صلاح الدین خدیو
بی گمان این یک لحظەی ناب در تاریخ سوریه است. اسد و جولانی دشمنان قسم خوردەی یکدیگر، هر دو در مسکو مهمان پوتینند.
البته در سنت سیاسی روسیه، این امر چندان بی سابقه نیست. در دوران شوروی بارها پیش می آمد که رهبران کشورهای اقماری ناگهان مغضوب و با اشارەی کزملین جایشان را به فردی دیگر می دادند. حتی گاه پیش می آمد که رهبر یک حزب برادر هنگام سفر به مسکو دستور برکناری اش می آمد و ناچار به اقامت اجباری در روسیه و منع بازگشت به میهن می شد.
نزدیک ترین نمونه برکناری ببرک کارمل رئیس جمهور اسبق افغانستان هنگام سفر به مسکو به امر شوروی و جایگزینی دکتر نجیب الله بود.
ظاهرا امروز روسیه با ایدئولوژی زدایی از این سنت قدیمی - سنت مهمان نوازی همزمان از رهبر معزول و رهبر مستقر-- آن را با الزامات عصر حاضر هماهنگ کرده است.
امری که احتمالا مقامات ایرانی با دو چشم گرد شده از تعجب بدان می نگرند.
روسیه و ایران دو کشوری بودند که فعالانه از دولت اسد در جنگ داخلی این کشور حمایت کردند. حتی به جرات می توان گفت بمباران های کور و گستردەی روسیه عامل بیشترین ویرانی ها و تلفات در سوریه بود.
اما از همان آغاز تفاوتی بزرگ میان تهران و مسکو وجود داشت. روسیه هیچوقت منافع استراتژیک و مشخصا دو پایگاه دریایی و هوایی خود در سوریه را کتمان نکرد.
اما ایران تا توانست مقاصد ژئوپولتیک و اهداف عینی خود را در لفافەی ایدئولوژی پیچید.
کار بجایی رسید که گاه پیوست رسانەای و روایت ساری ایران از ماجرا اصل موضوع را به حاشیه می راند.
در روایت رسمی با مراجعه به روایات دینی و نمادپردازی های ایدئولوژیک سوریه به یک جبهەی حق و باطل دیگر تبدیل شد.
نظام سکولار و بعثی حاکم بر دمشق چون فرشتەای مومن تصویر می شد که در محاصرەی شیاطین عبری و عربی مظلومانه و تنها ایستاده است.
امری که باعث شد در روزهای اول پس از سقوط اسد میزان خصومت حاکمان جدید با ایران بسیار بیشتر از روسیه باشد.
اصلی ترین پیام تصویر بالا اما نفی تصویرسازی های ایدئولوژیک و آرمانی از منازعات سیاسی و در قید منافع بودن آنهاست.
هیچ دور نیست که مسکو بشار اسد متحد دیرین را به چند قرارداد اقتصادی و امتیاز سرزمینی بفروشد.
برای مسکو مهم نیست که در دمشق چه اندیشەای حاکم است! اگر حضور یک سلفی جهادی در کاخ مردم همان مزایای حضور یک بعثی روسوفیل را داشته باشد، چه توفیری می کند؟
احتمالا بسیاری از خوانندگان یادشان نیست که ربع قرن پیش، پوتین چطور زمام قدرت را بدست گرفت.
رفیق ولادیمیر سوار بر موج اسلام هراسی پس از حملات القاعده در جهان و همزمانی آنها با چند یورش تروریستی در چچن و داغستان، پتک خود را بر میخ قدرت کرملین کوبید.
در نگاه اکثر روسها پوتین همان منجی بود که آمده بود روسیه را از چنگ هرج و مرج دهەی نود و بە اصطلاح " تروریسم اسلامی " نجات دهد که در حال بلعیدن کامل امنیت بود.
تنها چند سال بعد پوتین از دشمن قسم خوردەی اسلام گرایان به متحد آنها تبدیل شد. از حزب الله حماس گرفته تا جنبش حوثی و طالبان همه به تدریج به دائرەی همکاران مسکو پیوستند.
احمدالشرع اولین رهبر اسلام گرایی نیست که در کرملین مورد استقبال قرار می گیرد. مرغ ایران اما همیشه یک پا دارد!