نمی دانم در دوران حاضر کسی از امشی استفاده می کند یا نه و آیا جوانان می دانند امشی چیست یا نه، به هر حال امشی مایعی بود که در زمان ما شرکت نفت آن را تولید می کرد که آن را داخل پمپ های دستی می ریختیم و با افشاندن آن پشه و مگس را می کشتیم و گاه که غلظت امشی کافی نبود یا پشه و مگس گردن کلفت بودند، امشی آن ها را نمی کشت بلکه خمود و بی حال می کرد و به این خاطر به کسی که بی حال بود و کاری را از روی اجبار و بدون علاقه انجام می داد می گفتند به طرف انگار امشی زده اند.
باری سال گذشته جامعه ی معترض ایران و بخصوص جوانان نازنین مان علیه حکومت نکبت به پا خاستند و موج عظیمی در خیابان های ایران و در صحنه های جهانی به وجود آمد که می توانست طومار حکومت اسلامی را در هم بپیچد ولی این موج به خاطر نداشتن مدیریت و رهبری و برنامه ریزی و هدف های کوتاه مدت و بلند مدت و استراتژی و تاکتیک جنگی علیه حکومت، آرام آرام فرو نشست و جامعه مجددا در حالت ترصد قرار گرفت.
قبلا نوشته ام و توضیح داده ام که حرکت های دگرگون ساز اجتماعی می تواند سه مرحله داشته باشد که عبارتند از «تهاجم و تدافع و ترصد» و در توضیح این مراحل نوشتم که در تهاجم جامعه در مقابله با حکومت احساس داشتن قدرت بیشتر می کند و با آن مستقیما درگیر می شود تا آن را از پا بیندازد و در هم بشکند؛
در تدافع جامعه احساس می کند در مقابل حکومتِ قادر و قاهر ضعیف تر است و از حیات و سلامت خود در مقابل حکومت به انحاء مختلف دفاع می کند؛
و بالاخره در مرحله ترصد که معمولا طولانی ترین مرحله نسبت به مراحل تهاجم و تدافع است، جامعه به زندگی عادی خود در چهارچوبی که حکومت برایش تعیین کرده می پردازد تا دوباره وضعیتی به وجود بیاید که او در حالت تهاجمی قرار بگیرد و این مرحله ی ترصد و منتظر فرصت ماندن وضع طبیعی و روتین جامعه است در مقابل فشار و سرکوب شدید حکومت.
در این مرحله تعداد به انفعال کشیده شدگان و کسانی که به این باور می رسند که از دست آن ها کاری بر نمی آید تا حکومت را به زیر بکشند افزایش می یابد، گرایش به سمت مخدرها و الکل و خوشباشی زیاد می شود، عده ای خودکشی می کنند، ادبیات یاس در جامعه رشد پیدا می کند، متوسل شدن به فلسفه های ماواء طبیعی دینی و غیردینی، راه گریز از شرایط دشوار به نظر می آید و مسائل دیگری از این قبیل.
در این وضعیت دشوار، دو گروه وظیفه ی سنگینی بر عهده دارند:
گروه اول آنچه ما اپوزیسیون می نامیم و کسانی که به طور حرفه ای و شبانه روزی به کار سیاسی مشغول هستند. این ها اگر درست فکر کنند و از تجارب پیشینیان بهره بگیرند، متوجه می شوند که «ایجاد انقلاب و ایجاد موج اجتماعی، وظیفه و کار آن ها «نیست» و چنین اتفاقاتی اصولا در حد توانایی چند نفر و حتی چند گروه و حزب فعال هم نیست چه برسد به افراد منفرد که امروز خود را «اپوزیسیون» می نامند که توانایی عمل بر سر اهداف مشترک در درون جمع ها و سازمان های خود هم ندارند چه برسد به این که بخواهند جامعه چند میلیون نفری را به حرکت در آورند.
کاری که این ها باید بکنند و نمی کنند، به جای تکرار حرف های صد بار زده شده و بر شمردن بدی ها و جنایت ها و غارتگری های حکومت که همه ی مردم نه تنها از آن ها آگاه هستند بلکه این تبه کاری ها را با پوست و گوشت و روان خود احساس می کنند، اولا «نشان دادن تحولات و برنامه هایی ست که در آینده ایران باید اجرایی شود و به عبارتی نشان دادن مسیری که باید طی شود، به علاوه مقصدی که باید به آن رسیده شود» آن هم نه در کلیات که مثلا به آزادی خواهیم رسید یا به سکولاریسم خواهیم رسید یا به جمهوری واقعی خواهیم رسید یا به پادشاهی از نوع اروپایی خواهیم رسید یا عدالت بر قرار خواهد شد یا فرهنگ کشور رشد خواهد کرد و امثال این ها، بلکه به طور دقیق تصویر دقیق و روشن از جامعه ی فردا را با «جزییات» ترسیم کردن و مردم را تشویق به حرکت به سمت چنین اهداف و جامعه ای کردن.
گروه دوم اهل فرهنگ خواهان تحول و انقلاب هستند که باید به کمک ادبیات و شعر و داستان و فیلم و تئاتر، به مردم در دوران ترصد امید بدهند که این وضع سکون و انفعال همیشگی نخواهد بود و جامعه باز و بیشتر از پیش و در فواصل کوتاه زمانی در تناسب مستقیم با افزایش ظلم و تبه کاری های حکومت به پا خواهد خاست و جامعه از حالت ترصد به تهاجم خواهد رسید و حکومت در نهایت سرنگون خواهد شد. این ها هم وظیفه دارند غیر از دادن وعده ی سرنگونی حکومت، تصویری دقیق و با جزییات دقیق از آینده ای که برای جامعه در ذهن دارند ترسیم کنند و مردم را برای رسیدن به چنین جامعه ای امیدوار کنند.
باری در سال جدید، همه ی همّ و غمّ ما باید صرف معطوف کردن ذهن جامعه به چنین موضوعاتی باشد و در این راه طبیعتا با سنگلاخ ها و مرداب ها و راهنماهای نابلد و فرصت طلبی که جامعه را به سمت بیراهه می کشند رو به رو خواهیم بود.
سال نوتان مبارک. نوروزتان خجسته. به امید ایجاد تغییرات اساسی و «مثبت» در کشورمان در سال جدید.
آیا ما واقعاً همه فلسطینی هستیم؟
این اعلان جنگ به مردم ایران است