با معرفی کابینه مسعود پزشکیان؛ وعدهی صادقانهی او مبنی بر تلاش برای اجرای منویات رهبری محقق شد و او موفق شد قبل از تشکیل دولتش؛ با شلیک هم به سر و هم به پای رای دهندگان به خودش؛ اصلاح طلبان را منزوی و بدنه حامیان آنها را متلاشی کند. عملیات وعده صادق دو؛ با مدیریت اجرایی مردی که از همان ابتدا تصریح کرده بود برنامهای برای ادارهی کشور ندارد و آمده تا به عنوان یک ذوب در رهبری؛ سیاستهای بالا دستی مرادش را پیاده کند.
جمعی که در انتخابات سال ۹۲ به دنبال رحم اجارهای بودند؛ این بار با خیال خامی در حد امکان باردار کردن یک مرد؛ بر سر آیندهی خود قمار کردند و آتش بی تدبیری همهی عِده و عُدهشان را سوزاند و خاکستر کرد. نه تنها برایشان روزنهای نگشود؛ بلکه با اعلان زودهنگام شکست کاندید منتخب شان؛ آن اقلیتی که به هر دلیل به نفعشان وارد صحنهی انتخابات شد آموخت که فرجام اعتماد به اصلاح طلبان جز پشیمانی و حسرت نیست.
جامعه شناس نزدیک به پزشکیان؛ آقای عباس عبدی تا آخر امسال را فرصت نهاده بود برای ارزیابی شکست یا موفقیت او و بر این باور بود که صندوق انتخابات؛ کماکان برپاست و پزشکیان با چند اقدام فوری مثل رفع فیلترینگ و حذف طرح نور و پذیرفتن افای تی اف میتواند بر شمار حامیان کم تعداد خود بیفزاید تا توان ادامه مسیر پیدا کند. از ضرورت اصلاح فوری روندهای رژیم برای بقایش نتیجه میگرفت که "ایران جدید"ی در پیش است و دست پزشکیان برای اصلاحات باز خواهد بود و شکست او را مهر اختتام بر اصلاح طلبی خواند و در آن صورت؛ رای دهندگانش را جمعیت جدید در صف براندازان دانست.
شکاف بین ملت /دولت و شکاف درون ساختار بین مجموعه عوامل و نهادهای حکومت را پر شدنی و ترمیم شکافها را شرط موفقیت و وظیفه پزشکیان تعریف کرد. حالا کسی توقع ندارد وزیر اطلاعات ابقا شدهی رییسی که در دولت جلیلی هم منتخب مجلس میشد؛ در کنار سایر همکاران ولایی / پایداری چیاش؛ عملکردی را برای دولت رقم بزند در راستای پیروزی تعریف شده؛ جز عبدی که مکرر از پزشکیان درخواست تضمین میکند!
عرصهی سیاست؛ فضای رویابافی و خیال پروری و آرزو فروشی نیست. اگر رهبر نظام میخواست سیاستهایش را در ادارهی مملکت تغییر دهد؛ لیست کابینه حتما متفاوت با این ترکیب محافظه کارانهی درون ساختاری میشد. چرا باید از خطیب و مومنی و کاظمی برای پیاده کردن خط مشیای برخلاف نظر و سابقهشان استفاده کند؟ با بیان تکراری خطرات پیش روی نظام؛ برای تغییر سیاستها قانع نمیشوند. راهکار آنها برای مقابله با مشکلات آتی؛ فقط اتکا به سلاح است و بس. درکشان در همین حد است. برای همین؛ تغییرات کابینه پزشکیان نسبت به وزیران دولت قبل در حدی است که میتوان برای دولت دوم رییسی هم متصور شد اگر زنده میماند.
خطر جنگ سرنوشت ساز با اسراییل هنوز پیش رو است و مردمی فلاکت زده و خسته از تورم و بیکاری و بی پولی و... که این روزها از بی برقی هم کلافه شده اند؛ در حسرت یک زندگی نرمال؛ حالا خشم مضاعفی را تجربه میکنند از پوچ شدن آخرین امید خیالیشان.
برای من روشن نیست چرا عبدی شکاف بین دین داران و ضد دینان را که عامل تعیین کنندهای در سرنوشت جامعه خواهد بود؛ نادیده میگیرد. کسانی که به پزشکیان رای نداده اند؛ فقط با اسلام سیاسی و نمادش؛ حکومت ولی فقیه؛ مشکل ندارند. بسیاری از آنها به هر چیزی متعلق به اسلام؛ واکنش نشان میدهند و کف خواستهشان هزینه نشدن حتی یک ریال از پول مردم برای دین و اعمال دینی است. عمق و عظمت خشم و نفرتشان از دین و دین دارانی که دنیایشان را نابود کردند و وطنشان را بی آینده ساختند؛ در فردای بعد از جمهوری اسلامی ببینید.
مقامهای جمهوری اسلامی مشتمل بر پزشکیان و زاکانی؛ هزاران میلیارد تومن جیب ملت را در این شرایط اسف بار تهی میکنند تا حتی سارقان سابقه دار را با پابند الکترونیک به پیاده روی اربعین بفرستند (به نقل از رییس اداره اجتماعی پلیس آگاهی فراجا). برای کسانی هم که نرفتهاند قطعا بساط نذری خوران در خیابان راه میاندازند تا جمعیتی از گرسنگان را گرد هم بیاورند و تصویرش را به اسم راه پیمایی جا ماندگان از اربعین بفروشند. تلاشی بی حاصل برای به نمایش گذاشتن یک جامعهی مذهبی و سرپوش گذاشتن بر شکاف خطرناک مذهبی/ضد مذهبی.
اصرار عجیب پزشکیان در خواندن متنهای طولانی به زبان عربی از قرآن و نهج البلاغه (مثلا در کنار رهبرش)؛ نوحه خوانی و سینه زنی اش؛ کاپشن احمدی نژادیش و ادبیات شبیه به رییسی اش؛ به عنوان سقف قابلیتهای او و در راستای دلبری کردن برای طرفداران خامنهای قابل فهم است. او احتمالا (البته به درستی) میداند که امکانی برای حفظ پایگاه رایاش در انتخابات ندارد و باید هواداران جدیدی برای خود دست و پا کند. آرزوی خامی که ناکام خواهد ماند!
شاید برخی تصور کنند در انتخابات گذشته؛ اصلاح طلبان به نفع نظام حاکم عمل کردند! در آن مقطع؛ بله و تا حدی. اما رفتار یک ماههی اخیر پزشکیان؛ لیست کابینه اش؛ سکوتش در مقابل دو ماجرای اخیر گشت ارشاد (دختران چهارده ساله و خانم آرزو بدری)؛ پذیرفتن حضور امثال هنیه در روز تحلیفش و... چشم اندازی برای عملکردش در راستای مطالبات "مردم معترض و تغییر خواه" باقی نمیگذارد. حاصل چنین وضعیتی؛ در کلام عبدی هم به تصویر کشیده شده: مهرههای اصلاح طلب همگی سوخته و چارهای جز ترک فعالیت سیاسی ندارند چون صدایشان دیگر بازتابی نخواهد داشت. بخش اعظم رای دهندگان به پزشکیان نیز متوجه میشوند که راهی جز تغییر رژیم جلوی پایشان نیست. هزینهای که باید برای برخورداری از یک "زندگی نرمال" پرداخت. همان که روزی ظریف گفته بود ما خودمان خواستیم مثل بقیهی مردم دنیا زندگی نکنیم و در انتخابات اخیر بابت چنین دروغ سخیفی پوزش خواست و حالا هم با پوزش از افتضاحی که به وضوح پیش رو میبیند؛ تصمیم گرفته به دانشگاه برگردد!
عملیات فریب "وعدهی صادق دو" با موفقیت به اتمام رسید. شماری از مردم غیر خودی حکومت در انتخابات شرکت کردند و رایشان با تفسیر رهبر نظام مصادره شد. حالا پزشکیان بی پشتوانه مانده با صندوقی خالی از رای!
رای هایی که پس گرفته شد.
سروش سرخوش
*
*
برای آنان که ظریف نیستند، جیران مقدم