Tuesday, May 20, 2025

صفحه نخست » تاریخ نویسی در ایران،قربانی سیاست تقدیس و تخریب، بهرام فرخی

Bahram_Farokhi_2.jpgتاریخ، آینه‌ی تمام‌نمای هویت و سرنوشت ملت‌هاست. ملتی که از گذشته‌اش غافل باشد، نمی‌تواند آینده‌ای روشن و پایدار بسازد. اما پرسش بنیادین این است که آیا ما در ایران توانسته‌ایم تاریخ را با صداقت، انصاف و بی‌طرفی بنگاریم؟ آیا مورخین ما از بند نگاه‌های ایدئولوژیک و فشارهای سیاسی رها شده‌اند تا بتوانند واقعیت‌ها را در همه‌ی پیچیدگی‌هایش بازگو کنند؟ یا تاریخ‌نگاری در ایران هنوز اسیر دوقطبی‌های سیاه و سفید است؛ جایی که شخصیت‌ها یا مطلقاً تقدیس می‌شوند یا مطلقاً محکوم؟
در این مقاله سعی کرده ام پاسخی به این پرسش بدهم که چرا ما در ایران به مورخین بی‌طرف و نقد منصفانه دسترسی نداریم، و چرا جامعه و ساختارهای سیاسی-فرهنگی ما، زمینه‌ساز «جامعه نخبه‌کش» شده‌اند که مانعی در شکل‌گیری تاریخ‌نگاری علمی و مستقل شده است.
سیاه یا سفید؛ چرا تاریخ ایران دو قطبی است؟
تاریخ‌نگاری در ایران همواره با قطب‌بندی‌های شدید همراه بوده است. چهره‌های تاریخی ما یا قهرمانان مطلق‌اند یا دشمنان مطلق. به عنوان مثال، در نگاه برخی، رضا شاه بنیانگذار خاندان پهلوی مردی است که امنیت و یکپارچگی را به کشور بازگرداند، راه‌آهن و دانشگاه‌ها را بنیاد نهاد، و ایران را به سوی مدرنیته سوق داد. اما در نگاه دیگر، او مستبدی خونریز و دیکتاتور است که مخالفان خود را سرکوب کرد، آزادی‌ها را محدود ساخت و روستاها را غارت کرد. هیچ یک از این دو روایت به تنهایی نمی‌تواند حقیقت کامل باشد. تاریخ، جایی برای سیاه و سفید مطلق نیست؛ انسان‌ها خاکستری‌اند و تاریخشان مملو از نور و سایه.
شخصیت احمد شاه قاجار، آخرین پادشاه سلسله قاجار، نیز در همین دام گرفتار شده است. او که پایبند به مشروطه بود و حاضر به امضای قراردادهای استعماری نبود، در عین حال ضعف سیاسی و مشکلات شخصیتی فراوان داشت. نقد منصفانه او باید شامل هر دو بعد مثبت و منفی باشد، اما در عمل یا نادیده گرفته می‌شود یا به شدت تحقیر می‌شود.
این دوگانگی در تاریخ‌نگاری باعث شده که فضای پژوهش و گفتگو محدود شود و امکان گفتگوی علمی و بی‌طرفانه به شدت کاهش یابد.
جامعه نخبه‌کش؛ مانعی بزرگ برای توسعه اندیشه و تاریخ‌نگاری بی‌طرف
مفهوم «جامعه نخبه‌کش» که جامعه‌شناسانی مانند علی رضاقلی مطرح کرده‌اند، یکی از کلیدهای فهم بحران تاریخی و فرهنگی ماست. جامعه نخبه‌کش جامعه‌ای است که در آن نخبگان سیاسی، فرهنگی و علمی به جای حمایت، مورد سرکوب و طرد قرار می‌گیرند. در چنین جامعه‌ای، اندیشه و نوآوری به سرعت خفه می‌شوند و نقد منصفانه جای خود را به خودسانسوری و تبلیغات می‌دهد.
تاریخ معاصر ایران مملو از نمونه‌های نخبه‌کشی است:
امیرکبیر و قائم مقام فراهانی، اصلاح‌طلبانی بزرگ در دوران قاجار، که به دلیل مخالفت با دربار و مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی به قتل رسیدند و پس از کوتاه مدتی به دست فراموشی سپرده شدند.
گروه عظیمی از روشنفکرانی به مانند فروغی،داور،تیمورتاش که موجب ماندگاری نام رضا شاه در عرصه تاریخ شدند ،خود مورد بی مهری و حتی خشونت از طرف شاه تثبیت شده قرار گرفتند.
محمد مصدق، نخست‌وزیری که ملی کردن نفت را رهبری کرد اما در کودتای ۱۳۳۲ سرنگون و تا پایان عمر در حصر خانگی بود.
کسروی، متفکر و تاریخ‌نگاری که به نقد سنت‌های مذهبی و باورهای نادرست پرداخت و توسط گروه‌های افراطی ترور شد.
صادق هدایت، نویسنده‌ای که در فضای ناامیدی و انزوا به زندگی خود پایان داد.
این نمونه‌ها نه تنها نشان‌دهنده سرنوشت تلخ نخبگان هستند، بلکه بیانگر آن‌اند که ساختارهای سیاسی و فرهنگی ما توان حمایت از پژوهش‌های مستقل و نقد منصفانه را ندارند.
نگاه به تاریخ باستان ایران؛ وابستگی به روایت‌های اروپایی و نقص‌های تاریخی
شاید جالب باشد بدانیم که تا قرن هجدهم میلادی، ایرانیان خود منابع معتبر و دست اولی درباره تاریخ باستان کشورشان در اختیار نداشتند.و یا عامه مردم به جز شاهنامه فردوسی از تاریخ باستان ایران اطلاعی نداشتند، بخش عمده آنچه درباره تاریخ پیش از اسلام ایران می‌دانیم، حاصل پژوهش‌های باستان‌شناسی، تاریخ‌نگاری و تحلیل مورخین اروپایی است که از بیرون و با نگاهی خاص به ایران می‌نگریستند. این موضوع سبب شد که بخشی از تاریخ باستان ایران، از منظر غربی‌ها بازسازی و روایت شود و نوعی وابستگی به این منابع شکل بگیرد.
سقوط هخامنشیان به‌خاطر ضعف داخلی، اختلافات دربار، خیانت‌های داخلی و حمله منسجم و جنگ‌جویانه اسکندر مقدونی بود.
و در نهایت در دوران پر شکوه ساسانی،جنگ های ممتد با امپراطوری روم و همچنین تاثیر موبدان زرتشتی که نقش مهمی در حکومت ساسانی داشتند، آنها قدرت زیادی در مسائل دینی و حتی سیاسی داشتند و بعضاً به دلیل سخت‌گیری‌ها و نفوذ زیادشان، فشارهایی روی مردم و اقلیت‌های مذهبی وارد می‌کردند.
این دخالت‌ها و سخت‌گیری‌ها باعث ایجاد نارضایتی در بخش‌هایی از جامعه، به‌خصوص اقلیت‌ها و حتی بعضی از طبقات اجتماعی شد که زمینه را برای ضعف اتحاد داخلی و پذیرش حمله اعراب فراهم کرد.
این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که تاریخ پیش از اسلام نیز، مانند دوران‌های دیگر، نقاط ضعف و مشکلات خاص خود را داشته که کمتر درباره آنها بحث و نقد منصفانه شده است.
ساختارهای سیاسی و فرهنگی؛ ریشه‌های مشکل نقد منصفانه در ایران
چند عامل ساختاری در ایران مانع از شکل‌گیری مورخین بی‌طرف و تاریخ‌نگاری منصفانه شده است:
نبود آزادی پژوهش و رسانه: در شرایطی که رسانه‌ها و پژوهشگران از فشارهای سیاسی و سانسور رنج می‌برند، امکان طرح دیدگاه‌های مخالف یا متفاوت به شدت محدود می‌شود.
ضعف نظام آموزشی در پرورش تفکر انتقادی: آموزش رسمی بیشتر بر حفظ مطالب و روایات قالبی تاکید دارد تا نقد و تحلیل مستقل و چندجانبه.
قطب‌بندی سیاسی-ایدئولوژیک: این وضعیت فضای علمی را به میدان جنگ ایدئولوژیک تبدیل کرده و زمینه گفتگوی علمی را از بین برده است.
فرهنگ تقدیس و طرد: در فرهنگ سیاسی ما هرگونه نقد، به عنوان حمله دیده می‌شود و به سرعت واکنش‌های تند و اغلب افراطی به دنبال دارد.
پیامدهای فقدان نقد منصفانه و مورخین مستقل
نبود نقد منصفانه و مورخین بی‌طرف، پیامدهای زیانباری برای جامعه ایران به دنبال داشته است:
کاهش اعتبار تاریخ‌نگاری و مورخین: هنگامی که تاریخ تبدیل به ابزار تبلیغات سیاسی شود، اعتبار علمی و اجتماعی مورخین کاسته می‌شود.
تکرار اشتباهات تاریخی: بی‌توجهی به تحلیل دقیق تاریخ باعث می‌شود جامعه نتواند از گذشته عبرت بگیرد و بار دیگر چرخه اشتباهات را تکرار کند.
قطب‌بندی اجتماعی و سیاسی: روایت‌های یک‌طرفه و تعصبی، شکاف‌های عمیق اجتماعی را دامن زده و موجب تضعیف انسجام ملی می‌شوند.
ضعف نهادهای مدنی: این وضعیت نمایانگر ضعف نهادهای مدنی، فرهنگی و پژوهشی است که باید حافظ فضای آزاد اندیشه باشند.
برای رهایی از این بن بست ها لزوم ایجاد فضای آزاد سیاسی ضروری است تا رسانه‌ها و پژوهشگران بتوانند بدون ترس از سرکوب و شانتاژ سیاسی دیدگاه‌های مختلف را مطرح کنند و نظام آموزشی باید به جای تکرار تاریخ قالبی، دانش‌آموزان و دانشجویان را به نقد و تحلیل ترغیب کند.
و در نهایت جامعه باید بپذیرد که هیچ شخصیت تاریخی کامل یا مطلقاً سیاه نیست و همه جنبه‌های مثبت و منفی دارند و در کنار آن نخبگان باید از حمایت قانونی، اجتماعی و معنوی برخوردار باشند تا بتوانند آزادانه پژوهش کنند.
تاریخ ایران، سرشار از وقایع پرشکوه و تلخ، شخصیت‌های پیچیده و دوراهی‌های سرنوشت‌ساز است. اما آنچه تاکنون شاهد بوده‌ایم، تصویری دو رنگ، غیرمنصفانه و به شدت قطبی از این تاریخ بوده است. جامعه نخبه‌کش، ساختارهای سیاسی بسته، ضعف نهادهای مدنی و آموزشی، و فرهنگ تقدیس یا طرد، همه مانع از شکل‌گیری تاریخ‌نگاری مستقل و منصفانه شده‌اند.
برای ساختن فردایی بهتر، باید در اندیشه و نوشتارمان به تاریخ ایران، صداقت و شجاعت بیشتری داشته باشیم؛ بپذیریم که تاریخ ما خاکستری است، نه سیاه و سفید مطلق، و مورخین ما حق دارند با آزادگی، انصاف و بی‌طرفی به تحلیل آن بپردازند. تنها در چنین فضایی است که می‌توان از گذشته عبرت گرفت و آینده‌ای پرفروغ ساخت.
و در پایان، در کشوری زندگی می‌کنیم که دولتش برق خانه‌ها، کارخانه‌ها و مزارع را قطع می‌کند، نه از سر بحران یا کمبود، بلکه برای آن‌که دستگاه‌های ماینرِ عزیزشان بی‌وقفه دلار چاپ کنند؛ دلاری که می بایست بر اثر فعالیت های اقتصادی و صادرات تولید می شد، حالا در صندوق‌های اختلاس‌گران ملی ذخیره می‌شود.
اینجا جایی‌ست که اختلاس‌گر نه‌تنها مجازات و تنبیه نمی‌شود، بلکه با کت و شلوار اتو کشیده، در مقام نماینده کشور، با مقامات اقتصادی کشور همسایه عکس یادگاری می‌گیرد. در همین حین، اپوزیسیون هم به‌جای اتحاد و ائتلاف ، هر کدام خود را دولت آینده فرض کرده‌اند و سرگرم جنگ‌های قبیله‌ای‌اند؛ بعضی‌شان حتی آن‌قدر عاشق وطن‌اند که آرزوی بمبارانش را به دست قدرت‌های خارجی در دل می‌پرورانند.
مورخان و روزنامه‌نگارانمان هم دیگر به فکر تحقیق و تألیف و جایزه پولیتزر نیستند؛ رسالتشان شده لایک شماری. برخی که قابلیت فحش خوریشان به انتها رسیده کامنت‌ها را بسته‌اند و به چند لایک خشک و خالی دل خوش کرده‌اند. عجیب نیست اگر تیراژ بعضی کتاب‌های منتشرشده در کشور از دو رقم عبور نمی‌کند و خواننده‌ها ترجیح می دهند تیتر مقاله و اسم نویسنده را بخوانند و اگر حوصله کردند می‌روند سراغ بخش محبوب‌شان: کامنت‌ها،تا در آنجا عقده های درونی خود را خالی کنند.
در چنین شرایطی، اگر یکی از اعضای اپوزیسیون داخل کشور دعوت به مطالعه بیشتر کند، سیل ناسزا و تهمت و تحلیل‌های توطئه‌محور، از چپ و راست بر سرش می‌بارد.
ایران من، چقدر در این هیاهو تنها مانده‌ای.


Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy