Tuesday, May 20, 2025

صفحه نخست » هم‌سویی چین و غرب برای کنترل قیمت نفت: از رقابت تا منافع مشترک در آستانه پایان عصر نفت، محمود علم

alam.jpgمقدمه

از سال 2007، مسئله پیک اویل و پیامدهای آن برای ایران همواره در کانون توجه و دغدغه ذهنی من قرار داشته است. این مقاله، ثمره دو دهه تفکر و مطالعه پیرامون این موضوع سرنوشت‌ساز است. امید است این کوشش بتواند اهمیت این موضوع حیاتی را برای اقشار میهن‌دوست، ملی و اندیشمند آشکار سازد و به تلاش‌های ملی و همگانی‌شان در این زمینه یاری رساند.

نظریه «پیک اویل» یا اوج تولید نفت، به نقطه‌ای در زمان اشاره دارد که نرخ تولید جهانی نفت خام به حداکثر میزان خود می‌رسد و پس از آن، روندی کاهشی را تجربه می‌کند. این نظریه بیان می‌دارد که پس از رسیدن به این نقطه اوج، استخراج نفت از مجموع ذخایر شناخته شده، قابل دسترس و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه، به تدریج کاهش خواهد یافت. در نتیجه، برای تامین نیازهای رو به رشد انرژی، بشر ناگزیر به بهره‌برداری از منابع نفتی با هزینه استخراج بالاتر و دسترسی دشوارتر، و همچنین توسعه و استفاده از منابع انرژی جایگزین، خواهد بود. پیامدهای پیک تولید نفت می تواند قابل توجه باشد، از جمله قیمت های بالاتر برای بنزین، سوخت دیزل و سایر محصولات نفتی. در واقع پیک اویل لحظه‌ای تاریخی است که در آن تولید جهانی نفت به حداکثر خود می‌رسد و پس از آن به ناچار رو به کاهش می‌گذارد. این مفهوم، اگرچه در طول زمان بارها مورد مناقشه قرار گرفته، اما حقیقتی انکارناپذیر را به ما یادآوری می‌کند: منابع هیدروکربنی زمین محدود هستند و دوران طلایی نفت به پایان خود نزدیک می‌شود. بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، زمانی که قیمت نفت به رکورد بی‌سابقه ۱۴۷ دلار در هر بشکه رسید، هشداری بود برای جهانی که شکنندگی خود را در برابر نوسانات بازار نفت به وضوح دید.

این بحران برای دو قطب بزرگ مصرف‌کننده انرژی جهان یعنی غرب (به‌ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا) و چین، پیامی روشن داشت: مدیریت دوران گذار از وابستگی به نفت و کنترل قیمت این کالای راهبردی، ضرورتی مشترک است که فراتر از رقابت‌های ژئوپلیتیک قرار می‌گیرد. با وجود تنش‌های فزاینده میان این دو قدرت در حوزه‌هایی مانند فناوری، تجارت و نفوذ جهانی، نوعی همسویی راهبردی غیررسمی اما مؤثر شکل گرفته است که هدف آن تثبیت بازار انرژی و هدایت جهان به سوی آینده‌ای کم‌کربن است. این همسویی از طریق هماهنگی در عرضه و تقاضا، استفاده هوشمندانه از ذخایر استراتژیک، و اعمال فشار بر تولیدکنندگان عمده نفت در قالب اوپک‌پلاس تحقق می‌یابد. تحریم‌های نفتی ایران، که ظاهراً برای فشار سیاسی طراحی شده‌اند، در این چارچوب نقشی دوگانه ایفا می‌کنند: هم اهرمی برای کنترل عرضه جهانی نفت و هم ابزاری برای تسریع سخت ترین دوره گذار انرژی برای غرب و شرق مورد استفاده قرار گرفته اند.

متاسفانه، به نظر می‌رسد که هیئت حاکمه ایران طی ادوار گذشته از اهمیت حیاتی پیک اویل و دوران گذار از پیک اویل و پیامدهای بلندمدت آن برای اقتصاد و جایگاه جهانی کشور غافل مانده و یا در خوش‌بینی نسبت به بازگشت دوران قیمت‌های افسانه‌ای نفت خام هم زمان با وقوع پیک اویل به سر می‌برده است. این در حالی است که کشورهای غربی با درک عمیق از این تحول بنیادین و با همراهی بازیگران مهمی چون چین، استراتژی‌های مدون و چند مرحله‌ای را برای مدیریت این دوران گذار و تطبیق با نظم نوین انرژی طراحی و به تدریج اجرا کرده‌اند.

برای ایران، کشوری با ذخایر عظیم نفت و گاز، این تحولات جهانی هم چالش‌های بزرگی به همراه دارد و هم فرصت‌هایی بی‌نظیر. درک درست این پویایی‌ها و بهره‌برداری از فرصت‌های موجود، نیازمند بازنگری اساسی در سیاست‌های انرژی، دیپلماسی اقتصادی و الگوهای حکمرانی داخلی است. این مقاله به بررسی این همسویی راهبردی، مراحل مختلف گذار از پیک اویل، و پیامدهای آن برای ایران می‌پردازد.

سه مرحله گذار از پیک اویل

با فرض روند کاهشی ذخایر جهانی نفت و افزایش تقاضای ناشی از رشد اقتصادی کشورهایی نظیر چین و هند، منطقاً انتظار می‌رود که قیمت نفت و سایر سوخت‌های فسیلی به دلیل نیاز روزافزون، به شدت افزایش یابد. پس علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد و به همین منظور دوره های گذار از سوخت های فسیلی طراحی و اجرایی شدند، تاریخ نشان داده است که دستیابی به منابع انرژی و حفظ منافع مرتبط با آن، گاهی می‌تواند به بروز منازعات مخاصمانه یعنی جنگ ها شبیه جنگ اوکراین، گسترش بیماری‌های همه‌گیر جهانی مشابه همه گیری کووید 19 یا بیماری کرونا و ایجاد رکودهای اقتصادی مصنوعی نیز منجر شود. در زیر فهرست وار به این سه دوره گذار اشاره کرده ام.

گذار از دوران نفت‌محور به یک نظم جدید انرژی را می‌توان به سه مرحله متمایز تقسیم کرد که هر یک ویژگی‌های خاص خود را دارند: تنش و انکار (۲۰۰۰-۲۰۱۵)، آشوب و شتاب در گذار (۲۰۱۵-۲۰۳۰)، و تثبیت و بازتعریف امنیت انرژی (۲۰۳۰-۲۰۵۰)

مرحله اول: تنش و انکار (۲۰۰۰-۲۰۱۵)

دهه اول قرن بیست‌ویکم، دوره‌ای از آشوب و مقاومت در برابر واقعیت‌های پیک اویل بود. اوج این دوره در ژوئیه ۲۰۰۸ رخ داد، زمانی که قیمت نفت به ۱۴۷ دلار در هر بشکه رسید و زنگ خطر را برای اقتصاد جهانی به صدا درآورد. شرکت‌های بزرگ نفتی و برخی دولت‌ها نظریه پیک اویل را کم‌اهمیت جلوه می‌دادند و بر این باور بودند که فناوری‌های جدید می‌توانند منابع تازه‌ای را آزاد کنند. اما همزمان، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر و روش‌های غیرمتعارف استخراج نفت، مانند نفت شیل، آغاز شد.

اقدامات غرب:

انقلاب نفت شیل: ایالات متحده با بهره‌گیری از فناوری‌های هیدرولیک فراکینگ و حفاری افقی (نفت شیل یک نفت خام معمولی است که در داخل سنگ شیل با نفوذپذیری پایین به دام افتاده است. استخراج آن نیازمند حفاری افقی و فرکینگ است نفت شیل (Shale Oil) که اغلب به آن نفت تنگ (Tight Oil) نیز گفته می‌شود، نوعی نفت خام سبک تا متوسط است که در داخل سازندهای سنگی شیل (Shale) با نفوذپذیری بسیار پایین به دام افتاده است. این سنگ رسوبی ریزدانه، به طور طبیعی حاوی مقادیر قابل توجهی هیدروکربن است، اما به دلیل ساختار متراکم و منافذ بسیار ریز آن، نفت نمی‌تواند به راحتی به سمت چاه جریان یابد. استخراج اقتصادی نفت شیل نیازمند استفاده از فناوری‌های پیشرفته‌ای مانند حفاری افقی (Horizontal Drilling) برای افزایش سطح تماس چاه با سازند و شکست هیدرولیکی (Hydraulic Fracturing یا Fracking) برای ایجاد شبکه‌ای از ترک‌ها در سنگ و تسهیل جریان نفت به سمت چاه است.) ، تولید نفت خود را از ۵.۶ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ به بیش از ۹.۲ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۵ رساند و جایگاه خود را به‌عنوان یک قدرت نفتی تثبیت کرد.

سیاست‌های اولیه گذار انرژی: اتحادیه اروپا برنامه «۲۰-۲۰-۲۰» را معرفی کرد که هدف آن کاهش ۲۰ درصدی انتشار گازهای گلخانه‌ای، افزایش ۲۰ درصدی سهم انرژی‌های تجدیدپذیر، و بهبود ۲۰ درصدی بهره‌وری انرژی تا سال ۲۰۲۰ بود.

تحریم‌های نفتی ایران: تحریم‌های غرب، صادرات نفت ایران را از ۲.۲ میلیون بشکه در روز به کمتر از ۱ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۲ کاهش داد و عرضه جهانی را تحت فشار قرار داد.

اقدامات چین:

تنوع‌بخشی به منابع انرژی: چین قراردادهای بلند مدت با روسیه (قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری گاز در سال ۲۰۱۴)، ایران و کشورهای آفریقایی امضا کرد.

ابتکار کمربند و جاده: در سال ۲۰۱۳، چین طرح «جاده ابریشم جدید» را راه‌اندازی کرد تا زیرساخت‌های حمل‌ونقل و انرژی را در سراسر جهان توسعه دهد.

افزایش ذخایر استراتژیک: ذخایر نفتی استراتژیک چین از ۱۰۰ میلیون بشکه در سال ۲۰۰۸ به ۴۰۰ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۵ رسید.

همسویی راهبردی: در این دوره، هماهنگی غیرمستقیمی بین چین و غرب شکل گرفت. افزایش تولید نفت شیل آمریکا و تلاش عربستان برای حفظ سهم بازار، قیمت نفت را از ۱۱۵ دلار در ژوئن ۲۰۱۴ به ۴۷ دلار در ژانویه ۲۰۱۵ کاهش داد. چین با خرید نفت تحریمی ایران، به تثبیت قیمت ها در بازار کمک کرد. توافق هسته‌ای ایران (برجام) در سال ۲۰۱۵ نیز به نوعی نتیجه غیرمستقیم نیاز مشترک غرب و چین به ثبات بازار انرژی و جلوگیری از تنش‌های منطقه‌ای بود.

مرحله دوم: آشوب و شتاب در گذار (۲۰۱۵-۲۰۳۰)

این دوره که هم‌اکنون در آن قرار داریم، با دو رویداد کلیدی تعریف می‌شود: توافق آب‌وهوایی پاریس در سال ۲۰۱۵ و جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲. این رویدادها گذار به اقتصاد کم‌کربن را شتاب بخشیده و آسیب‌پذیری‌های ژئوپلیتیک را آشکار کرده‌اند.

ویژگی‌های کلیدی این دوره:

جهش فناوری‌های انرژی پاک: هزینه تولید ماژول‌های خورشیدی ۸۹ درصد، توربین‌های بادی ۷۰ درصد، و باتری‌های لیتیوم - یون ۸۵ درصد بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ کاهش یافت.

برقی‌سازی حمل ‌و نقل: فروش جهانی خودروهای برقی از ۳۲۰,۰۰۰ دستگاه در سال ۲۰۱۴ به بیش از ۱۴ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۳ افزایش یافت.

آسیب‌پذیری‌های ژئوپلیتیک: آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ قیمت نفت برنت را به بیش از ۱۲۰ دلار در هر بشکه رساند و وابستگی اروپا به انرژی وارداتی را برجسته کرد.

اقدامات غرب:

سرمایه‌گذاری‌های کلان در انرژی پاک: قانون کاهش تورم آمریکا (۲۰۲۲) ۳۷۰ میلیارد دلار برای انرژی پاک اختصاص داد، در حالی که طرح REPowerEU اتحادیه اروپا ۲۱۰ میلیارد یورو برای کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی تعهد کرد. (طرح REPowerEU یک طرح ابتکاری از سوی کمیسیون اروپا است که در پاسخ به اختلال در بازار انرژی جهانی و تهاجم روسیه به اوکراین در ماه مه ۲۰۲۲ معرفی شد. هدف اصلی این طرح کاهش سریع وابستگی اتحادیه اروپا به سوخت‌های فسیلی روسیه تا سال ۲۰۲۷ و تسریع گذار به انرژی‌های پاک است.)

ممنوعیت خودروهای بنزینی: اتحادیه اروپا و ۱۷ کشور دیگر فروش خودروهای با سوخت فسیلی را تا سال ۲۰۳۵ ممنوع کرده‌اند.

تحریم‌های نفتی روسیه: گروه G7 در دسامبر ۲۰۲۲ سقف قیمت ۶۰ دلاری برای نفت روسیه تعیین کرد. ( نمودی از تحریم ابزار کنترل و سرکوب قیمت نفت)

تحریم‌ها به‌عنوان ابزار مدیریت گذار انرژی:

تحریم نفتی ایران را می‌توان در چارچوب بزرگ‌تری از «گذار کنترل‌شده» از سوخت‌های فسیلی فهم کرد. کشورهای غربی برای پیشبرد اهداف اقلیمی خود نیازمند کاهش مصرف نفت‌اند، اما کاهش عرضه جهانی نفت می‌تواند باعث جهش قیمتی و بحران‌های اقتصادی شود. در این میان، تحریم برخی کشورها مانند ایران، ونزوئلا یا روسیه، موجب حذف تدریجی و کنترل‌شده عرضه از بازار می‌شود، بدون آنکه بحران جهانی نفت ایجاد شود، زیرا عرضه از سوی کشورهای متحد غرب (مانند عربستان یا آمریکا) تا حدی قابل جبران است. به‌عبارت دیگر، تحریم‌ها می‌توانند ابزار ژئواستراتژیکی برای مدیریت ریسک ‌گذار باشند. از منظر ساختاری نیز باید توجه داشت که پیچ تحریم در دست دولت‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده، است و قابلیت باز و بسته شدن دارد. این انعطاف‌ پذیری ابزاری استراتژیک را در اختیار غرب قرار می‌دهد تا با استفاده از تحریم‌ها، میزان عرضه جهانی نفت را کنترل و از نوسانات شدید قیمتی آن جلوگیری کند. به‌بیان دیگر، تحریم‌ها نه تنها ابزار فشار بر کشور هدف، بلکه اهرم تنظیم بازار جهانی نفت نیز هستند.

در عین حال، ایران و سایر کشورهای تحریمی ناچار شدند نفت خود را با تخفیف‌های قابل توجه، از طریق روش‌های غیررسمی، مخفی و حتی قاچاق به برخی مشتریان خاص بفروشند. این روند موجب شد درآمدهای نفتی این کشورها به‌شدت کاهش یافته و آسیب‌پذیری داخلی آن‌ها افزایش یابد و در خصوص ایران منجر به فساد و آشفتگی در حوزه های عمومی و حکمرانی گردید. علاوه بر این نکات مساله بسیار حایز اهمیت همدستی و همراهی چین در این کنترل و سرکوب قیمت نفت با کشورهای قدرتمند است که در ظاهر شکل کمک به این کشورها را دارد اما در ماهیت، در راستای کنترل و سرکوب افزایش قیمت نفت که هدف غایی هر دو قدرت شرق و غرب است، عمل میکند.

اقدامات چین:

سلطه بر زنجیره تأمین انرژی پاک: چین در سال ۲۰۲۳، ۸۰ درصد تولید جهانی پنل‌های خورشیدی، ۷۰ درصد باتری‌های لیتیوم-یون، و بیش از ۵۰ درصد فروش خودروهای برقی را در اختیار داشت.

خرید نفت تحریمی: چین واردات نفت از ایران را به ۱.۲ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۴ و از روسیه به ۲.۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۳ افزایش داد، با تخفیف‌های ۲۰ تا ۳۰ درصدی.

کنترل مواد معدنی کلیدی: چین بیش از ۸۰ درصد ظرفیت پالایش جهانی کبالت، لیتیوم و عناصر نادر خاکی را از طریق سرمایه‌گذاری در معادن آفریقا کنترل می‌کند.

تحولات خاورمیانه:

تنوع‌بخشی اقتصادی: طرح‌هایی مانند «چشم‌انداز ۲۰۳۰» عربستان و پروژه «نئوم» برای کاهش وابستگی به نفت طراحی شده‌اند.

سرمایه‌گذاری در انرژی‌های آینده: پروژه‌های عظیم هیدروژن سبز، مانند پروژه ۵ گیگاواتی نئوم، در منطقه در حال توسعه است. هیدروژن سبز نوعی هیدروژن است که از طریق فرآیندهایی تولید می‌شود که هیچ گونه آلاینده‌ای تولید نمی‌کنند. در حال حاضر، بیشتر هیدروژن جهان از سوخت‌های فسیلی تولید می‌شود که منجر به انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌گردد. هیدروژن سبز، در مقابل، با استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و برق آبی برای انجام فرآیند الکترولیز تولید می‌شود. فرآیند الکترولیز به این صورت است که جریان الکتریکی از آب عبور داده می‌شود و مولکول‌های آب به عناصر تشکیل دهنده خود، یعنی هیدروژن و اکسیژن تجزیه می‌شوند. اگر برق مورد استفاده در این فرآیند از منابع تجدیدپذیر تامین شود، تنها محصول جانبی تولید هیدروژن، اکسیژن خالص خواهد بود که هیچ ضرری برای محیط زیست ندارد. (ارزیابی صحت این سرمایه‌گذاری‌ها مستلزم پژوهش مستقلی است که در این مقاله به آن پرداخته نمی‌شود)

انعطاف در سیاست تولید: اوپک ‌پلاس با کاهش تولید ۲ میلیون بشکه‌ای در اکتبر ۲۰۲۲ و افزایش تدریجی در سال ۲۰۲۳، به شرایط متغیر بازار پاسخ داد.

همسویی راهبردی غرب و چین:هماهنگی دو قدرت در این دوره آشکارتر شد. در نوامبر ۲۰۲۱، آمریکا (۵۰ میلیون بشکه)، چین (۷ میلیون بشکه)، ژاپن، هند، کره جنوبی و انگلستان ذخایر استراتژیک نفت خود را به‌طور هماهنگ آزاد کردند و قیمت‌ها را ۱۰ درصد کاهش دادند. خرید نفت تحریمی روسیه توسط چین و هند (در مجموع ۳.۵ میلیون بشکه در روز) پس از جنگ اوکراین، از شوک قیمتی بزرگ جلوگیری کرد. غرب و چین همچنین با ابزارهای مختلف، آمریکا از طریق تهدید به قانون «نوپک» و چین از طریق اهرم‌های تجاری، عربستان را به تعدیل سیاست‌های کاهش تولید در سال ۲۰۲۳ واداشتند.

قانون "نوپک" (NOPEC) سرواژه عبارت "No Oil Producing and Exporting Cartels Act" به معنای "قانون منع کارتل‌های تولیدکننده و صادرکننده نفت" است. این یک لایحه پیشنهادی در کنگره ایالات متحده آمریکا است که هدف آن حذف مصونیت دولتی از کشورهای عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و شرکت‌های نفتی ملی آن‌ها در برابر قوانین ضد انحصار ایالات متحده است. هدف اصلی این قانون، دادن اجازه به دادستان کل ایالات متحده برای پیگرد قانونی کشورهای عضو اوپک در دادگاه‌های فدرال آمریکا به دلیل رفتارهای انحصاری و تلاش برای تثبیت قیمت نفت است. حامیان این لایحه معتقدند که اوپک با کاهش مصنوعی تولید نفت، قیمت‌ها را به طور غیرمنصفانه‌ای بالا نگه می‌دارد و قانون نوپک می‌تواند به کاهش قیمت بنزین و حمایت از مصرف‌کنندگان آمریکایی کمک کند.

مرحله سوم: تثبیت و بازتعریف امنیت انرژی (۲۰۳۰-۲۰۵۰)

با نگاه به آینده، دوره ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ شاهد بازتعریف امنیت انرژی خواهد بود. نقش نفت به صنایع پتروشیمی و حمل‌ونقل سنگین محدود خواهد شد، در حالی که انرژی‌های تجدیدپذیر غالب می‌شوند.

روندهای پیش‌بینی‌شده:

کاهش تقاضای نفت: سهم نفت در سبد انرژی جهانی کاهش چشمگیری خواهد یافت و انرژی‌های تجدیدپذیر تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۶۰ درصد تولید برق را تشکیل خواهند داد.

ژئوپلیتیک مواد معدنی: رقابت بر سر لیتیوم، نیکل، کبالت و عناصر نادر خاکی جایگزین ژئوپلیتیک نفت خواهد شد.

شبکه‌های هوشمند انرژی: شبکه‌های غیرمتمرکز و مبتنی بر هوش مصنوعی، توزیع انرژی تجدیدپذیر را بهینه خواهند کرد.

چشم‌انداز غرب:

استقرار شبکه‌های هوشمند: شبکه‌های منعطف و متصل برای مدیریت منابع متنوع انرژی پیاده ‌سازی خواهند شد.

کاهش وابستگی به خاورمیانه: واردات نفت از این منطقه تا سال ۲۰۴۰ تا ۷۰ درصد کاهش خواهد یافت.

امنیت مواد معدنی: سرمایه‌گذاری در معادن آمریکای لاتین و استرالیا برای مقابله با سلطه چین افزایش خواهد یافت.

چشم‌انداز چین:

رهبری در فناوری‌های پاک: چین موقعیت خود را به‌ عنوان بزرگ ‌ترین تولیدکننده و صادرکننده فناوری‌های انرژی پاک تثبیت خواهد کرد.

کنترل مواد معدنی: سرمایه‌گذاری در معادن آفریقا و آسیای میانه گسترش خواهد یافت.

مدیریت انرژی با هوش مصنوعی: هوش مصنوعی مصرف انرژی را در سطح ملی بهینه خواهد کرد.

تحولات خاورمیانه:

ریسک‌های ژئوپلیتیک: در فاصله زمانی 2030 تا 2050 کشورهای تک ‌محصولی مانند عراق با چالش‌های جدی مواجه خواهند شد. بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای وابسته به نفت که نتوانسته‌اند خود را با انجام اقدامات لازم برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و ایجاد یک اقتصاد متنوع و پایدار تطبیق دهند، افزایش خواهد یافت. این عدم تطبیق می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد:

عدم سرمایه‌گذاری کافی در بخش‌های غیرنفتی: کشورهایی که درآمدهای نفتی خود را به جای توسعه صنایع دیگر، کشاورزی، گردشگری، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان، صرف هزینه‌های جاری یا پروژه‌های غیرمولد کرده‌اند، در تطبیق با دوران پس از نفت عقب مانده‌اند.

اصلاحات اقتصادی ناکافی: عدم انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد، مانند بهبود فضای کسب و کار، جذب سرمایه‌گذاری خارجی غیرنفتی، کاهش نقش دولت در اقتصاد و ایجاد رقابت سالم، مانع از تنوع اقتصادی شده است.

مشکلات حکمرانی و فساد: وجود فساد گسترده، عدم شفافیت و پاسخگویی در نظام حکمرانی، و عدم وجود نهادهای قوی و کارآمد، مانع از تخصیص بهینه منابع و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای شده است.

اتکای بیش از حد به "رانت نفتی": اقتصادهای متکی به نفت اغلب دچار "بیماری هلندی" می‌شوند که در آن رونق یک بخش (نفت) باعث تضعیف سایر بخش‌های اقتصادی می‌شود. این امر انگیزه برای تنوع‌بخشی را کاهش می‌دهد.

چالش‌های جمعیتی و بازار کار: عدم سرمایه‌گذاری در آموزش و پرورش و ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب برای جمعیت جوان و رو به رشد، به ویژه در بخش‌های غیرنفتی، می‌تواند منجر به نارضایتی و بی‌ثباتی شود.

مقاومت در برابر تغییر: در برخی موارد، منافع گروه‌های ذینفع در حفظ وضعیت موجود و اتکا به درآمدهای نفتی، مانع از اجرای برنامه‌های تنوع‌بخشی می‌شود.

تاثیرات تحریم‌ها و فشارهای خارجی: اگرچه این عوامل خارجی هستند، اما می‌توانند روند تطبیق را کندتر یا دشوارتر کنند، به ویژه اگر کشور نتواند استراتژی‌های مناسبی برای مقابله با آن‌ها اتخاذ کند.

علاوه بر بی‌ثباتی سیاسی ناشی از عدم تطبیق با دوران پس از نفت، کشورهای تک‌ محصولی مانند عراق با ریسک‌های ژئوپلیتیک دیگری نیز مواجه خواهند شد:

افزایش رقابت منطقه‌ای بر سر منابع غیرنفتی: با کاهش تدریجی اهمیت نفت، رقابت بر سر منابع استراتژیک دیگر مانند آب، زمین‌های کشاورزی حاصلخیز و مواد معدنی حیاتی برای فناوری‌های نوین (مانند لیتیوم و مس) در منطقه تشدید خواهد شد. کشورهایی که در مدیریت این منابع ضعف داشته باشند، آسیب‌پذیرتر خواهند بود.

تغییر در اتحادهای منطقه‌ای و بین‌المللی: کاهش وابستگی قدرت‌های بزرگ به نفت خاورمیانه می‌تواند منجر به تغییر در اولویت‌های سیاست خارجی آن‌ها در منطقه شود. کشورهایی که روابط خود را بر پایه فروش نفت استوار کرده‌اند، ممکن است با کاهش حمایت‌های بین‌المللی مواجه شوند و در معادلات قدرت منطقه‌ای جایگاه متفاوتی پیدا کنند.

تهدیدات ناشی از تغییرات اقلیمی: کشورهای خاورمیانه به شدت در معرض اثرات تغییرات اقلیمی مانند افزایش دما، کمبود آب، و رویدادهای شدید آب و هوایی قرار دارند. کشورهای تک‌ محصولی که درآمدهای نفتی خود را برای سرمایه‌گذاری در سازگاری با این تغییرات به کار نگرفته‌اند، با چالش‌های امنیتی و اجتماعی فزاینده‌ای روبرو خواهند شد که می‌تواند منجر به بی‌ثباتی سیاسی شود.

دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای: ضعف اقتصادی و بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای تک ‌محصولی می‌تواند زمینه را برای دخالت بازیگران خارجی با اهداف خاص فراهم کند و تنش‌های ژئوپلیتیک را تشدید نماید.

افزایش مهاجرت‌های منطقه‌ای: بحران‌های اقتصادی و زیست‌ محیطی در کشورهای کمتر تطبیق‌ یافته می‌تواند منجر به موج‌های مهاجرت به کشورهای با ثبات‌تر و دارای منابع بیشتر شود و چالش‌های جدیدی برای امنیت و اقتصاد منطقه ایجاد کند.

ظهور و قدرت‌گیری بازیگران غیردولتی: نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی می‌تواند به تقویت گروه‌های غیردولتی رادیکال یا جدایی‌ طلب منجر شود و ثبات کشورهای منطقه را تهدید کند.

۳- مدیریت بحران‌های ژئوپلیتیک از سوی غرب و چین:

تحریم‌های ایران (۲۰۱۸-۲۰۲۴): تحریم‌های غرب صادرات نفت ایران را کاهش داد، اما خرید چین (۱.۲ میلیون بشکه در روز در ۲۰۲۴) به تثبیت قیمت در بازارها کمک کرد.

جنگ اوکراین: تحریم‌های غرب و سقف قیمت ۶۰ دلاری برای نفت روسیه با خریدهای چین و هند (۳.۵ میلیون بشکه در روز) خنثی شد.

۴- فشار بر اوپک‌پلاس: آمریکا با تهدید به قانون «نوپک» و چین با قراردادهای تجاری (مانند توافق ۱۰ میلیارد دلاری با عربستان در ۲۰۲۳)، سیاست‌های اوپک‌پلاس را تعدیل کردند.

۵- گذار هماهنگ به انرژی پاک: مقررات سخت‌گیرانه غرب و سرمایه‌گذاری ۵۴۶ میلیارد دلاری چین در انرژی پاک در سال ۲۰۲۲، تقاضای نفت را کاهش داده و به تثبیت قیمت‌ها کمک می‌کند.

چرا چین برنده معادله انرژی است؟

چین به دلایل زیر در گذار انرژی دست برتر را دارد:

دسترسی به انرژی ارزان: خرید نفت با تخفیف از کشورهای تحریمی و مذاکره برای قیمت‌های پایین‌تر به‌عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت.

انعطاف استراتژیک: توانایی جابه‌جایی بین منابع انرژی بر اساس شرایط ژئوپلیتیک.

زیرساخت‌های متنوع: خطوط لوله، پایانه‌های LNG و شبکه‌های حمل‌ونقل گسترده.

رهبری در فناوری‌های آینده: پیشتازی در تولید پنل‌های خورشیدی، باتری‌ها و خودروهای برقی.

پیامدهای ژئوپلیتیک برای ایران

تحولات جهانی پیامدهای عمیقی برای ایران دارند:

کاهش اهمیت استراتژیک خلیج فارس: کاهش وابستگی غرب به نفت منطقه، نفوذ ایران را محدود می‌کند.

فشارهای اقتصادی: خریداران آسیایی، به‌ویژه چین، قدرت چانه‌زنی بیشتری برای قیمت‌های پایین‌تر دارند.

محدودیت گزینه‌های استراتژیک: کاهش ارزش نفت به‌عنوان اهرم ژئوپلیتیک و موقعیت ژئواستراتژیک ایران.

توصیه‌های راهبردی برای ایران

راهبردهای یکپارچه برای ایران در دوران گذار از پیک اویل و مدیریت بحران‌ها

ایران در برهه‌ای حساس از تاریخ خود قرار دارد. کاهش اهمیت جهانی نفت، تغییرات اقلیمی، فشارهای ژئوپلیتیک و بحران‌های داخلی نظیر کمبود آب، ناکارآمدی اقتصادی و چالش‌های اجتماعی، ضرورت بازنگری اساسی در ساختار حکمرانی و سیاست‌گذاری را ایجاب می‌کند. بدون اصلاح نگاه حاکمان و تحول در نظام حکمرانی، ایران در معرض خطر عقب‌ماندگی مزمن و تشدید بحران‌ها قرار خواهد گرفت. این سند راهبردی، چارچوبی جامع برای گذار به اقتصادی پایدار، دانش‌محور و مقاوم ارائه می‌دهد. برای شکوفایی در این عصر جدید، ایران باید رویکردهای زیر را اتخاذ کند:

۱- اصلاح بنیادین نظام حکمرانی

ضرورت تغییرات بنیادی

نظام کنونی حکمرانی ایران، با رویکرد خصمانه تاکتیکی در قبال آمریکا، مواجهه با غرب و برخورد انفعالی در مورد تحریم‌ها که کشور را در وضعیت خطیری قرار داده است، در کنار تمرکز بیش از حد بر درآمدهای نفت، فقدان شفافیت و پاسخگویی، و ناکارآمدی در تخصیص منابع، کشور را به سوی قهقرا سوق داده است. برای برون‌رفت از این وضعیت، صرف نظر از تغییرات بنیادی ضروری در شیوه حکمرانی، اصلاحات زیر نیز حیاتی است.1- تفکیک نقش‌های سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و تصدی‌گری: ایجاد نهاد تنظیم‌گر مستقل انرژی برای تضمین رقابت سالم، کاهش فساد و افزایش کارایی. 2- شفافیت و پاسخگویی: استقرار سیستم‌های حسابداری استاندارد برای درآمدهای نفتی و نظارت عمومی بر تخصیص منابع. 3- مشارکت جامعه مدنی و بخش خصوصی: ایجاد سازوکارهای مشارکتی برای سیاست‌گذاری با حضور ذی‌نفعان مختلف، از جمله بخش خصوصی، دانشگاه‌ها و سازمان‌های غیردولتی. 4- سند جامع انرژی با افق بلند مدت: تدوین سندی ۳۰‌ساله با مشارکت نخبگان و جامعه مدنی برای تعیین چشم‌انداز انرژی و توسعه پایدار.

راهکارهای پیشنهادی: 1- تأسیس صندوق ثروت ملی شفاف برای مدیریت درآمدهای نفتی و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های پایدار، فناوری‌های نوین و سرمایه انسانی.2 - اصلاح نظام قیمت‌ گذاری انرژی با حذف تدریجی یارانه‌های پنهان، همراه با حمایت هدفمند از اقشار کم ‌درآمد.3 - ایجاد پنجره واحد سرمایه‌گذاری برای تسهیل فرآیندهای اداری و جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی.

۲- متنوع‌ سازی اقتصادی هوشمند

تحلیل: وابستگی به صادرات نفت خام، اقتصاد ایران را در برابر نوسانات بازار جهانی آسیب‌پذیر کرده است. برای کاهش این وابستگی، باید به سمت اقتصاد دانش ‌محور و متنوع حرکت کرد.

راهکارهای پیشنهادی:1- توسعه زنجیره ارزش هیدروکربنی: سرمایه‌گذاری در صنایع پتروشیمی نسل سوم و چهارم با تمرکز بر محصولات با ارزش افزوده بالا و سازگار با محیط‌زیست. 2- صنایع انرژی‌بر هوشمند: جذب صنایع استراتژیک مانند فولاد سبز، آلومینیوم و دیتاسنترها با استفاده از مزیت انرژی ارزان و فناوری‌های کم‌کربن. 3-اقتصاد دانش ‌بنیان: ایجاد مراکز نوآوری تخصصی انرژی و حمایت از استارت ‌آپ‌های حوزه بهینه‌ سازی مصرف، انرژی‌های تجدیدپذیر و شبکه هوشمند. 4- توسعه صادرات غیرنفتی: تمرکز بر صنایع معدنی، کشاورزی با ارزش افزوده و خدمات فنی و مهندسی صادراتی.

۳- دیپلماسی متوازن و چند وجهی انرژی

تحلیل: کاهش اهمیت ژئوپلیتیک نفت خلیج فارس، ایران را ملزم به بازتعریف نقش خود در معادلات جهانی و منطقه‌ای می‌کند. موقعیت جغرافیایی ایران به‌عنوان پل ارتباطی شرق- غرب و شمال- جنوب، فرصتی بی‌نظیر برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه‌ای است.

راهکارهای پیشنهادی:1- روابط استراتژیک متنوع: تعامل متوازن با چین، هند، اروپا، روسیه و کشورهای منطقه بدون وابستگی انحصاری به یک قدرت. 2- تقویت نقش در سازمان‌های منطقه‌ای: مشارکت فعال در اوپک، مجمع کشورهای صادرکننده گاز، سازمان همکاری شانگهای و بریکس. 3- ایجاد هاب انرژی منطقه‌ای: توسعه زیرساخت‌های انتقال برق، گاز و هیدروژن برای اتصال شبکه‌های انرژی آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و جنوب آسیا. 4- دیپلماسی تنش‌زدایی: همکاری با همسایگان در پروژه‌های مشترک نفت و گاز و کریدورهای ترانزیتی انرژی.

۴- توسعه انرژی‌های نوین و پایدار

تحلیل: گذار جهانی به انرژی‌های پاک، فرصتی برای ایران است تا از منابع خود به ‌صورت هوشمندانه استفاده کند و به زنجیره تأمین جهانی انرژی‌های نوین بپیوندد.

راهکارهای پیشنهادی: 1- سبد متنوع انرژی: توسعه همزمان گاز طبیعی (به‌عنوان سوخت گذار)، انرژی‌های تجدیدپذیر (خورشیدی و بادی) و حامل‌های نوین مانند هیدروژن. 2- هیدروژن مرحله‌ای: آغاز با هیدروژن خاکستری و آبی برای کاربردهای داخلی و حرکت به سمت هیدروژن سبز برای صادرات.3 - معادن استراتژیک و باتری های نسل نو: سرمایه‌گذاری در اکتشاف و استخراج مواد معدنی کلیدی (لیتیوم، مس، کبالت) و تمرکز برای تأمین نیازهای انقلاب انرژی. 4 - شبکه هوشمند برق: توسعه سیستم‌های Smart Grid برای مدیریت منابع پراکنده انرژی و افزایش بهره ‌وری. شبکه هوشمند برق (Smart Grid) اساساً یک شبکه توزیع برق است که از فناوری‌های دیجیتال برای نظارت، کنترل و بهینه‌سازی تحویل برق از منابع تولید مختلف به مصرف‌کنندگان استفاده می‌کند. آن را به عنوان یک نسخه ارتقا یافته از شبکه برق سنتی در نظر بگیرید که با قابلیت‌های هوشمند و ارتباطی پیشرفته شده است.

۵- مدیریت بحران‌های زیست‌محیطی و اقلیمی

تحلیل: بحران آب، تغییرات اقلیمی و آلودگی‌های زیست‌محیطی از چالش‌های اصلی ایران هستند که نیازمند مدیریت یکپارچه و پایدارند.

راهکارهای پیشنهادی : 1- مدیریت یکپارچه آب و انرژی: توسعه فناوری‌های نمک‌زدایی با انرژی تجدید پذیر و بازچرخانی آب در صنایع. 2- سازگاری با تغییرات اقلیمی: طراحی زیرساخت‌های انرژی مقاوم به شرایط اقلیمی حدی و افزایش دما. کاهش ردپای کربن: پیاده‌سازی فناوری‌های کاهش انتشار متان و گازهای گلخانه‌ای در صنعت نفت و گاز. 3- کشاورزی پایدار: توسعه کشاورزی دقیق و عمودی با کاهش مصرف آب و سرمایه‌گذاری در بذرهای مقاوم به خشکی.

۶- توسعه سرمایه انسانی و نوآوری بومی

تحلیل: سرمایه انسانی و نوآوری، کلید موفقیت در اقتصاد آینده است. نظام آموزشی و پژوهشی ایران باید با نیازهای صنعت انرژی و اقتصاد دانش‌بنیان هم‌راستا شود.

راهکارهای پیشنهادی: 1- دانشگاه تخصصی انرژی‌های آینده: تأسیس دانشگاهی با همکاری بین‌المللی برای تربیت نیروی متخصص در فناوری‌های نوین.، 2- مراکز نوآوری انرژی: ایجاد شبکه‌ای از مراکز پژوهشی در قطب‌های صنعتی برای حل چالش‌های بومی.، 3- حمایت از استارت‌آپ‌ها: ایجاد صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای حمایت از شرکت‌های نوپا در حوزه انرژی.، 4- آموزش مهارتی: توسعه مراکز آموزش تخصصی با همکاری صنعت و دانشگاه برای تربیت نیروی کار ماهر.

۷- همکاری‌های منطقه‌ای دوسوتوان

تحلیل: همکاری با همسایگان می‌تواند ضمن کاهش تنش‌های ژئوپلیتیک، فرصت‌های اقتصادی جدیدی ایجاد کند. به عبارت دیگر، همکاری‌های منطقه‌ای دوسوتوان در انرژی به دنبال ایجاد یک تعادل بین تامین نیازهای فعلی از طریق همکاری‌های سنتی و سرمایه‌گذاری مشترک برای ساختن یک آینده پایدارتر و متنوع‌تر در حوزه انرژی برای کل منطقه است.

راهکارهای پیشنهادی: 1- پروژه‌های مشترک انرژی: توسعه میادین مشترک نفت و گاز با عراق، قطر و ترکمنستان با رویکرد برد - برد. ، 2- شبکه برق منطقه‌ای: تکمیل کریدورهای برق شمال - جنوب و شرق - غرب برای صادرات برق تجدیدپذیر. ،3- کریدورهای ترانزیتی: تقویت زیرساخت‌های خطوط لوله و پایانه‌های صادراتی برای تسهیل تجارت انرژی.

نتیجه‌گیری: آینده ایران در نظم جدید انرژی

دوران پسا پیک اویل، معادلات انرژی جهانی را دگرگون کرده و همسویی پنهانی بین چین و غرب برای مدیریت این گذار شکل گرفته است. این همکاری غیررسمی، با هدف جلوگیری از نوسانات شدید قیمتی و حفظ ثبات اقتصاد جهانی، نظم جدیدی را در بازار انرژی پایه‌گذاری می‌کند.

برای ایران، این تحولات هم تهدید و هم فرصت است. تداوم وابستگی به صادرات نفت خام، جایگاه استراتژیک کشور را تضعیف خواهد کرد. اما با بهره‌گیری از موقعیت ژئواستراتژیک، منابع غنی و نیروی انسانی متخصص، ایران می‌تواند از قربانی این گذار به بازیگری تأثیرگذار تبدیل شود. این هدف نیازمند اصلاحات بنیادین در سیاست‌های داخلی و خارجی، بازنگری در الگوهای تولید و مصرف انرژی، و دیپلماسی هوشمندانه‌ای است که منافع بلند مدت ملی را در اولویت قرار دهد.

ایران در دوران گذار از پیک اویل و در مواجهه با بحران‌های متعدد، نیازمند تحول بنیادین در نگاه حاکمان و نظام حکمرانی است. بدون اصلاحات ساختاری، شفافیت و مشارکت بخش خصوصی و جامعه مدنی، هرگونه راهبرد اقتصادی و انرژی محکوم به شکست است. این سند با تأکید بر متنوع‌سازی اقتصاد، دیپلماسی متوازن، توسعه انرژی‌های نوین و مدیریت بحران‌های زیست‌محیطی، مسیری عملی برای تبدیل تهدیدهای کنونی به فرصت‌های توسعه‌ای ارائه می‌دهد. اجرای این راهبردها نیازمند اراده سیاسی، اجماع ملی و همکاری بین‌المللی است.

آینده ایران در این عصر جدید، نه به وفور منابع نفتی، بلکه به توانایی سازگاری با واقعیت‌های نوین انرژی و اقتصاد جهانی بستگی دارد. تاریخ نشان داده که در دوران‌های گذار، نه قدرتمندترین‌ها، بلکه سازگارترین‌ها هستند که بقا می‌یابند و شکوفا می‌شوند.

محمود علم

پژوهشگر حقوق و وکیل دادگستری



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy