ابوالفضل محققی - خبرنامه گویا
کمتر ایرانیست که ضرب المثل یا داستان مردی را که مجبور شد هم پیاز را بخورد ،هم کتک را ونهایت پرداخت نقدی جریمه را نشینده باشند.
داستان جمهوری اسلامی ورهبرآن که لقب رهبر فرزانه را بردوش می کشد! همراه آن بخش از اپوزیسیون "فرزانه" که هنوز بصور مختلف از این حکومت وسیاست های ویرانگر او دفاع می کنند و خواهان تسلیح شدن بیشتر اوست !نمونه زنده این داستان هستند.
اما بایک اختلاف!
اختلاف این که اگردرضرب المثل فوق فرد شروع کننده دعوا مجبوربه پذیرش حکم قاضی ، خوردن پیاز، کتک و جریمه گردید! متنبهه شد و دیگرچنین عملی را تکرار نکرد.
اما رهبرقبلی وفعلی هرگز از این گونه مثل ها پند نگرفت و نمی گیرد وبا لجاجت در افکار ارتجاعی خود هزینه های سنگین بر دوش ملت نهاد و می نهند.
ملت ایران یک بار هزینه بسیار سنگین شعار "جنگ ،جنگ تا پیروزی، راه کربلا از طریق قدس "را با سر کشیدن جام زهر توسط خمینی پرداخت .
اجل امان به پیرمرد لجوج وکینه ای نداد که به شعار مرگ بر اسرائیل ،مرگ بر امریکای خود ادامه دهد . اما روح حلول کرده او در وجودی بمراتب خبیث تر، خود شیفته تر ،متوهم تر از او که گفتار خود را گفتار خدا از زبان خویش می داند هزینه ای بس سنگین تر بر دوش مردم نهاد.
خامنه ای با برجسته کردن شعار مرشد خود ونهادن روز شمارمرگ بر اسرائیل در مرکز شهرتهران ،شکل دادن تروریست های نیابتی و صرف میلیارد ها دلاراز جیب مردم برای ساختن سلاح اتمی زیر عنوان انرژی هسته چنان سرنوشت غم انگیزی برای ملت ایران رقم زد که در طول تاریخ پر از نشیب وفراز این سرزمین دیده نشده ."صد رحمت به کفن دزد قبلی"
زمانی که رهبران تمامی کشور های منطقه با فرصت تاریخی که انرژی نفت وگاز در اختیارشان نهاده بود شروع به آباد کردن کشور های خود نمودند. در تعامل با غرب واستفاده ازدستاورد های غرب درعرصه های مختلف ، بابرنامه ریزی منطقی وطولانی مدت در جهت رفاه وزندگی بهتربرای مردم خود نمودند،احساس شادی وامید به آینده در آنهاایجاد کردند .
جمهوری اسلامی جز دشمنی با اکثریت کشورهای منطقه ،از دست دادن فرصت ها ،فرسوده ساختن زیر ساخت های صنعتی ،اقتصادی و فرهنگی کشورهر آنچه که از دوران پهلوی مانده بود چنان ضرباتی بر پیکر این سرزمین وارد ساخت که در مخیله نمی گنجد.
مردم آسوده از جنگ ، سرشناس در منطقه وجهان را که داشتند سری بین سر ها در می آوردند به چنان حضیضی کشاند که قابل تصور نیست.
اگر ایران در گذشته ای نه چندان دور چشم وچراغ منطقه بود وکلام آخر را در "اوپک "می گفت ودروازه تمامی این کشورهابرای همکاری ودوستی بر روی ایران و ایرانیان باز بود.کشوری که "پاسپورتش بیشترین میزان امکان ورود بدون ویزا بدیگر کشور های جهان را داشت."حال داشتن پاسپورتش بر دست مایه شرمساریست ! کشور به چنین روزگاری افتاده که متجاوز از هشت میلیون افرادمتخصص تحصیل کرده و صاجبان سرمایه آن بناگزیر جلای وطن کرده اند تا لختی چند دور از چشم خون ریز حاکمیتی سخت جانی وابله کودکان خود را پرورش دهند .مهاجرتی که هنوز ادامه دارد وبیشتر وبیشتر می شود.
می خواستم نوشته ای کوتاه در حال روز نشست بزرگ شرم الشیخ وشرکت بسیاری از رهبران جهان برای قدرت واطمیان بخشیدن بر قرارداد صلح بنویسم .اما زخم کهنه دهان باز کرد وباز ره بدل دردمند من زد.
بگذریم دیروز روز بزرگی بود برای مردمان کشور های عربی ومسلمان بخصوص غزه که باامضای پیمان صلح ،نقطه پایانی بر جنگ خانمانسوزی بگذارند که نقطه اوج آن حمله تروریستی هفتم اکتبر دو هزار وبیست وسه بود وپیامدش این همه کشت وکشتار. جنگی خانمانسوزکه جمهوری اسلامی در برپائی وتداوم آن نقش اساسی داشت.
باور دارم که اگر انقلاب اسلامی در ایران اتفاق نمی افتاد ورهبرانی چون خمینی وخامنه ای بر سرنوشت مردم حاکم نمی گشتند .این جنگ وکشت وکشتار به وقوع نمی پیوست!
سیاستی که در دوران پهلوی بر پایه صلح وحسن همجواری با کشورهای همسایه تدوین شده بود. ایفای نقشی پررنگ در خور کشوری که باسیاستی داهیانه مبنی بر اختراز از جنگ وپافشاری بر صلح که از ارکان سیاست خارجی آن بود احترامی ویژه درجهان داشت مانع از چنین جنگی می شد.
روزگاری ما شاهد نشست های فراوان با محوریت ایران در راستای گسترش همکاری ها اقتصادی فرهنگی و دفاع از جهان صلح آمیز بودیم.
اما دریغ ودرد که امروزجمهوری اسلامی باعمل کرد چهل واندی ساله خود با وجود دعوت به اجلاس صلح "شرم الشیخ" باسرشکستگی غایب بزرگ این همایش بزرگ بود!
باید هم می بود!
جمهوری اسلامی با چه روئی میتوانست در چنین جمعی که هدفش پایان بخشیدن به جنگ غزه و امضا نهادن برپای توافق نامه صلحی بود که او یکی از آتش افروزان ودامن زنندگان به کشت وکشتارآن بود! حضور یابد وبر شکست سیاست های تروریستی خود در منطقه کف زده، در کنارترامپ انگشت شست خودرا بنشاند قدرت ترامپ و پیروزی سیاست او در منطقه بالا ببرد.
دولت امریکا با علم به این که جمهوری اسلامی مطلقا پای در این جمع که شرک کنندگان در آن عمده فاجعه های رخ داده در خاور میانه را بعد از سر کار آمدن جمهوری اسلامی می دانند چنین دعوتی را به عمل آورد.
شرکت کردنش سرشکستگی ،قبول شکست سیاست های رهبر بود .شرکت نکردنش انزوا وسرشکستگی بیشتر.
خامنه ای با وجود دیدن آنچه در برابر چشمانش اتفاق می افتد !با وجود چشیدن ضربات حاصل از جنگ با اسرائیل که اورا مجبور به اختفا در زیر زمین کرده .اما باز بر کوس جنگ می کوبد وشعار مرگ بر اسرائیل میدهد.
عجالتا که رهبر در دسترس نیست .اما کیسه های پیاز ،چوب های فلاک وشلاق را می توان به زور سرنیزه نظامیان بجای رهبر به مردم خوراند وشلاق بر پایشان زد وجریمه از جیب مردم پرداخت.
هر معترض به چنین سیاستی را بجرم جاسوسی برای اسرائیل اعدام کرد. اما این ظاهر قضیه است .خامنه ای و تمامی دست اندر کاران رژیم بهتر از همه می دانند که در آینده ای نه چندان دورهم پیاز را خواهند خورد ،هم کتک را!هم پرداخت خواهند کرد جریمه نقدی را.
تعدادی از حکومتیان واصلاح طبان حکومتی نیز با امید به این که دری به تخته به خود ودر این کشمکش درون حکومتی و حمایت برخی سازمانهای به اصطلاح اپوزیسیون چند صباحی باز ارکان حکومت بدست گیرند. عجالتا که در کار یاد گرفتن چگونه ایستادن در کنار ترامپ وبالا بردن انگشت شست خویش هستند .