Wednesday, May 29, 2024

صفحه نخست » نفرت‌پراکنان و تفرقه‌اندازان را بشناسیم، ش. بابکان

ekhtelaf.jpgهر سکه دو رو دارد. اختراعات و اکتشافاتی هم که بشر از آغاز تا به امروز به منصه ظهور رسانیده می‌تواند دو جنبه داشته باشد. یک جنبه‌اش وسیله‌ای برای ارتقاء و بهبود زندگی انسان‌ها و جنبه دیگر استفاده از آن، در جهت تخریب و سیاهی برای همین انسان‌ها است.
یکی از آخرین این اختراعات، انقلاب الکترونیک بود که زیر بنای شبکه‌های اجتماعی امروز را تشکیل داده است. نقش این شبکه‌ها در بهسازی اجتماعی، آگاهی رسانی واقعی و افزایش بهره وری جوامع انسانی، انکار ناپذیر است. اما جنبه دیگر آن یعنی تخریب، دگرگون نشان دادن وقایع، منبع درآمد شدن برای افراد فاقد مسئولیت‌های اجتماعی به هر قیمتی شده و پیشبرد هدف‌های نامشروع و غیر انسانی است. کتمان حقایق و واقعیت‌ها و به ثمر رسانیدن علایق، بارزترین ویژگی در این جنبه است.

اینک برای اثبات این ادعا، مطلبی از رهروان جنبه دوم یعنی جنبه تخریبی در شبکه‌های اجتماعی را شاهد می‌آورم.
کاربری به نام Sirvan 11 که هم و غمش به شهادت صفحات سایت بالاترین، مساله زیر زانو، بالای زانو، انتشار عکس‌های مکش مرگ ما و نوستالژیک پیش از انقلاب و بد و بیراه گفتن به مبارزان داخل حتی خارج از کشور و پخش اخبار دروغ و جعلی است، روز ششم خرداد ماه سال جاری در بالاترین می‌نویسد:
" بی خود نیست که تبریز تمام مدت دو سال گذشته خفه خون گرفته بود، ادعای روشنفکری هم دارند. یه مشت آخوند پرست خر، عنقلاب ۵۷ رو همین‌ها کردند تو پاچه ملت"
همه انسان‌های مسئولیت پذیر و آگاه را به شهادت می‌طلبم که:
۱. اگر این موجودات، تاریخ نخوانده و اطلاعی از رویدادهای حداقل یکصد و اندی سال ایران گذشته ندارند بی‌جا می‌کنند دست به نوشتن بزنند؛ حداقل از سرکردگانشان کسب آگاهی می‌کردند تا بدانند که آذر بایجان از بابک خرمدین تا ستارخان و باقرخان و... همواره مدافع آزادی و دفاع از سرزمین ایران در برابر تاخت و تازهای دولت عثمانی و دیگر اقوام بوده و علاوه بر جانفشانی در برابر حملات بیگانگان، مقابل حکومت‌های مستبد نیز ایستادگی و پایداری نشان داده است.
۲. این موجود اگر نمی‌داند، بداند که اولین حرکت بر علیه حکومت اسلامی در تبریز شکل گرفت و در سال ۱۳۵۸ رادیو تلویزیون تبریز به اشغال مردم درآمد و در آن بهترین تفسیر از قانون اساسی اسلامی به زبان آذری توسط روان شاد دکتر ابوالقاسم رستم خانی به عمل آمد که امروز روستائیان آذربایجانی این قانون نفرت انگیز را بهتر از مفسرین مدعی در خارج از کشور می‌شناسند. ولی متاسفانه آن درایتی که باید در تشکل‌ها و شخصیت‌های سیاسی آن روز وجود می‌داشت، نبود و همه گروه‌ها، دسته جات و شخصیت‌های سیاسی آن روز بر علیه این حرکت به پا خواسته و آن را منکوب و با شکست مواجه کردند و قتل فجیع و ظالمانه دکتر رستم خانی و آقای ایرانی آنهم زیر شکنجه سربازان اسلام چنان صورت گرفته بود که گویا قنداق تفنگ هیچ استخوان و اسکلتی در بدن رستم خانی باقی نگذاشته بود و تیکه گوشت و پوست خون آلود و پاره پاره‌اش در یکی از روستاهای اطراف بهشت زهرای تهران به خاک وطن سپرده شد. آن زمان Sirvan 11 و دار و دسته گنده دهانشان در کدام سوراخ موش پنهان شده بودند؟
۳. من به لحاظ رعایت ادب، اینها را غیر بشر نمی‌خوانم که پاسخی درخور این جماعت باشد ولی به راستی ذره‌ای از خوی انسانی در وجود این جماعت دیده نمی‌شود.
۴. تاریخ نشان می‌دهد که تبریز چیزی در پاچه ملت فرو نکرده است. اگر Sirvan 11 و اهل بیت وابسته احساس چیزی در پاچه خود دارند، تحقیق کرده و منبع آن را یافته و چاره کنند.
۵. جماعتی که در مشهد، تهران و قم گرد آمده بود، خیلی بیشتر و فراتر از تبریز بود؛ آیا مشهدی‌ها نیز چیزی در پاچه مخاطب فرو کرده بودند؟
۶... خودتان هستید و توقع دارید تبریزی‌ها وارد گود شده و به خاطر یک نظام فاسد و سنتی سینه سپر کرده، به زندان رفته، شکنجه شده و کشته شوند تا دوباره جسد متعفنی را از زباله دان تاریخ بیرن کشیده و برای شما علم کنند؟ زهی کمال حماقت. اما و اما تبریز و آذربایجان همواره باعث بازتولید آزادی و شرافت انسانی و ایرانی بوده و خواهد بود. این جماعت بی فکر و اندیشه که هیج، چون مانند صفحات خراشیده شده گرامافون‌های اتوبوس‌های بین شهری پنجاه سال پیش مرتبا موضوعات خاصی را تکرار می‌کنند و متفکران این جماعت، بی خبر از نقش زمان و شرایط محیطی و ویژگی‌های نسل جدید داخل کشور، تصور می‌کنند رویداد قرن هفدهم انگلستان (یعنی برگشت از جمهوری به سلطنت) در ایران نیز قابل اجراست. اگر چه می‌توان برخی شباهت‌ها میان الیور کرامول با خمینی و خامنه‌ای پیدا کرد ولی به قطع یقین مردم انگلستان، اسکاتلند و ایرلند، حتی در قرن هفدهم نیز علاقه و اراده‌ای به دیدن عکس کرامول در ماه را نداشتند. از آن گذشته بین جنگ داخلی دوم و سوم آن کشور زمان طولانی نبوده ولی امروز ۴۵ سال از سرنگونی حکومت سلطنتی بر کشور ما می‌گذرد و به عقیده من و امثال من و تحلیل نقش جوانان حاضر در میدان‌های نبرد در داخل کشور برای کسب آزادی، نشانگر این مسئله است که برگشت به عقب حکم سر بالا رفتن جریان آب را داشته و از محالات است. پس بهتر است این جماعت با خاطرات خوش و ناخوش گذشته، خود را تسکین دهند. اما درباره نقش آذربایجان در آزادی ایران فقط به این جمله اکتفا می‌کنم: جوجه را آخر پاییز می‌شمارند.

ش. بابکان ـ تهران



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy