هستند یا ممنوع، وقتی به این کارها دست می‌زنیم و دنبال آنها می‌رویم، در اصل تابوها و قوانین موجود را زیر پا می‌گذاریم و این نوع کنش‌ها به نافرمانی مدنی و اعتراض تبدیل می‌شود».

پارامیدا می‌گوید: «این واقعیت که من می‌توانم کاری را انجام دهم که برای بسیاری از زنان در ایران ممنوع است، در واقع مرا به یک اعتراض زنده تبدیل می‌کند.»

در حال حاضر هم نظر بر این است که صنعت موسیقی رقص در جهان به شدت تحت سلطه مردان قرار دارد اما در دهه ۱۳۸۰ که پارامیدا و نسا کارشان به عنوان دی‌جی را شروع کردند، وضعیت بسیار بدتر از حالا بود.

نسا می‌گوید: «به یاد دارم که واکنش‌ها چندان مثبت نبود. رقصنده‌ها به شکل عجیبی به من نگاه می‌کردند.»

و این مشکل هنوز هم به طور کامل برطرف نشده است.

نسا که به‌عنوان اولین دی‌جی زن در ایران که شاهد تغییراتی در این وضعیت بوده است، می‌گوید: «جنسیت‌گرایی هنوز وجود دارد، فقط تفاوت کرده است.» او می گوید در حال حاضر حداقل ۱۰ دی‌جی زن دیگر در دنیای زیرزمینی پارتی‌های ایران فعالیت دارند.

پارمیدا می‌گوید: «در تمام طول زندگی‌ام به من گفته‌اند: نمی‌توانی این کار را بکنی، نمی توانی آن کار را بکنی، چون زن هستی و من هم جواب داده‌ام: من می‌توانم، و به شما نشان خواهم داد.»

او می‌افزاید: «در سن ۲۵ سالگی در بهترین مهمانی‌های زیرزمینی دی‌جی می‌کردم و شرکت موسیقی خودم را داشتم.»

او در حال حاضر به عنوان دی‌جی مقیم در بار پانوراما در بورگهاین، یک کلوپ بین‌المللی موسیقی تکنو، در برلین کار می‌کند.

نسا آرزوی پخش موسیقی در بورگهاین را دارد. برای چندین سال مانند بسیاری دیگر از هنرمندان در ایران، درخواست‌های او برای دریافت ویزای ورود به کشورهای اروپایی رد شده بود.

اما حس می‌کرد که ادامه کار در ایران ممکن نیست. سعی کرد کارش را در رویدادهای دارای مجوز در گالری‌های هنری عمومی ادامه دهد، اما می‌گوید این رویدادها هم مرتبا لغو می‌شوند.

نسا می‌گوید: «آنها مدام مجوزهایم را لغو کردند. برایم روشن شد که دیگر نمی‌توانم در کشورم کار کنم.»

او در نهایت فرصتی برای اجرا در یک رویداد بین المللی پیدا کرد. نسا می‌گوید: «سال ۱۳۹۶ بود، من برای اجرا به ایروان، ارمنستان دعوت شدم. سال نو ایرانی بود. باشگاه شلوغ بود، و من بازخورد فوق العاده‌ای دریافت کردم که به من انرژی زیادی داد.»

او اکنون از طریق طرح ویزا برای استعدادهای جهانی، توانسته است اجازه اقامت یک ساله در فرانسه را دریافت کند.

نسا در حالیکه برای یک کنسرت در باشگاهی در لیورپول، شمال بریتانیا، آماده می‌شود، می‌گوید: «اکنون احساس می‌کنم باید سخت‌تر و سریع‌تر کار کنم، اینجا رقابت بیشتری وجود دارد.»

توانایی کار در خارج از کشور حس مسئولیت جمعی را هم در او ایجاد کرده است.

او می‌گوید: «من الان اینجا هستم اما بسیاری از دی‌جی‌های زن دیگر در ایران این فرصت را ندارند، وظیفه من این است که به دیگران کمک کنم بتوانند در اروپا برنامه اجرا کنند.»

پارامیدا اکنون در کلاب‌ها و فستیوال‌های مختلف از ژاپن تا برزیل اجرا دارد. او در ایبیزا در حالیکه برای اجرای کنسرت در یکی از باشگاه‌های معروف جزیره آماده می‌شد با برنامه صدزن بی‌بی‌سی صحبت کرد. پارامیدا از سال ۱۳۸۵ به بعد به ایران نرفته است.

او می‌گوید: «یکی از بزرگترین آرزوهای من این است که بتوانم برگردم و در تهران جشن بگیرم! چقدر شگفت‌انگیز خواهد بود!»

نسا هم همین احساس را دارد.

او می گوید: «اجرا در خارج از ایران آزادی‌بخش است، لازم نیست نگران دستگیری باشم؛ اما هیچ جای دیگری حال و هوای پارتی‌های زیرزمینی ایران را ندارد.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy