Thursday, Jul 10, 2025

صفحه نخست » بعد از اپوزیسیون، حالا سلبریتی‌ها هم الک می‌شوند، علی لاهیجی

kayhan.jpg- مواضع سلبریتی‌ها را می‌توان در سه دسته قرار داد: مشابه اپوزیسیون واقعی؛ همراه و حامی حکومت؛ وسط‌باز!

- بطور کلی از سلبریتی جماعت امید راهبری، هدایت، تزریق روحیه مبارزه و حتی کمک برای تضعیف رژیم نداشته باشید. اکثر اینها دنبال منافع شخصی و گرفتن رانت و امتیاز هستند. اما مواظب باشید اصلاح‌طلبان و طیف‌های وابسته به آنان تمام زحمات شما را که از سال ۹۶ با عبور از اصلاح‌طلبان آغاز شده به نام خود مصادره نکنند. رژیم به شدت ضعیف شده و به امید بقای خود در معامله‌ایست که در جریان است.

علی لاهیجی - کیهان لندن

علی لاهیجی- یک هفته پس از شروع جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی در یادداشتی اشاره کردم که حملات اسرائیل و جمهوری اسلامی علیه یکدیگر فرصتی برای مردم است تا اپوزیسیون واقعی و اپوزیسیون‌نماها و صادراتی‌ها را بشناسند. شاید در زمان نوشتن یادداشت فوق همه منتظر سقوط رژیم بودند و حتی به من خرده می‌گرفتند که کار رژیم تمام است و دیگر نیازی به تفکیک اپوزیسیون واقعی و صادراتی نیست. اما من پیش‌بینی می‌کردم که سرنگونی رژیم به این راحتی نخواهد بود.

حتی در همان یادداشت نوشتم که انگلیس به دنبال به قدرت رساندن حسن روحانی و لاریجانی است. فرانسه به قدرت رسیدن نرگس محمدی و ملی- مذهبی‌ها را می‌خواهد. حزب دموکرات آمریکا با نفوذ در سازمان‌های اطلاعاتی آن کشور و سازمان سیا به دنبال دوستان خود یعنی «باند نیویورکی‌ها» و بعضا اصلاح‌طلبان هستند. این کشورها در خلال جنگ ۱۲ روزه آشکارا گفتند که تغییر رژیم در ایران باعث هرج و مرج می‌شود. بعلاوه کشورهای همسایه هم که هیچکدام راضی به تغییر رژیم نبودند و به جمهوری اسلامی ضعیف و منزوی قانع بودند و هستند.

به این ترتیب وقتی چهار قدرت اتمی‌ و دارای حق وتو با تغییر رژیم در ایران مخالفند و ایضا تمام کشورهای همسایه اعم از ترکیه، عربستان، قطر و پاکستان با قدرت‌های بزرگ هم‌نظر هستند و تغییر رژیم را نمی‌پذیرند، چگونه باید از ترامپ یا نتانیاهو انتظار داشت که حکومت جمهوری اسلامی را ساقط کنند! انتظار از اسرائیل هم بیهوده است چون این کشور تا زمانی با اپوزیسیون حکومت ایران همراه خواهد بود که منافع آنان تامین شود. شما ببینید اسرائیل در بمباران مراکز قدرت مثل حمله به وزارت اطلاعات و مراکز فرماندهی سپاه و بسیج و نیروی انتظامی‌ و حتی ترور فرماندهان سپاه با مردم ایران هم‌جهت بود و منافع هر دو طرف تامین می‌شد. اما حداقل در دو مورد خواست مردم ایران با خواست دولت اسرائیل همسو نبود.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

مورد اول، آتش‌بس و یا توقف حملات اسرائیل بود. خواست مردم ایران در این بود که اسرائیل با قدرت تمام بمباران تمام مراکز فرماندهی سپاه، بسیج، اطلاعات و نیروی انتظامی‌ را ادامه دهد تا رژیم متلاشی شود. حقیقتاً هم اگر حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی همچون حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق سه هفته طول می‌کشید رژیم متلاشی شده بود. اما واقعیت این است اسرائیل نمی‌توانست روابط خوب خود با کشورهای انگلیس و فرانسه و امریکا و روسیه را خراب کند که مثلا مردم ایران آزاد شوند. این چهار کشور خیلی صریح گفتند تغییر رژیم نه! چون باعث هرج و مرج می‌شود. در چنین شرایطی بود که اسرائیل به اجبار توقف حملات را پذیرفت.

مورد دوم، عدم تطابق منافع مردم ایران با منافع اسرائیل است. اسرائیل در جهت اطمینان از امنیت خود، مراکز هسته ای ایران را بمباران کرد و کشورهای دیگر هم آنها را تشویق کردند اما ما موافق انهدام کامل مراکز هسته‌ای ایران نیستیم. چون اعتقاد داریم پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی، صنایع هسته‌ای صلح‌آمیز به کار ما خواهد آمد. این دو مورد را توضیح دادم تا متوجه شویم که منافع مردم ایران همیشه منطبق با منافع مردم اسرائیل نیست. پس انتظار نداشته باشیم همیشه با ما همسو و هم‌نظر باشند. به عبارت دیگر «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من». امید ما باید مردم خودمان باشند. مردم هم باید قدر فرصت را بدانند.

هموطنان عزیزم ، اگر دو ماه پیش می‌گفتم کشورهای فرانسه و انگلیس و آمریکا اجازه نمی‌دهند فعلا رژیم سقوط کند، برخی خوانندگان برای من کامنت می‌گذاشتند که این توهم توطئه است! اما الان دیگه همه فهمیدند که آمریکا با مشورت فرانسه و انگلیس و روسیه جلوی تداوم حملات اسرائیل را گرفت و مانع سقوط رژیم شد. بهانه این کشورها هم مشخص بود: «نداشتن اپوزیسیون قوی و آلترناتیو برای رژیم و در نتیجه احتمال هرج و مرج»!

بگذریم، این هم تجربه می‌شود. اما هدف از نوشتن یادداشت این بود که مواضع سلبریتی‌های تاثیرگذار را بخوانیم و ببینیم آیا همگام با مردم بودند یا نه. در فضای مجازی که خیلی شعار می‌دهند و صحبت از حل مشکلات مردم می‌کنند. حالا ببینیم آیا سلبریتی‌های نامدار در بزنگاه تاریخی و در جایی که پایه‌های رژیم می‌لرزد در کنار مردم هستند یا در کنار حکومت؟!

از این رو در این یادداشت مواضع برخی چهره‌های شاخص و شناخته شده هنری و ورزشی و رسانه‌ای در جنگ ۱۲ روزه را مرور می‌کنیم.

مواضع سلبریتی‌ها را می‌توان در سه دسته قرار داد:

• گروه اول سلبریتی‌هایی که مواضع آنها تقریبا مشابه اپوزیسیون واقعی است؛ این افراد رژیم حاکم بر ایران را نامشروع، ضد ایرانی، ضد مردمی‌ و اشغالگر می‌دانند. اینها از همه ابزار موجود مانند گذاشتن استوری در فضای مجازی و مصاحبه با شبکه‌های خبری در جهت تضعیف جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند. اینها می‌دانند که رژیم چهل و شش سال است دنبال امت اسلامی بوده و منابع ملی را صرف تبلیغات اسلامی برای رسیدن به اهداف خود کرده است. این گروه از هنرمندان و ورزشکاران و روزنامه‌نگاران می‌دانند که ملی‌گرایی و تامین منافع ملی در برنامه‌های این رژیم سرکوبگر جای ندارد مگر اینکه جنگ باشد و خط‌شکن و پیشمرگ نیاز داشته باشند.

خوشبختانه در داخل و خارج کشور سلبریتی‌های بسیاری از منافع خود گذشته‌اند و در کنار مردم قرار گرفته‌اند. نمونه بارز آن علی کریمی‌ فوتبالیست سابق تیم ملی است. او با نشر ده‌ها پست و استوری در رسانه‌های اجتماعی خود (ایکس و اینستاگرام) در کنار مردم ایستاد و حمله اسرائیل را یک فرصت دانست. او ارکان نظام سیاسی ایران را زیر سوال می‌برد و بجای اینکه علیه اسرائیل موضع‌گیری کند، در جهت تضعیف رژِیم گام برمی‌دارد. او شرایط را به خوبی درک کرده و می‌داند که حمله اسرائیل به رژیم آدمکش یک فرصت تاریخی برای خلاصی از رژیم است. خوشبختانه بسیاری از افراد شاخص هنری، ورزشی و دیگر عرصه‌های مطرح فرهنگ و هنر و ورزش با نشر مطالب درست در کنار علی کریمی‌ها و مردم هستند و شهامت ایستادن در مقابل رژیم را نشان داده‌اند. در این یادداشت کوتاه امکان نام بردن از همه آنها نیست اما نگارنده این یادداشت به سهم خود از این افراد سپاسگزار است.

• گروه دوم سلبریتی‌های حکومتی هستند که همچون گذشته از عملکرد رژیم دفاع می‌کنند. از بین این سلبریتی‌ها می‌توان از ابراهیم حاتمی‌کیا، داریوش ارجمند، امیر قلعه نویی، علیرضا دبیر و دیگر پاچه‌خواران رژیم نام برد. البته ملی‌پوشان فوتبال ایران هم استوری گذاشتند و با شعار ملی‌گرایی با حکومت ضد ملی همراهی کردند. من با این بچه‌های ملی‌پوش زیر ۳۰ سال کاری ندارم چون شاید مانند شجاع خلیل زاده و مرتضی پورعلی گنجی فکر می‌کنند و انتشار استوری حمایتی از حکومت کلید حضور آنها در جام جهانی فوتبال در آمریکا است.

اما مواضع حاتمی‌کیا کارگردان حکومتی دور از انتظار نبود. او ضمن محکوم کردن عملیات نظامی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی به سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید: «اینک وقت دفاع از حریمِ قُدسیِ این خاکِ پاکِ ایران است و جز ادب کردن این متجاوز صهیون راهی نمانده است». داریوش ارجمند هم کشته شدن ده‌ها پاسدار سرکوبگر مردم را به تاریخ ایران پیوند داده و آنها را هم‌سنگ «ملت» قرار می‌دهد و اعتقاد دارد که «ما ۱۰ هزار سال تاریخ داریم و غرب نمی‌تواند یک ملت را از بین ببرد و آنها اشتباه می‌کنند.» قلعه نویی مربی تیم ملی فوتبال هم برای اینکه اخراج نشود چندین پست حمایتی از نظام نوشت و همچون دیگران از ملی‌گرایی کاذب رژیم جهت تهییج مردم استفاده کرد. البته سلبریتی‌های حکومتی در حوزه هنری و ورزشی زیاد هستند و مردم انتظاری از آنها ندارند. ما گیلک‌ها به این سلبریتی‌ها «خاش ولیس» می‌گوییم. اشخاص چاپلوسی که برای یه لقمه نان پاچه‌خواری و تملّق می‌کنند. مربی و بازیکن فوتبال به دنبال حضور در میدان ورزش و قراردادِ بهتر است. کارگردان و بازیگران سینما دنبال درآمد و ساخت فیلم و یا بازی در فیلم و سریال هستند، مجری یا کارشناسان تلویزیونی برای حضور در رسانه و البته درآمد صدها میلیون تومانی نیاز به جلب توجه حکومت دارند. من از سلبریتی که برای دو لقمه نان و فراموش نشدن در خدمت رژیم است انتظاری ندارم.

• گروه سوم وسط‌بازها هستند و با توجه به مواضع آنها در گذشته می‌توان فهمید که با ارکان رژیم مشکلی ندارند. این افراد در مصاحبه‌های خود یا با گذاشتن استوری در شبکه‌های اجتماعی از فقر مردم می‌گویند اما از عوامل ایجاد فقر نمی‌گویند چون کاسبی آنها بهم می‌خورد. آنها در حوادث و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله سریعا خود را به محل می‌رسانند و تبلیغات می‌کنند تا تصویر مثبتی از آنان منتشر شود. اینها به دنبال اصلاحات در جمهوری اسلامی هستند. از معروف‌ترین وسط‌بازها می‌توان به افرادی چون عادل فردوسی پور، علی دایی، رسول خادم، پرویز پرستویی، رضا رشیدپور و برخی خوانندگان لس‌آنجلسی و حتی بعضی از اهالی سینما و هنر و روزنامه‌نگاران نام برد که اکثرا در ایران فعالیت می‌کنند. اینها در داخل کشور ظاهرا با محدودیت روبرو هستند اما در مجامع جهانی که تحت کنترل گلوبالیست‌هاست مورد لطف قرار می‌گیرند، جایزه هم می‌گیرند. جعفر پناهی کارگردان و سینماگر بجای اینکه قرار گرفتن در کنار مردم، بیانیه‌ای منتشر می‌کند و می‌گوید اسرائیل به ایران تجاوز کرده و باید در محاکم بین‌المللی به‌ عنوان یک متجاوز جنگی محاکمه شود. اولا کدام تجاوز؟ ثانیا کدام ایران؟ آیا جمهوری اسلامی همان ایران است؟ صادق زیباکلام هم می‌گوید: «ما هرقدر هم که به رژیم گلایه و انتقاد داشته باشیم، الان در شرایطی که به کشور حمله می‌شود، نمی‌توانیم ساکت باشیم یا اینکه از متجاوز حمایت کنیم». زیباکلام دارد این وسط‌بازی را جا می‌اندازد که موقع حمله خارجی در کنار رژیم باشیم و پس از جنگ یواشکی انتقاد کنیم. خُب، چهل سال دارید همین کار را انجام می‌دهید، چه نتیجه‌ای گرفتید؟! متاسفانه «وسط‌باز» زیاد داریم و آنها هم می‌دانند که وسط‌بازی جزا ندارد زیرا مواضع ایندسته از اشخاص زیانی برای حکومت ندارد.

در این یادداشت می‌توانم از مواضع رسول خادم (عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران) یا مواضع مارمولک مشهور پرویز پرستویی و کارمند سابق بخش جنایی وزارت دادگستری هم بگویم. یا می‌توانم در مورد عادل فردوسی پور «کارمند سفارشی پورمحمدی معاون و وزیر سابق اطلاعات در صداوسیما»ی رژیم نکاتی بنویسم. اما با توجه به محدودیت یادداشت نمی‌توانم کارنامه و مواضع سیاسی همه سلبریتی‌های وسط باز را بررسی کنم. پس ترجیح می‌دهم فقط در مورد مواضع علی دایی صحبت کنم که برای همه هموطنان آشناست. کسی که برد رسانه‌ای بیشتری هم دارد.

علی دایی وسط‌باز یا اصلاح‌طلب است. واقعیت این است که علی دایی گرایش سیاسی اصلاح‌طلبی و نزدیک به طیف‌های میانه دارد. او هرگز حتی اپوزیسیون‌نما هم نبوده. او بیشتر به تجارت فکر می‌کند و دنبال امتیاز ، رانت و در کل دنبال منافع شخصی است. این چیزی است که همبازی‌های او در تیم ملی از جمله علی کریمی‌ نیز به آن اشاره کرده‌اند. داستان منفعت‌طلبی و کارچاق کنی علی دایی شامل ملاقات با فرمانداران، استانداران، شهرداران و نمایندگان مجلس و غیره می‌شود. علی دایی در جریان حمله اسرائیل یک استوری در اینستاگرام خودش گذاشت و نوشت : «وطن بسوزد و من در جوش و خروج نباشم ، خدا کند که بمیرم و وطن‌فروش نباشم». وی طوری می‌نویسد که انگار در کنار خامنه‌ای آماده نبرد با اسرائیل است و همچنین در سطر دوم مردم دردکشیده ایران را که از حمله اسرائیل به لانه جنایتکاران خوشحال هستند «وطن‌فروش» می‌نامد. از قرار معلوم او حکومت جمهوری اسلامی را منتخب مردم ایران می‌داند!

علی دایی می‌گوید پدرش وصیت کرده که کار سیاسی نکند و دنبال سیاست نباشد. اما آنچه می‌بینیم اینطور نیست. او در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اردبیل در مقابل یک اصولگرا به نام حسین رضازاده قهرمان وزنه‌برداری قرار می‌گرفت و از نامزدهای مورد قبول خودش حمایت می‌کرد. این نمایندگان هم در مجلس اسلامی کارچاق‌کن علی دایی بودند. در انتخابات ۱۳۸۸ ایشان از میرحسین موسوی حمایت کرد و طبق اخبار منتشره مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان به کمپین میرحسین موسوی کمک کرد. علی دایی همچنین در انتخابات ۹۶ هم از حسن روحانی حمایت کرد. علی دایی در جنبش مهسا یک موضع خنثی در رابطه با قتل حکومتی مهسا امینی داشت و گفت دخترم می‌پرسد چه اتفاقی افتاده؟ چه پاسخی دارم؟ به کدامین گناه؟ عینا کپی مواضع اصلاح‌طلبان که قتل مهسا امینی را محکوم نکردند اما سربسته انتقاد کردند.

در مورد عملکرد وزارت اطلاعات در به زمین نشاندن هواپیمای حامل همسر و فرزند علی دایی در کیش چیزی نمی‌گویم چون یک برنامه مسخره وزارتی برای تبلیغ و سیاسی نشان دادن خانواده علی دایی بود. این اتفاق چند روز خبر اول رسانه‌ها شد و افکار عمومی‌ را مشغول کرد. واقعیت اینست که اگر همسر علی دایی ممنوع‌الخروج می‌بود در همان فرودگاه مبدأ اجازه خروج داده نمی‌شد. اگر برای شما سوالی پیش آمد که چرا و چه نیازی به به این بازی داشتند باید بگویم در عالم سیاست از این حوادث زیاد است. موقعی که همه اخبار ایران در مورد کشتار جوانان است و فضای سیاسی کشور به دنبال اتحاد و همبستگی اپوزیسیون است، چنین اخبار و عملیات انحرافی دور از انتظار نیست.

عملکرد علی دایی گاهی اوقات طنز است. او سال گذشته در مشهد خودش را به خواب می‌زند تا با استاندار خراسان دست ندهد اما بعدا به دیدار سایر استانداران و شهرداران همین دولت و رژیم می‌رود (هر جا منفعتی وجود دارد از خواب بلند می‌شود). در مورد علی دایی و سایر سلبریتی‌های منفعت طلب می‌توان چندین کتاب نوشت که چگونه برای تامین منافع شخصی خودشان با حکومت کنار می‌آیند.

هموطنان گرامی‌، از سلبریتی جماعت امید راهبری، هدایت، تزریق روحیه مبارزه و حتی کمک برای تضعیف رژیم نداشته باشید. اکثر اینها دنبال منافع شخصی و گرفتن رانت و امتیاز هستند. اما مواظب باشید اصلاح‌طلبان و طیف‌های وابسته به آنان تمام زحمات شما را که از سال ۹۶ با عبور از اصلاح‌طلبان آغاز شده به نام خود مصادره نکنند. رژیم به شدت ضعیف شده و به امید بقای خود در معامله‌ایست که در جریان است.

جمهوریخواهان، پادشاهی‌خواهان بیاییم جهت سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی متحد شویم.

*علی لاهیجی تحلیلگر سیاسی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy