دموکراسی، این دستاورد بینظیر تمدن بشری، سالها نماد امید و آرزو برای ملتهای سراسر جهان بوده است. در میان کشورهایی که دموکراسی را به عنوان بنیان حکومت خود برگزیدهاند، ایالات متحده آمریکا به عنوان چراغ راهنمای عدالت، برابری و آزادی شناخته میشود. اما امروز، زوال تدریجی مدل دموکراسی در ایالات متحده، نه تنها آینده آمریکا، بلکه آینده دموکراسی در سراسر جهان را زیر سؤال میبرد. پرسش اصلی این است: آیا ایالات متحده، مهد دموکراسی، در حال تبدیل شدن به نمونهای از افول ارزشهای دموکراتیک است؟
انتخابات در دموکراسی و دیکتاتوری: تفاوتها و شباهتها
دموکراسی در ذات خود بر اصل حاکمیت مردم استوار است، در حالی که دیکتاتوری قدرت را در دستان عدهای اندک متمرکز میکند. انتخابات، ابزار اصلی دموکراسی برای تضمین مشارکت مردم و انتقال مسالمتآمیز قدرت است. اما آیا این ابزار همواره به درستی عمل میکند؟
انتخابات در رژیمهای دیکتاتوری
در کشورهای دیکتاتوری و به ویژه در جوامع جهان سوم، انتخابات اغلب تنها یک نمایش سیاسی است. هدف از انتخابات، نه احترام به رأی مردم، بلکه مشروعیتبخشی به قدرت موجود است. ابزارهایی چون تقلب گسترده، سرکوب مخالفان، و محدودیت آزادیهای مدنی، به این رژیمها امکان میدهد تا نتایج انتخابات را به نفع خود تغییر دهند.
در چنین نظامهایی، ساختارهای سیاسی و فرهنگی به گونهای طراحی شدهاند که صدای واقعی مردم نادیده گرفته شود. انتخابات، حتی اگر برگزار شود مانند کشور عزیزمان ایران، اغلب در فضایی غیرشفاف و تحت کنترل مطلق قدرت حاکم صورت میگیرد.
انتخابات در دموکراسیهای پیشرفته
در سوی دیگر، دموکراسیهای پیشرفته مانند ایالات متحده، تلاش میکنند تا اصول شفافیت، عدالت و آزادی را در فرآیندهای انتخاباتی خود رعایت کنند. با این حال، این سیستمها نیز بینقص نیستند. از جمله چالشهای عمده در دموکراسیهای غربی بخصوص ایالات متحده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نفوذ پول و لابیگری: در آمریکا، گروههای مالی و لابیها نقشی پررنگ در سیاست ایفا میکنند، کافی است به کمکهای مالی سورس به حزب دمکرات و بخششهای میلیونی ایلان ماسک به دوست خود دونالد ترامپ اشاره کنم.
این نفوذ میتواند اراده مردم را تحت تأثیر قرار دهد و نتیجه انتخابات را به نفع منافع خاصی تغییر دهد.
نقض ساختاری عدالت انتخاباتی: نمونه بارز این مسئله، نظام الکترال کالج در آمریکا است که میتواند نتیجهای متفاوت با رأی مستقیم مردم ارائه دهد. انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ نمونههایی از این پدیده هستند.
قطببندی سیاسی: بحرانهای ناشی از ادعاهای تقلب و عدم پذیرش نتایج انتخابات، همانگونه که در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا مشاهده شد، میتواند اعتماد عمومی به نظام دموکراتیک را خدشهدار کند.
آیا دموکراسی و دیکتاتوری قابل مقایسهاند؟
در ظاهر، هر دو نوع نظام ممکن است از ابزارهایی برای تضعیف اراده مردم استفاده کنند. اما تفاوت اصلی در ماهیت این نظامها نهفته است. در دموکراسیهای پیشرفته، همچنان نهادهایی مستقل، مانند قوه قضاییه، رسانههای آزاد و نهادهای مدنی، وجود دارند که میتوانند فرآیند انتخابات را نظارت کنند و مانع از نقض گسترده حقوق مردم شوند. در مقابل، در رژیمهای دیکتاتوری، چنین نهادهایی یا وجود ندارند یا به شدت تحت کنترل دولتاند.
نشانههای زوال دموکراسی در آمریکا
ایالات متحده به عنوان نماد دموکراسی لیبرال، امروز با بحرانهایی مواجه است که نه تنها اعتبار این کشور، بلکه اعتماد جهانی به دموکراسی را زیر سؤال برده است.
زوال عدالت: پرونده عفو هانتر بایدن
یکی از جنجالیترین رویدادهای این روزها، تصمیم جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، برای عفو پسرش هانتر بایدن است. هانتر بایدن که با اتهامات متعدد قضایی روبروست، از سوی پدرش مورد حمایت و عفو قرار گرفته است. این اقدام، نهادهای قضایی و قانونی آمریکا را به سخره گرفته و اعتماد عمومی به عدالت را به شدت تضعیف کرده است.
چگونه ممکن است رئیسجمهوری که سوگند یاد کرده بود از قانون اساسی حفاظت کند و اجازه دهد که فرایند قضایی فرزندش روال عادی را طی کند، اکنون خود را بالاتر از قانون قرار دهد؟ آیا این همان کشوری است که روزگاری عدالت را پرچم خود میدانست؟
شایستهسالاری قربانی روابط خانوادگی: مثال دونالد ترامپ
از سوی دیگر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا برای بار دوم از حزب جمهوریخواه، نیز به خویشاوندسالاری متهم است. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود، مقامات دولتی را به اعضای خانوادهاش سپرد و روابط خانوادگی را بر شایستهسالاری ترجیح داد، این بار نه تنها برای فرزندان خود بلکه برای اقوام سببی خود نیز پستهای دولتی در نظر گرفته. این اقدامات نشاندهنده زوال اصول حرفهای و اخلاقی در بالاترین سطح دولت آمریکا است.
تناقض تلخ در مهد آزادی
آمریکا که خود را به عنوان الگوی اخلاقی جهان معرفی میکند، امروز درگیر تناقضهایی است که ارزشهای اساسی این کشور را به چالش کشیده است. در حالی که شرکتها و مؤسسات تجاری قوانین سختگیرانهای برای جلوگیری از تضاد منافع دارند، در سطح دولت، این اصول نادیده گرفته میشوند. آیا این نشانهای از فروپاشی اخلاقی در سیاست آمریکا نیست؟
پیامدهای جهانی زوال دموکراسی آمریکایی
زوال دموکراسی در آمریکا تنها محدود به این کشور نمیشود. آمریکا به عنوان یکی از سردمداران نظامهای دموکراتیک جهان، الگوی بسیاری از کشورها بوده و هست. امروز، ضعفهای دموکراسی در آمریکا به استبدادگرایان فرصت میدهد تا نظامهای دموکراتیک را بیاعتبار کنند و به مردم خود نشان دهند که حتی در پیشرفتهترین کشورها نیز فساد و بیعدالتی وجود دارد.
آیا آمریکا، این ملت بزرگ، میتواند از خاکستر بحران برخیزد و بار دیگر الگویی روشنتر از گذشته برای دموکراسی در جهان باشد؟
جهان چشم به آمریکاست؛ آینده دموکراسی در دستان و اراده مردم این کشور است.
بهرام فرخی
*