آنچه پس از کشته شدن یحیی سنوار، رهبر گروه حماس در رسانههای حکومتی ایران مطرح شد و خط تبلیغاتی که سعی کرد او را در قامت یک چریک وطندوست تصویر کند و در کنار فرماندهان تکریم شدهی ایرانی جنگ مثل باکری، همت و... قرار دهد، قابل انتظار بود.
مساله قابل تامل اما این بود که ظاهرا بین واکنش عمومی مردم ایران نسبت به کشته شدن هنیه و نصرالله نسبت به سنوار تفاوتهایی وجود داشت و مرگ سنوار از طرف قسمت قابل توجهی از جامعهی معمول و غیرحکومتی ایران نیز با همدلی مواجه شد.
علت این واکنش را شاید بتوان در نحوهی کشته شدن او و فیلمی که پهپاد اکتشافی اسرائیلی از لحظات قبل از مرگ او مخابره کرد، جستجو کرد.
گویی تصویر فرماندهای تنها با دستی مجروح و پارچهای که روی صورتش کشیده-آشنا به ذهن ترین نماد از یک چریک فلسطینی- نوعی پیام مقاومت و در خط اول مبارزه بودن را در ذهن مردم متبادر میکرد.
البته وقتی به واقعیت قضیه رجوع کنیم، در خواهیم یافت، محل ساختمانی که سنوار در آن بود، در حد فاصل دو تونلی- از مجموع تونلهای باقیمانده حماس پس از ضربات اخیر ارتش اسرائیل- در منطقه تلالسلطان قرار داشت که او در حال جابجایی از یکی از آنها به دیگری بود و به این ترتیب او با دو نفر دیگر به طور اتفاقی و توسط یک "گشت معمول" به دام افتاد و هیچ خبری از حمله یا درگیری که او آن را فرماندهی کند، وجود نداشت.
شواهد و قرائن- حتی اطلاعات منتشره از سوی حماس- نیز بر حضور پنهان و روح مانند طولانی مدت سنوار در عمق تونلهای حماس، پشت چند لایه نیروهای محافظ و رابط و نه حضور در میدان جنگ طی یک سال گذشته خبر میدهند. ضمن اینکه ظاهرا در تونل محل زندگی او، تعدادی گروگان اسرائیلی نیز در یک بازه زمانی حضور داشتند که احتمالا تا قبل از کشته شدن از آنها به عنوان سپر انسانی برای محافظت از جان سنوار استفاده میشد.
از سویی بر اساس گزارشها حتی ساعاتی قبل از حمله ۷ اکتبر که کاملا مشخص بود بعد از انجام آن، اسرائیل به سختی تلافی خواهد کرد و غزه را تحت شدیدترین حملات خود قرار میدهد، سنوار به همراه خانوادهاش به عمق یکی از امنترینِ این تونلها پناه برده بود و در حالیکه مردم غزه زیر بمباران هواپیماهای اسرائیلی قتل عام میشدند او دور از مهلکه تصویر نماز شکر و پیامهای پیروزی خود را برای مردم میفرستاد.
اما حتی اگر "فرض" کنیم یحیی سنوار در حال جنگ مستقیم همراه نیروهای خود کشته شده، باز هم او هرگز یک قهرمان ملی، جنگی یا چهره مردمی نمیتواند باشد.
چرا که در واقعیت امر، ایدئولوژی ذهنی او و گروههایی مثل حماس و جهاد اسلامی حذف و نابودی طرف مقابل و این دقیقا دیدگاهی است که گروههای تندروی اسرائیلی از جمله حزب متبوع نتانیاهو دنبال میکنند و خواهان تداوم تنش در منطقه است.
این در حالی است که تنها راه ایجاد صلحی پایدار در منطقه که سعادت مردم دو طرف -خصوصا طرف فلسطینی که آسیب بیشتری متحمل شده است- را تضمین میکند، باور و پایبندی دو طرف به اصل زندگی دو ملت عربی و عبری در قالب دو کشور مستقل و در کنار هم است.
توافقی که از همان دهه ۴۰ میلادی با قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل کلید آن زده شده با پیمانهای کمپدیوید و اسلو دنبال شده است.
در بستر این توافق قطعا هر طرف میتواند منتقد سهم و منابع سرزمینی خود و خواهان حل و فصل دیپلماتیک اختلافات باشد، اما مساله اصلی یعنی پایبندی دو طرف به زندگی مسالمتآمیز دو ملت در کنار هم اجتناب ناپذیر است و این در حالی است که گروههایی چون حماس، حزبالله، جهاد اسلامی، حامیان منطقهای آنان و گروههای تندروی اسرائیلی، اساسا از جنگ، تنش و ناامنی درمنطقه است که تغذیه میکنند و به نوعی حیاتشان به ادامه این تنش وابسته است. به همین جهت هم همواره بر تداوم جنگ و ناامنی اصرار دارند چون میدانند که در صورت تحقق صلحی پایدار دیگر جایی در مناسبات قدرت و آرایش نیروها نخواهند داشت.
بنابراین یحیی سنوار -یا هرکدام از طرفداران ایدئولوژی حذف طرف مقابل اعم از هنیه، نصرالله یا نتانیاهو- چه در عمق یک تونل فرار چه در پشت یک سنگر کشته شوند، چه شجاع ذات و چه ترسو نهاد باشند، در کلیت امر کارگزار ایده حذف طرف مقابل هستند که خودخواهانه با هدف تحقق صلح و آرامش در منطقه در تقابل است و به همین دلیل، مرگ آنان نیز به هر شکل و در هر شرایطی، جایی برای قدردانی و تقدیس ندارد.
مردم منطقه خصوصا مردم فلسطین و اسرائیل به صلحی پایدار در سایه زندگی مسالمتآمیز کنار هم نیاز دارند و این متاعی است که در انبان طرفداران ایدئولوژیهای حذف طرف مقابل-از هرسو که باشند- وجود ندارد.
درمورد تشبیه ناساز سنوار با کسانی چون باکری و... نیز باید گفت امثال باکریها نه هیچگاه عملیات نظامی تروریستی علیه غیرنظامیان انجام دادند، نه در روز حادثه به عمق سنگرهای فولادی و بتنی امن پناه بردند و نه هرگز مردم کشور خود یا اسرا را سپر حفاظت از جان خویش قرار دادند. آنان مرامی متفاوت داشتند و ردای آنان به شدت بر تن کسانی چون سنوار زار میزند.
بابک خطی
*
*
کار به اینجا کشیده شده است؟ کوروش گلنام