در روند تهاجم و فتح ایران بدست عربان اگر از مقاومت منطقه نهاوند و قادسیه که هر دو از سوی لشکر عرب درهم شکسته شدند بگذریم، دو قیام ملی یکی قیام بابک در آذربایجان و دیگری قیام مازیار در تبرستان (مازندران) در برابر عرب و اسلام سینه سپر کردند که هر دو با خیانت ایرانی به ایرانی درهم شکسته شدند.
درست است که قیام ابومسلم بر علیه امویان به اشاره "امام عباسی" صورت گرفته تا خاندانش را به خلافت رساند اما ابومسلم که اسلام آورده بوده با همین ابزار مقاصد اسلامی خویش که همانا حکومت یا خلافت ایرانی بوده را دنبال میکرد. ابومسلم با المنصور به اختلاف افتاد. ابومسلم به شیعیان نزدیک بود در حالیکه المنصور به سنیها. به همین جهت هدف ابومسلم حداقل تشکیل خلافت محلی به رهبری خودش بوده و حداکثر در سراسر منطقه ایران.
تأسیس حکومتهای ایرانی چون طاهریان، صفاریان و سامانیان که هر سه مروج اسلام و به آن رسمیت بخشیده بودند گواه بر تقلای ایرانیانِ تازه مسلمان شده در تشکیل حکومت ایرانیِ غیر عرب بوده است. منتها با اتکاء به ابزار اسلامی. افشین و کوهیار که با همدستی معتصم، بابک و مازیار را به دام افکندند و بدینسان قیام ضد اسلامیشان درهم شکسته شد، همین، سرآغازی شده بوده برای تشکیل حکومتهای محلیِ ایرانی بدون سیطره عرب اما با غلبه اسلام بر ایرانی. باری، ایرانیان توانستند با ابزار اسلامی سیطره خود را در مقابل سیطره (خلافت) اسلامی عرب، تأمین کنند. اما به قیمت تسلط اسلام بر ایران و شعور ایرانی.
صِرف داشتن اطلاعات در خصوص پدیده اسلام و رویدادهای برآمده از آن، نمیتواند چگونگی مغلوبیت ایرانیان از اسلام را توضیح کند. بایست نوع ارتباط میان آن "پدیده" و "رویدادها"یش را شناخت و موشکافانه مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. چنین روشی که همان تاریخنگاری نقاد است البته در میان ما رسم نیست. و نیز تن دادن بدان دشوار و میتواند دردسر ساز باشد. اما هرگاه کسی تن داد بایست پی دو القاب را از سوی منجمد شدگان در ایران باستانی و مومنان دینی اسلامی به تنش بمالد. این دو القاب، یکی ایران ستیزی و دیگری اسلام ستیزی است. با این وجود، تلاش برای نزدیک شدن به کشف آنچه که روزگارمان را تیره و تار کرده اگر چه اسلام ستیزی را محرز میکند اما ایران ستیزی را نه. این دومی را ذوب شدگان در "ایرانشهریِ" ایران باستان، القاء میکنند تا بار و بنه خود جسته و از "ایران اسلامی" فاکتور بگیرند.
نیکروز اعظمی
لعبتگان، ابوالفضل محققی