گویا همزمان با سفر بنیامین نتانیاهو به ایالات متحده، چرخدندههای ماشین اطلاعاتی اسرائیل، در سکوت و در سایه تاریکی رسانهای، دوباره به حرکت درآمدهاند. این فقط یک سفر دیپلماتیک نیست. این، آغاز پردهای تازه از نبردی اطلاعاتیـامنیتی است که میتواند به زلزلهای ژئوپلتیکی دیگر در خاورمیانه منجر شود. در حالیکه چشم جهان به تشریفات رسمی، بیانیههای خنثی، و عکسهای یادگاری رهبران دو کشور دوخته شده، در عمق میدان، جنگی بیصدا اما بیرحم در حال شعلهور شدن است.
Thursday, Jul 10, 2025
صفحه نخست » صلح تاکتیکی،جنگ استراتژیک، "نتانیاهو در واشنگتن ،موساد در ایران"، بهرام فرخی
موساد و شبکههای همکارش در عمق خاک ایران، بیوقفه در حال آمادهسازی سناریویی تازهاند، سناریویی که نه در تلویزیونهای جهانی بازتاب دارد و نه در تریبونهای سازمان ملل نشانی از آن مییابید. اما نشانهها پنهان نیستند. سفر رسمی نخستوزیر اسرائیل به واشینگتن، آنهم در آستانه بازتعریف معادلات امنیتی خاورمیانه، فریاد میزند که پرونده ایران، نهتنها بسته نشده، بلکه وارد فاز جدیدی شده است: فازی مخفیانهتر، دقیقتر و کوبندهتر.
پس از جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل که هنوز غبار آن بر سر خاورمیانه سنگینی میکند، حالا گویی سکوتی سرد و مرموز بر صحنه بازگشته. اما این سکوت، نه از جنس آرامش، بلکه پیشدرآمد توفان است. بازی اطلاعاتی بزرگی در جریان است، بازیای که هدفش نهفقط تخریب تأسیسات هستهای یا مراکز نظامی جمهوری اسلامی، بلکه چیزی فراتر از آن است: فروپاشی تدریجی اراده استراتژیک رژیم از درون، فرسایش روانی نخبگان امنیتی، و ایجاد شکاف در قلب ساختار قدرت.
موساد، با کارنامهای سنگین از عملیات جسورانه در قلب ایران، اکنون بار دیگر مهرههایش را میچیند. سلولهای خفته فعال شدهاند، تجهیزات نظارتی و مخابراتی پیشرفته در حال استقرارند، و مهرههای نفوذی ،که شاید سالها برای چنین لحظهای تربیت شدهاند، آماده اجرای نقشهای هستند که میتواند موازنه را برای بار دوم در یک ماه، بهکلی دگرگون کند.
از سوی دیگر، وضعیت در نوار غزه نیز بیارتباط با این تحرکات نیست. گزارشها حاکی از آن است که نتانیاهو و حماس، با میانجیگری قطر و مصر و فشار آمریکا،با یک آتشبس دوماهه موافقت کرده اند. چرا؟ چون افکار عمومی جهان این روزها بهشدت علیه اسرائیل است. تصاویر کودکانی که زیر آوار کشته میشوند، فشارهای جهانی بر دولت نتانیاهو را به اوج رساندهاند. اما او، سیاستمداری که سالهاست با بحران زیسته، ممکن است بار دیگر از این فضا استفادهای معکوس کند.
آتشبس در غزه ممکن است نهاز سر صلحطلبی، که بخشی از یک تاکتیک باشد: کاهش فشار روانی و رسانهای، کسب حمایت بینالمللی از طریق چهرهای "منطقیتر"، و در نهایت، تمرکز کامل بر تهدید اصلی اسرائیل: رژیم اسلامی ایران. در این میان، سفر نتانیاهو به واشینگتن، بیتردید حامل یک پیام دوپهلو است: گرفتن چراغ سبز نهایی از رئیسجمهور
چآمریکا، دونالد ترامپ، برای وارد آوردن ضربهای سهمگینتر، قاطعتر و شاید نهاییتر.
ترامپ، که پس از بازگشت به کاخ سفید سیاست مهار ایران را دوباره در اولویت گذاشته، بهخوبی میداند که نتانیاهو را میتوان بهمثابه بازوی اجرایی سیاست سختگیرانه علیه تهران بهکار گرفت. همکاری امنیتی واشینگتن و تلآویو از زمان جنگ اخیر تقویت شده، و اکنون که گردوخاک نبردهای پیشین فرونشسته، زمان برنامهریزی برای ضربه بعدی فرا رسیده است.
اسرائیل خوب میداند که در نبرد مستقیم با ایران، هر روز تعلل بهمعنای تقویت بیشتر رژیم اسلامی و مخالفت جامعه جهانی با یک جنگ جدید در خاورمیانه و پیچیدهتر شدن میدان بازی است. بنابراین، راهبرد تازه نه در ایجاد جنگی آشکار، بلکه در جنگی پنهان، دقیق و برقآسا تعریف شده است: تخریب ستونهای اطلاعاتی، انهدام مراکز تصمیمسازی، و مهمتر از همه، تولید اختلال در خودباوری استراتژیک نظام.
این بار، شاید هدف تنها فوردو و اصفهان و پارچین نباشد. شاید این بار، موساد نهدر پی انفجار، که در پی اضمحلال باشد. تخریب بدون دود و آتش؛ ضربه بدون انفجار. بههمریختن چرخدندههای امنیتی جمهوری اسلامی از درون، چیزیست که اسرائیل را برای سالها در زمره خطرناکترین بازیگران اطلاعاتی جهان قرار داده است.
سکوت سنگین رسانهها، تعلل معنادار تحلیلگران غربی، و تمرکز همزمان بر بحرانهای دیگر جهان، همگی نشانههای واضحی از این واقعیتاند: حمله بعدی، ممکن است پیش از آنکه کسی بفهمد آغاز شده باشد، پایان یافته باشد.
در این میان، "ملت ایران" نیز باید هوشیارتر از همیشه باشد. زیرا این بازی، نه تنها با سرنوشت رژیم، که با آینده کل منطقه گره خورده است. رژیمی که سالها از ترور و نفوذ برای صدور انقلابش استفاده کرده، اکنون خود قربانی همان سلاح شده است. تاریخ، طعنهزنتر از آن است که گمان میکنیم.
در میدان سیاست بینالملل، آنکس که سکوت میکند، لزوماً بیعمل نیست. و آنکس که لبخند میزند، لزوماً صلح نمیخواهد.
اکنون، در سایهی این سکوت، توفانی در حال شکلگیریست.