کشته شدن اسماعیل هنیه در قلب نظام اسلامی و در نخستین روز کاری رئیس جمهور جدید، بدون تردید سرشکستگی ژرفی برای نظام و به ویژه مقامات امنیتی آن فراهم آورد. در نخستین واکنشها به این عمل، انگشتها به سوی اسرائیل چرخید. اسرائیل از این که هر عمل موفقیت آمیز بر علیه نظام اسلامی به آن کشور نسبت داده شود، احساس غرور و شادمانی میکند. زیرا برگ دیگری بر حماسه بی همتائی چنین سازمانی در جهان، میآفزاید. البته در این جا قصد براین نیست که بخواهیم موفقیتهای چنین سازمانی را زیر سئوال برده شود. پس از حمله غافلگیرانه حماس بر علیه اسرائیل، سازمانهای اطلاعاتی آن کشور مورد انتقاد تند، داخلی و خارجی قرار گرفته بودند. در هر حال، پرسش کلیدی در این است که چه کشورهائی و چه سازمان هائی از چنین اتفاقی سود برده و برعکس چه سازمان هائی میتوانند زیان دیده باشند:
بدون تردید از میان برداشتن رئیسی، زیان جبران ناپذیری بر منافع روسیه در ایران وارد آورد. چرخش هرچه بیش تر به سوی کرملین و ارباب بزرگ تر، چین، با خیمه شب بازی حمله از پیش اعلان شده پهپادی به اسرائیل، حذف رئیسی و سپس انتصاب رئیس جمهور جدید منتخب "رهبر"، به طور اشتباه ناپذیری پیام مخالفی دال بر قصد چرخش به سوی غرب، را با صدای بلند اعلان کرد. ورود ناگهانی چهرههای شناخته شده هوادار رابطه با غرب همراه با انتشار همه جانبه سخن رانی آنان که تا چندی پیش در مخیلهها نمیگنجید، جای تردید باقی نمیگذاشت که قرعه به نام پزشگیان با تمایلات تجزیه طلبانه، اصابت کرده است. دلیل این امر که چرا "اصلاح" طلبان و هواداران نزدیکی با غرب ناگهان مورد توجه قرار گرفتند را باید در فرآیند انتصاب خلیفه سوم جستجو کرد. خلیفه کنونی، خواستار نشاندن فرزند نه چندان محبوب خود بر تخت ولایت است. در این تلاش، چگونی استحاله او در این زمان، از جبهه "مرگ بر آمریکا" به سوی "اصلاح" طلبان روی گردانید، را بایستی در برآورده نشدن خواستهای خود از جبهه پکن - مسکو دانست. به ویژه که چین به طور علنی، حمایت خود را از موضع عربها در مورد جزایر سه گانه مورد اختلاف در خلیج فارس به طور کامل آشکار کرد. باید توجه شود که آمریکا، حامی اعراب در ۸۰ سال گذشته، چنین موضع گیری را هیچگاه به صراحت اتخاذ نکرد.
روسیه با نفوذ شدید در تمامی دستگاههای حکومتی و به ویژه در سازمانهای اطلاعاتی نظام اسلامی، در بهترین موقعیت برای انجام خرابکاری و کشتار در داخل نظام اسلامی و ایران میباشد. حال اگر خود سازمانهای اطلاعاتی روسیه خواستار انجام چنین عملیاتی نباشند، بازهم در بهترین موقعیت برای فراهم آوردن اطلاعات دقیق به کشورهای نامزد چنین عملیاتی میباشد. مدت هاست که اتحاد نانوشته دستگاه پوتین با نتن یاهو (همراه با ترامپ) و منافع مشترک آنان برای زیرپا گذاردن قانونهای جهانی و ابا نداشتن از کشتار عمومی زیر لوای "گناه جمعی"، دانسته شده است. باید قبول داشت که بسیاری از خرابکاری هائی که در برنامه هستهای نظام صورت گرفت و یا دیگر برنامههای تروریستی، روسیه بیش از دیگر قدرتهای خارجی دخالت داشته است.
حال باید ببینیم که پوتین و نتن یاهو و با درجه کم تر شی در چین از چنین عملیاتی چه سودی میبرند:
شایعه براین است که از خانهای در همسایگی، موشکی به محل اقامت هنیه شلیک شده است. (۱) این احتمال میتواند صحیح باشد. زیرا پرواز پهپاد از راه دور همیشه با احتمال شناسائی و ردگیری همراه است. در هر حال و با هر وسیلهی که از میان برداشستن هنیه انجام شده باشد، هدف اصلی از میان بردن هنیه نبوده است. بلکه، به گمان من اخطار بدون پرده پوشی روسیه، به تمام صاحبان قدرت در نظام که هر گاه منافع ما ایجاب کند، یک به یک و یا گروهی، شما را از میان برخواهیم داشت، میباشد. نظام باید بداند، که در تلاش برای نزدیک شدن به غرب و یا هرگونه حرکتی بر خلاف منافع روسیه، هزینه گزافی برای نظام در بر خواهد داشت. در شرایط پس از ترور هنیه، حکومت آینده نظام، مجبور است که منافع گروه تندرو مخالف غرب را تا اندازه بیش تر حفظ کرده و حتا افرادی از آنان را وارد کابینه کنند. اصول گرایان هوادار نظام اسلامی نیز، شرایط را برای اجرای سخت گیریهای خود و از آن میان اعدام، ترور مخالفان و فشار برای حجاب و دیگر نمادهای اسلامی، مناسب خواهند دید. این عمل بیش از هر چیز قدرت نمائی بود. حال هر کس میتواند آن را از جانب روسیه و یا اسرائیل و یا هردو بداند.
نتن یاهو در قصد خود برای نسل کشی فلسطینیها، حذف هنیه که به نظر میرسید به طور نسبی میانه رو باشد و رابط اصلی در مذاکرات صلح بود، را به سود خود میداند. زیرا به احتمال زیاد گروه رهبری آینده حماس باید از سوی تندروها پرشود که ضمانت بر ادامه جنگ میکند. از گروه چهار نفری شناخته شده رهبری حماس، تنها فرمانده نظامی آن باقی مانده است. در شرایط بحران، امکان قدرت گیری تندروها افزایش مییابد. سود دیگر نتن یاهو، جلوگیری از کاسته شدن تنش میان نظام اسلامی با غرب است. امکان برقراری نوعی رابطه با آمریکا، مجبور است تا مدتی به تاخیر افتد. زیرا نظام اسلامی برای حفظ ظاهر هم که شده باید موضع تند در قبال اسرائیل بگیرد. مهار نظام بر حزب الله و حماس و حتا هوثیهای یمن، با این شکست امنیتی، زیان خواهد دید. هر چه تنش در منطقه افزوده گردد سبب خواهد شد که: نخست، بایدن نخواهد توانست در راه نزدیک شدن با نظام اسلامی به کوشد و دوم، امکان برخورد نظامی مستقیم میان ایران، اسرائیل و آمریکا و یا غیر مستقیم در عراق، سوریه، لبنان، امارات، عربستان و حتا یمن افزایش خواهد یافت. رویای نتن یاهو و پوتین، درگیری مستقیم ایران با غرب میباشد که افزایش تنش به آن کمک میکند.
هرچه تنش در خاورمیانه افزایش یابد به معنای در گیری بیش تر آمریکا در منطقه میباشد. روسیه بخاطر جنگ اوکراین از درگیر بودن غرب در دیگر جبههها و در سایه قرار گرفتن مساله اوکراین خرسند خواهد بود. برای چین، درگیری آمریکا در دیگر نقاط جهان به معنای کاسته شدن از تمرکز بر خاوردور است که در یک رقابت درازمدت با غرب به سر میبرد.
دام سختی پیش پای نظام اسلامی گسترده شده است. میدانیم که پیش از هر چیز نظام تلاش در زنده ماندن ماندن دارد. در این راه حتا بدون لحظهای تردید آماده قربانی کردن منافع ملی ایران دارد. حال چه مزایائی به قدرتهای خارجی خواهد پرداخت، نمیدانیم. اما میدانیم، از یک سو جنگ قدرت در میان ارکان رژیم میتواند به درگیری مستقیم میان آنان بی انجامد و از سوی دیگر، ایران میتواند در یک جنگ خانمان سوز خارجی درگیر گردد. در چنین صورتی، با ریاست جمهوری فردی هوادار تجزیه طلبی، خواب درازمدت دشمنان ایران میتواند تعبیر گردد.
فرهاد یزدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱) خبرنامه گویا، سی ویکم ژوئیه ۲۰۲۴
روایتی دیگر از اندوه عمیق احمد زیدآبادی! ا. ارسلان
تمام شهر زندان شد، ویدا فرهودی