حنیف حیدرنژاد - کیهان لندن
یک متن جهت جمعآوری امضا با عنوان «برای رسیدگی حقوقی به اظهارات صدر اعظم مرتز در ارتباط با جنگ تجاوزکارانه علیه ایران» در تاریخ ۵ ژوئیه ۲۰۲۵ منتشر شده که پس از دو روز تا لحظه انتشار این مطلب ۳۲۹ نفر آن را امضا کردهاند.
ترجمه فارسی متن این درخواست برای امضا در حمایت از «شکایت کیفری» علیه صدراعظم آلمان، که از سوی «هممیهنان ایرانی- آلمانی» و «شهروندان ایرانی- آلمانی» و «ما به عنوان شهروندان آلمان» تنظیم شده، چنین است:
«برای رسیدگی حقوقی به اظهارات صدراعظم مرتز در ارتباط با جنگ تجاوزکارانه علیه ایران ما با هممیهنان ایرانی - آلمانی خود اعلام همبستگی میکنیم!
آنان در نتیجهی گفتمان و لفاظی های سیاسی اخیر در آلمان در ارتباط با جنگ علیه ایران، مورد بی احترامی قرار گرفتهاند. فریدریش مرتز در حاشیه نشست گروه هفت در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۲۵، حمله اسرائیل به ایران را با این جمله توجیه کرد: «این همان کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام میدهد.»
این تأیید یک جنگ تجاوزکارانه که مغایر با حقوق بینالملل است، جرم محسوب میشود. به همین دلیل، شهروندان ایرانی- آلمانی ما شکایتی کیفری ثبت کردهاند که ما از آن حمایت میکنیم. اظهارات صدراعظم مرتز، بطور ضمنی، مرگ بسیاری از غیرنظامیان بیگناه را میپذیرد. گفتههای او بخشی از زبانی تحقیرآمیز و بیقانون است؛ زبانی که اکنون در میان محافل افراطی رایج شده - محافلی که دموکراسی را در بسیاری از کشورها، از جمله اسرائیل و ایالات متحده، تهدید میکنند. از این رو، سخنان آقای مرتز تأثیری خطرناک و نیروی نمادینی ایجاد میکند که به اَنگ زدن بیشتر علیه مردمانی با پیشینه و باورهای متفاوت دامن میزند. آقای مرتز در مقام صدراعظم آلمان مسئولیتی ویژه و قانونی در حفاظت از قانون اساسی دارد.
زمانی که او یک جنگ تجاوزکارانه و مغایر با حقوق بینالملل را علناً «ضروری» و «برای همه ما» مینامد، و حتی تأکید میکند که «بزرگترین احترام را» برای آن قائل است، این میتواند مصداق ارتکاب جرم تلقی شود. این اظهارات همچنین به شکلگیری یک تصویر جمعی از دشمن دامن میزند؛ تصویری که قادر است صلح عمومی را مختل کرده و جوّی از طرد و انگ زدن را شکل دهد.
ما به عنوان شهروندان آلمان، قاطعانه با اینکه شهروندان ایرانی- آلمانی ما هدف این گفتمان مبتنی بر انسانزدائی قرار گیرند، مخالفت میکنیم! از این رو خواستار رسیدگی حقوقی به این اظهارات هستیم. ما انتظار داریم که نشانهای روشن و صریح از سوی سیاست و جامعه علیه تجلیل از جنگ، گفتمان مبتنی بر دشمنسازی و هرگونه طرد کردن قومی و فرهنگی ارائه شود.»
امضاکنندگان اولیه این متن حمایتی ۵۷ نفر هستند از جمله منیره برادران خسروشاهی، نسرین بصیری، پرستو فروهر، محمدرضا نیکفر، بهمن نیرومند و غیره.
هم خود شکایت و هم این متن حمایتی اما پرسشهای زیادی را برمیانگیزد.
- در این متن آمده است: «ما با هممیهنان ایرانی- آلمانی خود اعلام همبستگی میکنیم! آنان در نتیجهی گفتمان و لفاظیهای سیاسی اخیر در آلمان در ارتباط با جنگ علیه ایران، مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند.» و «شهروندان ایرانی- آلمانی ما شکایتی کیفری ثبت کردهاند که ما از آن حمایت میکنیم.»
پرسش: نحوه نگارش این متن بیانگر اینست که تنظیمکنندگان «شکایت» افرادی متفاوت از امضاکنندگان اولیهی این متن جهت جمعآوری امضا هستند. ولی تنظیمکنندگان چرا قیممآبانه به خود اجازه میدهند از سوی «همشهریان ایرانی- آلمانی»، یعنی حدود ۱۵۰ هزار شهروند ایرانی- آلمانی سخن بگویند. (آمار کل ایرانیان ساکن آلمان، با تابعیت یا بدون تابعیت آلمانی حدود ۲۵۰ هزار نفر برآورد میشود.)
در اینصورت تنطیمکننده یا تنظیمکنندگان شکایت چه کسانی هستند؟ چرا هویت آنها با شفافیت اعلام نشده است؟ و اگر شکایتکنندگان همین امضاکنندگان اولیه هستند، پس چرا متن به این شکل تنظیم شده است؟!
- در این متن حمایتی آمده است: «آنان [آلمانیهای ایرانیتبار] در نتیجهی گفتمان و لفاظیهای سیاسی اخیر در آلمان در ارتباط با جنگ علیه ایران، مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند.»
پرسش: این ادعا که آلمانیهای ایرانیتبار به دلیل سخنان صدراعظم آلمان یا دیگر «لفاظیهای سیاسی اخیر» که در متن به آن اشاره شده «مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند» چه پایهای دارد؟ با چند نفر از آلمانیهای ایرانیتبار صحبت شده که احساس کردهاند مورد «بیاحترامی» قرار گرفتهاند؟ چرا آنها و یا یک ایرانی یا ایرانی- آلمانی از سخنان صدراعظم مرتز که بطور واضح و مشخص علیه جمهوری اسلامی و برنامه هستهای رژیم بوده، باید احساس «بیاحترامی» کند؟!
- در ادامهی متن بالا آمده است: «... سخنان آقای مرتز تأثیری خطرناک و نیروی نمادینی ایجاد میکند که به اَنگ زدن بیشتر علیه مردمانی با پیشینه و باورهای متفاوت دامن میزند.»
پرسش: چرا و چگونه سخنان صدراعظم مرتز در محکومیت برنامه هستهای حکومت ایران و در رابطه با جنگی که خود رژیم به ایران تحمیل کرده، میتواند منجر به «اَنگ زدن» به آلمانیهای ایرانیتبار شود؟ شاید منظور آندسته از آلمانیهای ایرانیتبار باشد که به عنوان لابی رژیم ایران در آلمان فعالیت میکنند. شاید هم منظور از «مردمانی با پیشینه و باورهای متفاوت»، آندسته از «باورمندان» به شیعه ولائی است که در مسجد «امام علی» هامبورگ یا در دیگر مراکز فرهنگی وابسته به حکومت ایران که بسیاری از آنها به دلیل حمایت از تروریسم بسته شده، باورهای مرتبط با اسلام سیاسی را تبلیغ میکردهاند؟! اگر چنین است، چرا تنظیم کنندگان دادخواست آن را به همه آلمانیهای ایرانیتبار تعمیم دادهاند؟
- در پایان این متن حمایتی در ادعایی عجیب آمده است: «ما به عنوان شهروندان آلمان، قاطعانه با اینکه شهروندان ایرانی- آلمانی ما هدف این گفتمان مبتنی بر انسانزدائی قرار گیرند، مخالفت میکنیم!»
پرسش: کدام «گفتمان مبتنی بر انسانزدائی»؟ اگر منظور سخنان صدراعظم مرتز است، او حکومت اسلامی در ایران را نشانه گرفت. آن سخنان درباره جمهوری اسلامی چه ربطی به «شهروندان ایرانی- آلمانی» دارد و چرا شاکیان و امضاکنندگان این متن حمایتی احساس کردهاند که با مورد حمله قرار گرفتن جمهوری اسلامی از سوی صدراعظم آلمان و حمایت وی از اسرائیل، از آنها «انسانزدایی» میشود؟! با کدام کلماتِ فریدریش مرتز، از آنها «انسانزدایی» شده است؟! واقعا معلوم نیست وقتی سخنان صدراعظم مرتز متوجه حکومت تروریستی و جنگطلب حاکم بر ایران بوده، چرا تنظیمکنندگان و امضاکنندگان شکایت و متن حمایتی از آن ناراحت شده و بر اساس چه منطقی آن را به « شهروندان ایرانی- آلمانی» مرتبط میکنند و یا به خود اجازه میدهند از طرف آنها حرف بزنند؟! آیا درست و منطقی این نبود که بگویند که با سخنان فریدریش مرتز علیه جمهوری اسلامی و در دفاع از اسرائیل، از «ما شماری از ایرانی- آلمانیها»ی ساکن این کشور «انسانزدایی» شده است؟!
بیدقتی در تنظیم متن؛ عامدانه یا سهوی؟!
تنظیمکنندگان متن حمایتی از شکایت چند آلمانی- ایرانی از صدراعظم آلمان مینویسند: «ما به عنوان شهروندان آلمان»!
چنین ادعایی اصلا دقیق نیست. همانطور که گفته شد، تنظیمکنندگان متن «چند نفر» از شهروندان آلمان هستند و حق دارند نظر خود را بیان کنند و انتشار دهند و از هر کسی هم خواستند شکایت کنند. اما چنین نحوه فرمولبندی، یعنی تعمیم و قلمداد کردن نظر خود به همه «شهروندان آلمان» یا به همه «ایرانی- آلمانیها» این تردید را ایجاد میکند که گویا تنظیمکنندگان و امضاکنندگان عمد دارند از دقت لازم پرهیز کرده و نوشته خود را در قالبی کلی و مبهم ارائه دهند.
با نگاهی به برخی اسامی امضاکنندگان بعید به نظر میرسد که آنها نکاتی را که در بالا به آنها اشاره شد ندانند و یا تشخیص ندهند! در این حالت پرسش این است که آنها واقعا با این نوشته خود به چه کسی پیام میرسانند؟ به «شهروندان آلمانی»، به «شهروندان ایرانی- آلمانی» یا به علی خامنه ای و حکومت او؟! یا اینکه میخواهند در ذهن مخاطبان این توهم را به وجود بیاورند که گویا «همه» ایرانی- آلمانیها با آنها همنظر و مخالف اظهارات صدراعظم آلمان هستند؟!
تلهی ملیگرائی دروغین علی خامنهای؛ تفاوت «ایران» با آنچه خامنهای ادعا میکند
علی خامنهای رهبر حکومت اسلامی حاکم بر ایران شب گذشته پس از ۲۲ روز غیبت آفتابی شد و به «مداح بیت» خود دستور داد تا «ای ایران» را بخواند: متنی تحریف شده و نوحهوار از ترانه معروف «ای ایران» که محمد نوری آن را اجرا کرده است. در این بازی ریاکارانه، خامنهای نشان داد که منظور او از «ایران»، کدام ایران است. ایران خامنهای، «ایران اسلامی، ایران عاشورائی و ایران ذوالفقار حیدر» است. حیدر همان علی امام اول شیعیان است که در یک روز با شمشیر «ذوالفقار»ش گردن ۷۰۰ یهودی را از تن جدا کرد.
خامنهای و حکومتش نام ایران را آلوده کرده و اینک با فریبکاری بر طبل ملیگرائی دروغین میکوبند تا عدهای را به حمایت از خود بکشانند. خامنهای چون میداند که نمیتواند به نام دفاع از حکومت و دفاع از اسلام کسی را جذب کند، به یاد «ایران» افتاده تا شاید با «عشق میهن» افراد سادهلوح را فریب دهد. این حکومت در ۴۶ سال گذشته نشان داده که دشمن ملت و میهن است و در عمل نیز ایران را غارت و ویران کرد تا خرج «امت اسلامی و حکومت اسلامی» کند. اکنون نیز در ادامه همان سیاست توسعهطلبی شیعهمحور، ایران را وارد یک جنگ با اسرائیل کرده است. آیا تنظیمکنندگان «شکایت» و نویسندگان و امضاکنندگان متن حمایتی در این دام افتادهاند و متوجه نیستند که آنچه صدراعظم آلمان گفت علیه خامنهای و رژیم آن است و نه ایران و یا این شاکیان؟!
انگیزه سیاسی در قالب شکایت حقوقی؛ چرا؟
حالا پرسش دیگر از تنظیمکنندگان شکایت و امضاکنندگان این متن حمایتی که به آلمانی و انگلیسی تنظیم شده اما به فارسی نه، این است: شما در متن دادخواست بارها از واژه «ایران» استفاده کردهاید بدون آنکه یکبار از نام واقعی رژیم ایران «جمهوری اسلامی» استفاده کنید! آیا «جمهوری اسلامی» را برابر با «ایران» میدانید؟ اگرنه، چرا از عنوان رسمی «جمهوری اسلامی ایران» استفاده نکردهاید؟ شما به خوبی به حساسیت بخش بزرگی از مردم ایران آگاه هستید که باور دارند این رژیم ایران و ایرانیان را نمایندگی نمیکند. اگر این واقعیت را تائید میکنید، اصرار شما جهت همسان و یکی قلمداد کردن «جمهوری اسلامی» با «ایران» برای چیست؟ اگر هم این باور عمومی بخش بزرگی از ایرانیان را رد می کنید، خودتان با صراحت به این پرسش ساده پاسخ دهید که آیا «جمهوری اسلامی» را برابر با «ایران» و همان «ایران» میدانید؟
با توجه به پرسش و ابهاماتی که در بالا به آن اشاره شد آیا تنظیمکنندگانِ متن حمایتی ناشیگری کردهاند؟ با توجه به پیشینه برخی از امضاکنندگان، چنین احتمالی بسیار ضعیف است. به نظر میرسد تنظیمکنندگان و امضاکنندگان این دادخواست عجله داشتهاند هرچه سریعتر موضع سیاسی خود را در قالب یک شکایت حقوقی انتشار دهند و عمد داشتهاند که آن را در قالب حقوقی آنهم از سوی چند نفر شاکی به «همه» شهروندان آلمانی یا «همه» شهروندان ایرانی- آلمانی تعمیم دهند. ضمن اینکه «شکایت حقوقی» به آن بُعد خبری به ویژه در آلمان میدهد در حالی که انتشار یک بیانیه حتا به آلمانی و انگلیسی اهمیتی به اندازه شکایت پیدا نمیکند! به باور من اولین برنده چنین شکایت و حمایتی، حکومت اسلامی حاکم بر ایران است. اقدامی که میتوان آن را به درستی نوعی «تنفس مصنوعی» تبلیغاتی از راه دور به رژیم و رهبرش تعبیر کرد.
بازتاب خبر «شکایت» و «حمایت» در «دویچه وله» فارسی
وبسایت «دویچه وله» فارسی (رادیو آلمان) نیز در مطلبی با تیتر «طرح شکایت دهها ایرانی- آلمانی علیه صدراعظم آلمان» به این موضوع پرداخته و مینویسد: «پرستو فروهر هنرمند دادخواه ایرانی- آلمانی یکی از این شاکیان است. او درباره علت طرح این شکایت به دویچه وله فارسی میگوید: «در این اظهار نظر [سخنان فریدریش مرتز] مردم ایران هیچ محلی از اعراب ندارند و به نابودی جان و مال آنان هیچ اشارهای نمیشود... خانم فروهر تاکید میکند که سخنانی نظیر آنچه صدراعظم آلمان گفته "به تبعیض و دشمنی در جامعه دامن میزند و از گروهی از شهروندان این کشور که ما ایرانیتبارها هستیم، دشمنسازی میکند و کرامت انسانی ما را نادیده میگیرد."». با این مصاحبه اگرچه مشخص شد یکی از شاکیان «پرستو فروهر» است اما هنوز معلوم نیست که آیا شاکیان همان ۵۷ نفر امضاکنندگان اولیه هستند؟!
در گزارش «دویچه وله» فارسی که متن اینترنتی جمعآوری امضا را «بیانیه مطبوعاتی شاکیان مرتز» نامیده، آمده است: «این شکایت روز ۴ ژوئیه به دادستانی عمومی دادگاه فدرال آلمان تحویل داده شده است و جمعآوری امضا برای آن نیز همچنان ادامه دارد.» آیا واقعا ۵۷ نفر به عنوان «شاکی» معرفی شدهاند؟
با اینهمه در خبر «دویچه وله» فارسی به متن حمایت برای جمعآوری امضا که به دو زبان آلمانی و انگلیسی منتشر شده لینک داده نشده است. هیچ پرسشی هم از پرستو فروهر به عنوان یکی از شاکیان در مورد اینکه چرا و چگونه او و دیگر شاکیان به چنین نتیجهگیریهائی رسیدهاند، مطرح نشده و گویا مصاحبه نه برای اطلاعرسانی و شفافیت بلکه جهت تبلیغ این اقدام تنظیم شده است! اتفاقا این موضوع در مصاحبه مربوطه نیز مورد تأیید قرار میگیرد. پرستو فروهر در گفتگو با خبرنگار «دویچه وله» تأیید میکند که «از همان ابتدا حقوقدانانی که در تهیه شکایت مشارکت داشتند بر این باور بودند که احتمال پذیرفته شدن این شکایت و تشکیل پرونده قضایی علیه آقای مرتز بسیار اندک و شاید حتی هیچ است. اما برای همه ما مهم انجام این شکایت بود!»

پدر خودخوانده و فرزندان بیپناه