
تغییراتی که حمله اسراییل در ارتش جمهوری اسلامی رقم زد
ایران وایر- پس از جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل که به کشته شدن شمار زیادی از فرماندهان سپاه پاسداران انجامید، تغییر در ساختار فرماندهی نیروهای مسلح اجتنابناپذیر شد. با این حال، نکته قابل توجه این بود که با وجود کشته نشدن فرماندهان ارشد ارتش (بهجز فرمانده نیروی دریایی)، تقریبا همه فرماندهان این نیرو نیز تغییر کردند.
این جابهجاییها در شرایطی رخ داد که ارزیابی جمهوری اسلامی از احتمال حمله دوباره اسرائیل حکایت دارد. تغییر فرماندهان ارتش با حداقل اطلاعرسانی انجام شد و حتی احکام انتصابی که باید به امضای علی خامنهای میرسید، بهطور رسمی منتشر نشد.
بهطور کلی، این تغییرات را میتوان نوعی جابهجایی مدیریتی دانست، نه نشانه یک تحول بنیادین. حمله اسرائیل ضعفهایی چون کارآمدی ساختار فرماندهی، آمادگی عملیاتی و هماهنگی میان نیروهای مسلح را بیش از پیش برجسته کرد و همین موضوع زمینهساز این تغییرات شد.
ترکیب جدید فرماندهان بیش از هر چیز تلاشی شتابزده برای کنترل ریسک، حفظ انسجام و سازگاری با وضعیت پرتنش کنونی است. این تحولات نشانه تغییر دکترین نظامی نیست، چرا که مشکلات اساسی مانند ناتوانی در تأمین تجهیزات مدرن، بهویژه در نیروی هوایی، همچنان پابرجاست.
تنها فرماندهای که در سمت خود باقی ماند، دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ارتش بود. از آنجا که جنگ دوازدهروزه به دریا کشیده نشد، توان نیروی دریایی آزموده نشد و به نظر میرسد فرماندهی کل قوا این نیرو را منبع ریسک فوری تلقی نمیکند.
در نخستین روز جنگ، امیر حاتمی با ارتقا به درجه سرلشکری به فرماندهی کل ارتش منصوب شد. این انتصاب پس از کشته شدن محمد باقری و انتقال عبدالرحیم موسوی از فرماندهی ارتش به ریاست ستاد کل، تصمیمی ناگزیر برای پر کردن خلأ فرماندهی بود.
حاتمی که پیشتر وزیر دفاع در دولت حسن روحانی بود، پنجمین فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی شد. کارنامه او بیشتر مدیریتی و ستادی است تا فرماندهی میدانی و او نخستین وزیر دفاع در دوره رهبری خامنهای بود که مستقیما از بدنه ارتش میآمد.
سابقه حاتمی شامل فعالیت در حوزههای اطلاعاتی و نیروی انسانی ارتش است و او چهرهای آشنا با سازوکارهای درونی این نهاد به شمار میرود. با این حال، برخلاف بسیاری از فرماندهان، تجربه برجستهای در عملیاتهای شاخص رزمی ندارد.
فرماندهی نیروی زمینی ارتش به سرتیپ علی جهانشاهی سپرده شد؛ انتصابی که بدون اعلام رسمی حکم خامنهای انجام گرفت. جهانشاهی جایگزین کیومرث حیدری شد که بهدلیل نقش در سرکوب اعتراضات داخلی، تحت تحریم قرار داشت.
مسیر حرفهای جهانشاهی عمدتا در یگانهای زمینی، آموزشی و منطقهای ارتش شکل گرفته است. او سابقه فرماندهی مراکز آموزشی، لشکر ۷۷ خراسان و قرارگاه منطقهای شمالشرق را دارد و بیشتر بهعنوان مدیری تدریجی در ساختار کلاسیک ارتش شناخته میشود.
نیروی زمینی ارتش با مشکلات مزمنی چون فرسودگی تجهیزات، فشار مأموریتهای مرزی و کمبود منابع روبهروست. از این رو، انتظار تحول سریع از جهانشاهی واقعبینانه نیست و نقش او بیشتر به حفظ انسجام و جلوگیری از افت بیشتر توان عملیاتی محدود میشود.
فرماندهی نیروی هوایی ارتش به سرتیپ بهمن بهمرد، خلبان اف-۵، سپرده شد. او نیز بدون اعلام رسمی حکم، در شرایطی این مسئولیت را بر عهده گرفت که خطر حمله مجدد اسرائیل همچنان مطرح است.
کارنامه بهمرد شامل فرماندهی پایگاههای مهم شکاری دزفول و مهرآباد و سپس حضور در سطح ستاد کل نیروهای مسلح است. مسیر او نشاندهنده تداوم مدیریت در چارچوب ظرفیتهای موجود، نه آغاز یک جهش کیفی در توان هوایی است.
نیروی هوایی ارتش سالهاست با تحریم، فرسودگی ناوگان و کمبود فناوری روز دستبهگریبان است. بنابراین، نقش فرمانده جدید بیشتر به مدیریت محدودیتها، حفظ آمادگی حداقلی و افزایش هماهنگی با پدافند هوایی خلاصه میشود.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
در حوزه پدافند هوایی، سرتیپ علیرضا الهامی بهطور همزمان فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش و قرارگاه خاتمالانبیا شد. او جایگزین فرماندهای شد که عملکردش در برابر حملات اسرائیل ضعیف ارزیابی شد، آن هم در شرایطی که پدافند هوایی از آسیبپذیرترین بخشهای نیروهای مسلح است.
در مجموع، ترکیب جدید فرماندهان ارتش نه نشانه چرخش راهبردی، بلکه تلاشی ناگزیر برای مدیریت ریسک، حفظ ثبات و عبور کنترلشده از دورهای پرتنش است؛ دورهای که در آن آتشبس غیررسمی میان ایران و اسرائیل هر لحظه میتواند فروبپاشد.

بالاخره آن مدیرِ زندانِ پرِ خبرِ عجیب و غریب رفت

مهران مدیری و ریشخندِ فروپاشی















