بنده ازآن دسته ایرانیهایی هستم که به همه چیز بدبینم، از اتفاق فردگرا، توسعه گرا، ضد استالین، لنین گریز، خمینی ستیز، مرکزگرا و گوشتخوار هم میباشم. فراموش کردم عرض کنم که تمامیت ارزی، ارضی و مرزی کشور هم برایم بینهایت مهم است. قطعا حدس میزنید که من احتمالا متعلق به چه سامانه فکری میباشم، بله درسته، بنده با افتخار یک پادشاهی خواه میباشم.
قسمت بدبین من در این چند روزه مرتب مرا به چالش میکشد که دعوت فلان متوهم به اینترنشنال، مقاله فلان سابق الچپ در بی بی سی فارسی، یک عالمه کارتونیست بازی، مصاحبه آقازادهای که شوهر سابق فلان خانم اختلاس گر بوده، داستان باسن جناب هالو و اخیرا داستان ساعدی و موارد دیگر قطعا نمیتواند اتفاقی باشد.
شاید تصوری پیش بیاید که شاهزاده نیاز به گنبد آهنین دارد برا مقابله با این همه هجمه، اما ظاهرا شاهزاده بازی را خوب میفهمد. ساده و آرام عبور میکند، نیروهای پایین دستی چند روزی شلوغ میکنند و داستان تمام میشود، تا پروژه بعدی.
اشتباه جریان مقابل پادشاهی با هزاران کاندید بالقوه ریاست جمهوری و بی نظمی عجیب در چند نکته است که کوتاه بدان اشاره میشود.
۱- بی عرضگی و ناتوانی در ائتلاف و رسیدن به رهبری واحد را به ما مخاطبان به عنوان دستاورد عدم استبداد و عدم باور به رهبری تک نفره عرضه میکنند. این نیروهای به ظاهر دموکرات با رهبران فرتوت و ۴ دهه صاحب منصب جایگزین مناسبی برای رژیم کنونی نیستند.
۲- جریانهای مقابل پادشاهی درکی از ساحت قلبی ندارند، مرتب گزارههای شاه آنچنان کرد و شاه اینچنین کرد از زبانشان نمیافتد. خرس ساواک و هجمه سینما رکس دروغ بوده است. درک بیشتر مردم از پادشاهی حالی است قلبی و نه پددیده الزاما مغزی. وانگهی مگر انقلاب ۵۷ پدیدهای صرفا عقلی بوده است؟ برای اینکه از چیزی خوشمان بیاید نیازی به استدلال نیست.
۳- بسیاری از جریانهای مقابل پادشاهی همان ارزشهای جمهوری اسلامی را نمایندگی میکنند، دفاع از مردم مظلوم غزه، حمایت از پوتین و روسیه و ضدیت با غرب. این مسائل برخی از همان عواملی است که حال ایران و ایرانی را بد کرده است. خاک برایشان مهم نیست اما چرا هست اگر و فقط اگر خاک غزه باشد. اگر خاک ایران برایت مهم باشد احتمالا فاشیستید و اگر خاک و استیت فلسطین برایتان اهمیت کلیدی دارد جریان آزادی خواه دموکرات! فراموش نکتید که کشورهای حامی اسراییل اکثرا کشورهای دموکراتیک هستند و اگر مردم غرب از سیاستهای دول متبوع خود درین زمینه رضایت نداشتند این رونذ میبایست که تغییر پیدا میکرد.
۴- پذیرش این واقعیت که دنیا دنیای ۷۰ میلادی نیست، احتمالا تعداد زیادی از تحصیلکردگان ما مانند دهه ۷۰ فقط به دنبال یک نحله فکری نیستند. گرچه بی بی سی فارسی باور دارد اما ایران مانند بیشتر کشورها دیگر چیزی بنام روشنفکر ندارد، تعداد زیادی از مردم تحصیل کرده تر و مطلع تر شدهاند. مرجعیت فکری به عوام منتقل شده است، انتخاب ترامپ علیرغم حمایت سلیبرتیها و رسانهها دلیل قانع کنندهای است.
به نظر من زمان گفتن همه راستها به همه مردم است، احترام وعده دادن صندوق رای نیست، احترام شریف نامیدن مردم نیست، احترام حتی کمک کردن به مردم هم نیست.
احترام به مردم یعنی صادق بودن با آنها، طرفداران پادشاهی در بدترین حالتها زیادند و در بهترین حالتهای خود بسیار زیادند و بالعکس. زدن شاهزاده در نهایت منجر به نوشته هایی اینچنینی میشود که کوتاه برد و زودگذرند. تخریب شاهزاده منجر به افراطی تر شدن برخی پادشاهی خواهان و گرفتن دست بالا توسط اینگروه میشود. کوتاه سخن که مشق شاهزاده ایراد هم دارد، اما پرسش اصلی اینست:
مشقهای شما کجاست؟
محمدباقر محب علی